دهمین جلسه از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارگ با دستور جلسه (بنیان کنگره ۶۰) با استادی ایجنت محترم شعبه گنجعلی خان مسافر مجید و نگهبانی مسافر امین و دبیری مسافر محمد وز سهشنبه مورخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود :
خلاصه سخنان استاد :
سلام، دوستان. مجید هستم، مسافر.
ابتدا طبق رسم کنگره ۶۰ از بنیانگذار محترم، آقای مهندس دژاکام و خانواده ارزشمندشان، و همچنین از تمام عزیزانی که در کنگره ۶۰ خدمت میکنند، صمیمانه تشکر میکنم.
یک تشکر ویژه هم دارم از راهنمای درمانم، آقای زارع، و راهنمای درمان سیگارم، آقای علیرضا رضازاده از شعبه سلمان فارسی اصفهان. همچنین از ایجنت محترم شعبه، آقای محسن نقدی و نگهبان جلسه بابت فرصتی که برای خدمت به من دادند، سپاسگزارم. واقعاً خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم؛ انرژی اینجا بسیار بالاست، چون این خانه، خانه خودمان است و وقتی انسان در خانه خودش باشد حس و حال دیگری دارد.
.jpg)
درباره دستور جلسه «بنیان» فکر میکردم که چرا هر سال در کنگره ۶۰ تکرار میشود. به نظرم هدف آقای مهندس این نیست که از ایشان تقدیر و تشکر شود؛ خود ایشان حتی از فضای مجازی هم دوری میکنند تا خدمتشان را بهتر انجام دهند. به این نتیجه رسیدم که این دستور جلسه، برای قدردانی نیست، بلکه مسئله چیز دیگری است.
تفکر آقای مهندس بسیار عمیقتر از این موضوعات است. ایشان همیشه تأکید میکنند که از خاطرات گفته شود؛ یعنی به ما یادآوری کنند که کنگره امروز، همیشه اینگونه نبوده و تازهوارد بداند که این مکان و این ساختار با چه زحماتی شکل گرفته است.
مثل پدری که برای ساخت خانهاش از گرفتن مجوز تا گودبرداری و سقف و … همه سختیها را تحمل میکند. کسی که برای چیزی زحمت کشیده باشد، ارزش آن را میداند؛ اما اگر چیزی مفت به دست کسی برسد، قدرش را نمیداند.
آقای مهندس دقیقاً مانند همان پدر دلسوز و مهربان است. هدفش منت گذاشتن نیست؛ یادآوری است. وقتی سفر اولی بداند که چه خوندلها خورده شده، چه سختیهایی بوده، چه موانعی سر راه بوده و آقای مهندس بدون هیچ امکاناتی و حتی با دارویی که آن زمان جرم محسوب میشد این مسیر را طی کرده تا امروز پس از ۲۸ سال به این نقطه برسیم، دیگر یک «نامه زرد» برای او فقط یک کاغذ نخواهد بود؛ بلکه ارزش آن را درک میکند.
سفر دومی هم همینطور؛ وقتی بداند مسیری که امروز مثل اتوبان برایش باز است، نتیجه سالها تلاش و زحمت است، قطعاً در کنار تقدیر و تشکر، عمل هم خواهد کرد؛ خدمت خواهد کرد و در کنگره خواهد ماند.
من میخواستم بگویم اگر امروز ما در این شعبه ارگ نشستهایم، این مکان از ابتدا چنین نبوده است.
۲۹ خرداد ۹۴ نخستین جلسه در ساختمانی که استانداری یا فرمانداری در اختیار کنگره گذاشته بود، با یک راهنما؛ آقای علیرضا دژاکام، و شش تازهوارد آغاز شد. بعد آقای حمیدرضا طوسی اضافه شدند. من هم فکر میکنم مرداد همان سال وارد شدم. آن زمان آقای محسن نقدی بهعنوان کمکراهنما به ما پیوستند و شدیم چهار نفر سفر دومی.
اولین پارک ورزشی هم در پارک پروین اعتصامی بود؛ همانجا آقای زارکویی هم اضافه شدند و شدیم پنج نفر. ما پنج نفر همدل بودیم؛ دنبال این نبودیم که چه چیزی گیرمان میآید، فقط فکر میکردیم کدام گوشه کار را بگیریم.
اوایل ۹۵ به ساختمان آزادگان رفتیم؛ ساختمان شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر، تا سال ۹۶ آنجا بودیم. بعد به ساختمان سیدی و سپس سال ۹۷ ساختمان گنجعلیخان را اجاره کردیم. در ساخت آن هم خودمان دخیل بودیم و اولین جلسه دیماه همان سال برگزار شد.
پس از مدتی یک سوله دیگر هم اضافه شد. در این مسیر راهنماهای جدید آمدند، خدمتگزاران بیشتری اضافه شدند و همه کمک کردند تا به نقطه فعلی برسیم.
نشریات آن زمان یک میز ناهارخوری در آبدارخانه ساختمان بهمنیار بود! سیدیها را باید از پاکت فریزری درمیآوردیم و روی میز میچیدیم؛ اپلیکیشنی وجود نداشت. آخر جلسه هم باید همه را دوباره جمع و مرتب میکردیم. در آزادگان هم نشریات شرایط بسیار سادهای داشت؛ مثل یک سلول کوچک.
خلاصه با همدلی، سختی، خوندل خوردن و تلاش فراوان این مسیر طی شد. همین ساختمان شعبه ارگ که امروز استفاده میکنیم نتیجه سالها زحمت، مخصوصاً تلاشهای آقای علیرضا دژاکام است.
برای من افتخار بزرگی است که در این ۱۰ سال در کنار عزیزانی مثل آقای حمیدرضا طوسی، آقای دژاکام، آقای نقدی و آقای زارکویی آموزش گرفتم. هزار بار شکر خدا را میکنم که اجازه خدمت به من داده شده؛ ۱۰ سال کم نیست. خدا باید خیلی تو را دوست داشته باشد که اجازه خدمت بدهد؛ این لطف بزرگی است که شامل حال ما شده.
بیایید قدر این نعمت را بدانیم. دستور جلسه امروز و این صحبتها برای یادآوری تاریخچه بود؛ برای اینکه بدانیم اگر امروز راحت روی این صندلیها نشستهایم و در خانه خودمان آموزش میگیریم، پشتش سالها زحمت و رنج بوده.
خیلی خوششانس هستیم که در ساختمانی هستیم که مال خودمان است و مستأجر نیستیم؛ چون مستأجری سختیهای خودش را دارد. مثل زمانی که در گنجعلیخان بودیم و یکی میگفت ۲۰ میلیون، دیگری ۲۵ میلیون!
ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.

عکس : مسافر سهیل لژیون دوم
تایپ : مسافر امیررضا لژیون سوم
ویرایش و بارگزاری : مسافر احسان لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
141