جلسه ششم از دوره سی و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو به استادی اسیستانت ورزش همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر سهیلا و دبیری همسفر آیدا با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز دوشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحالم و خدا را شکر میکنم که این توفیق حاصل شد امروز با این دستور جلسه در این نمایندگی حضور داشته باشم. در جلسه راهنمایان گفتم که واقعاً این نمایندگی بسیار پرانرژی و عالی است و باید قدر آن را بدانید. از نگهبان جلسه و ایجنت همسفر سمیرا بسیار سپاسگزارم که اجازه دادند امروز اینجا باشم. همچنین از خانم کماندار و آقای مهندس سپاسگزارم که اجازه خدمت را به من دادند. هفته بنیان را به آقای مهندس، خانواده محترم ایشان و تمام اعضاء کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم و از آقای مهندس قدردانی میکنم که چنین بنایی را با عشق بنا کردند، بنایی که هزاران نفر با وصل شدن به عشق ایشان توانستند به درمان و آرامش برسند.
در مورد دستور جلسه بنیان باید گفت هر مجموعه، ساختار یا نظامی، چه آموزشی و چه درمانی، مهمترین رکن دوام و گسترش آن بنیان و زیربنای فکری و اجرایی است. بسیاری از مجموعهها با شور و اشتیاق آغاز به کار کردهاند؛ اما چون اصول اولیه و هدف مشخصی نداشتند متوقف شدند یا پیشرفتی نکردند؛ اما کنگره روزبهروز بزرگتر شد؛ چون از ابتدا اصول و قوانین درست پایهگذاری شد. مهمتر از همه تفکر مهندسی آقای مهندس بود. ایشان بنیان کنگره۶۰ هستند؛ چون نقطه آغازین بودند. نخستین شخصی که روش DST را ابداع کرد و خود ایشان با همین روش به درمان رسید. بذری که با عشق کاشتند، بذری سالم بود و درونش رهاییهای فراوان نهفته بود. این بذر سالم در قلب انسانها رسوخ کرد، رشد یافت و ریشه دواند؛ به همین دلیل افراد شعاع پیدا کردند و شعبهها شعاع اضافه کردند.
امروز حدود ۱۵۰ نمایندگی داریم و بیش از ۱۰۰ هزار نفر به درمان رسیدهاند که همه اینها به خاطر همان بذر سالمی است که آقای مهندس کاشتند. این بستر اصولی باعث شد افراد با تمام وجود، عاشقانه و صادقانه خدمت کنند و دیگر سیستم سرگردان نبود؛ چون همه چیز طبق قوانین و اصول برنامهریزیشده بود. امروز مشاهده میکنیم که همه چیز بانظم و انضباط در جای خود قرار گرفته است. هر شخصی جایگاه خود را دارد، هر فردی با هر رنگ شالی مسئولیت خود را انجام میدهد و همه چیز درست و منظم است؛ اما آیا از ابتدا کنگره چنین بود؟ قطعاً نه. امروز این ساختار نتیجه تلاش چندین ساله آقای مهندس، دیدهبانان و پیشکسوتان است.
این عزیزان ستونهای پنهانی هستند که دیده نمیشوند؛ اما بار سنگین کنگره بر دوش آنها است. کنگره از دل سختیها بیرون آمده است. من همیشه میگویم کنگره پوست انداخت تا جاده کوهستانی و یخبندان تبدیل به اتوبانی بزرگ شود که هر روز عریضتر میشود. آقای مهندس همیشه در هفته بنیان بیان میکنند: «چون تولد همه اعضاء کنگره۶۰ است، در مورد من صحبت نکنید؛ بلکه درباره ساختار کنگره، شکلگیری آن، فراز و نشیبها و سختیهایی که طی شد سخن بگویید». هر چیزی تاریخچهای دارد و کنگره۶۰ نیز تاریخچه دارد. این تاریخچه باید نسل به نسل منتقل شود تا نسلهای جدید بدانند نسلهای قدیم چه کردند و چه خدماتی انجام دادند. بسیاری از افراد قدیم دیگر حضور ندارند و ما نیز امروز هستیم و فردا شاید نباشیم؛ پس باید این تاریخچه بچرخد تا ارزش کار بالا برود.
