خدمت بدون عشق معنا ندارد

جلسه دهم  از دوره هفتم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی دماوند، به استادی اسیستانت دیده بان شیرزاد نگهبانی مسافر خسرو و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه "بنیان کنگره 60" چهارشنبه 19 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

خدا را شاکرم که اجازه خدمت کردن به من داد تا در خدمت شما عزیزان باشم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان که بستری را آماده کردن که ما بتوانیم در زندگی خوبی داشته باشیم و از نگهبان جلسه تشکر میکنم و امیدوارم بنتواند استفاده خوبی از این خدمت ببرند دستور جلسه بنیان کنگره 60 و برای این دستور جلسه باید برگردیم به عقب هفته بنیان تولد آقای مهندس و تولد همه ماها است ، همه ماهایی که تا اینجا آمده ایم و معلوم نیست میلیون ها نفر در آینده بتوانند از این متد استفاده می کنند و به رهایی میرسند و خدارا شکر می کنم که پای من به اینجا باز شد و من می خواهد مقداری درباره جایی که هستم بگویم و مدتی است که توفیق پیدا کرده ام در ساختمان سیمرغ در همراه آقای اشک سری خدمت کنم و زمانی که به ساختمان سیمرغ رتم با دیدبان ها رابطه نزدیک تری پیدا کردم و اول در کنار لطفی بودم و زحماتی که این دوستان انجام می دادند را از نزدیک دیدم و آنها با تمام وجود با عشق کارها انجام می دادند و بعد از آن جایمان عوض شد در خدمت آقای مجدیان بودم و دیدم که چه زحمت زیادی می کشند که حدود 210 شعبه و پارک داریم که سیستم مرزبانی آنها در اختیار این تیم هستند که داعما یکسری افراد باید در شهر های مختلف ایران برای انتخابات مرزبانی بروند و قبل از آن کارهای بسیار زیادی برای انجام دارند تا زمان تحویل شالهای مرزبانی آنجا در حال کار ولی با حال خوب هستند و بعد از آن در تیم آقای سلامی و بعد از آن آقای حکیمی و با تک تک این افراد بودم و بعد به این فکر کردم که چه راهنما و هدایتگری داشتند که دارند در این فشار با عشق کار میکنند و سازمان را پیش می برند و این مثل جسم و کالبد خودمان هست که مغز آن آقای مهندس است و حتی قلب آن هم آقای مهندس است و مثل ماشین پیشرفته هرکسی کار خود را برای جلو روی ساختار کنگره 60 انجام میدهند تا افرادی رایگان سفر کنند و تمام اینها از ماه رمضان سال 1375 که آقای مهند در حال نظم دادن به مصرف موادشان بودند ولی استرارت آن خورد که سال 1376 از بند اعتیاد رها شدند و در سال 1378 بنیان کنگره 60 ساخته شد و چه سختی هایی وجود داشته که میتوان به جمع آوری معتادان و حتی اعدام برای مقدار کمی مواد مخدر اشاره کرد آقای مهندس سفر کردن و درمان با خود تریاک را مطرح کردند که در آن زمان راهنمای بنده که آقای اشک سری است می فرمود ما با دود تریاک سفر می کردیم و در حال حاضر فقط کافیست در قطار کنگره سوار شویم و حرکت کنیم، در آن زمان راه و مسیر درست بود ولی باور غلط جامعه و خانواده همه سدی بود بر سفر با تریاک برای مسافر اما آقای مهندس پافشاری کردند تا جایی که الان بسیاری از دانشگاه های خارجی در سمینارهای خود آقای مهندس را دعوت میکنند برای ارائه مقالات تخصصی، اینها را گفتم برای اینکه باید قدردان باشیم و هر زمان گذشته را مرور میکنم میبینم فکر میکردم مشکل من اعتیاد است ولی زمانی که اعتیاد را درمان کردم تازه متوجه تمام مشکلات خود شدم که باید برطرف کنم و تازه بعد از سفر اول متوجه برزخی شدم که با حرکت می شود از آن عبور کرد، با خدمت کردن و به کمک سی دی های آقای مهندس در حال عبور هستم و امیدوارم که به تفکر آقای مهندس با آن 14 وادی که در اختیار ما گذاشتند برسیم و بتوانیم بستری آماده کنیم برای یک سفر اولی که بتواند با آرامش سفری موفق داشته باشد.

تنظیم و ارسال : گروه سایت نمایندگی دماوند