داروی OT قبلاً به این صورت نبود و سختیهای بسیاری کشیده شد تا وارد پروسه درمان شود و مجوز بگیرد. به یاد دارم نمایندگی آکادمی مدتی پلمپ شد و لژیونها به پارک طالقانی رفتند؛ حتی پذیرش پشت در بسته و در پیادهرو انجام میشد. 2 ماه دوندگی کردند تا دوباره آکادمی فعالیت خود را آغاز کند. پیام این اتفاق این بود که اگر ساختاری استقلال نداشته باشد دوام ندارد؛ پس آقای مهندس لژیون مالی را راهاندازی کردند. با این کار هم مشکل مکان حل شد و هم فرهنگ مشارکت و خدمت مالی زنده شد. ایشان آموزش دادند که همانطور که احیاء انسانها خوب است، حمایت مالی نیز لازم است.
من خودم آدمی بودم که بخشیدن از مال برایم سخت بود؛ اما کلام و نفس آقای مهندس سراسر عشق و آموزش بود و من یاد گرفتم با تمام وجود ببخشم. امروز گاهی خرج کردن برای خانه و زندگیام سخت است؛ اما برای کنگره اصلاً چنین تصوری ندارم؛ چون این آموزش را از آقای مهندس گرفتهام که این مال من نیست و باید خرج شود. به یاد دارم در پارک طالقانی فنسی در اختیار بچههای کنگره بود. مسئولین خواستند آن را بگیرند و بچهها ناراحت شدند. آن فنس را برای ورزش تیراندازی میخواستند. آقای مهندس با تفکر عمل کردند و بیان کردند: «بدون مشاجره و اعتراض در ورزش تیراندازی ثبتنام کنید». نتیجه این شد که نهتنها فنس از دست نرفت؛ بلکه ورزش تیراندازی به ساختار کنگره اضافه شد.
خدا را شکر این ورزش در اصفهان هم راهاندازی شد و انشاءالله ادامه پیدا کند و در مسابقات شرکت کنیم تا پیام کنگره را به گوش جهانیان برسانیم و افتخارآفرینی کنیم. امیدوارم همه ما به این درک برسیم که چه چیزهای نابی در اختیارمان قرار داده شده و چه سختیهایی کشیده شده تا امروز این امکانات فراهم شود؛ باید همیشه قدردان این نعمتها باشیم. همانطور که آقای مهندس در روز چهارشنبه بیان کردند: «باید ایاز گونه عمل کنیم تا یادمان نرود از کجا به کجا رسیدهایم». اگر امروز اینجا هستیم، نباید مصرفکننده باشیم؛ بلکه باید ادامهدهنده این چرخه و مسیر باشیم.
میخواهم از خانواده آقای مهندس سپاسگزاری کنم؛ چون واقعاً ازخودگذشتگی کردند تا نور امید در زندگی انسانهای گرفتار تاریکی روشن شود و پابهپای آقای مهندس قدمبهقدم همراه شدند تا ما بتوانیم طعم آرامش را بچشیم. امیدوارم سالیان سال سایه آقای مهندس بالای سر ما باشد. روز جشن بنیان وقتی ایشان و خانوادهشان پشت کیک ایستاده بودند و آوای تولد کنگره را با تمام وجود میخواندند، خدا را برای وجود ایشان شکر کردم؛ چون ایشان بودند که با ازخودگذشتگی و بخشش، این حال خوب را به ما هدیه دادند؛ واقعاً سپاسگزارم و امیدوارم همیشه قدردان این لحظات باشم.
رهایی ۴۰ سیدی همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)

رهایی ۴۰ سیدی همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مائده (لژیون سوم)


مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر فرهاد
تایپیست: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)، همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هفدهم) و همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
1884