بنیان کنگره ۶۰؛ راهی به سوی آموزش، رهایی و خدمت

هفتمین جلسه از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی مسافر ابوذر، نگهبانی همسفر حسین و دبیری مسافر آرش دستور جلسه « بنیان کنگره ۶۰» روز یکشنبه ۱۶ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار شد.

سخنان استاد 

خدای خودم را بسیار بسیار شاکرم که امروز هم در کنگره حضور دارم تا در این مسیر و این مکتب الهی آموزش ببینم. همچنین از آقای مهندس، استاد امین عزیز، خانواده محترم دژاکام و دیدبان‌های محترم تشکر می‌کنم که این بستر را برای ما فراهم می‌کنند تا بیاییم و آموزش ببینیم.  

تشکر ویژه دارم از استاد و راهنمای عزیزم آقا سعید بزرگوار که به من اجازه دادند در این روز بزرگ و هفته بزرگ افتخار داشته باشم که خدمت کنم. همچنین از ایجینت و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که اجازه دادند خدمت کنم.  

دستور جلسه این هفته بنیان کنگره ۶۰ می‌باشد. من هم به نوبه خودم این هفته بسیار بزرگ و بسیار عزیز را خدمت آقای مهندس که به نظر من فخر چرخه هستی هستند و به راهنمایان و استادان تبریک عرض می‌کنم. همچنین خدمت سرکار خانم آنی بزرگ، دکتر امین دژاکام و خانواده محترم دژاکام تبریک عرض می‌کنم و خدمت تمام اعضای کنگره ۶۰ مخصوصاً شعبه خودمان تبریک ویژه دارم.  

آقای مهندس در بهمن ماه سال ۷۵ با الهام از ماه مبارک رمضان سفر خودشان را آغاز کردند و به مصرف خودشان نظم دادند و تقریباً بعد از ده ماه، در ۱۵ آذر سال ۷۶ به درمان و رهایی رسیدند. به واسطه این سفر روش DST را ابداع نمودند و صورت مسئله اعتیاد بعد از فکر کنم میلیون‌ها سال کشف و درمان آن انجام گرفت. در ۳۰ شهریور سال ۷۸ بود، فکر کنم در روز سه‌شنبه، کنگره ۶۰ با حضور ۸ نفر اولین جلسه خود را استارت زد با استادی و رهایی مهندس دژاکام.  

به نظر من دستور جلسه که نام‌گذاری می‌شود، حتماً پشتش آموزشی هست که به ما بیاموزد. این دستور جلسات را یاد بگیریم و آموزش بگیریم و یادمان بیاید که ما باید چه کار کنیم. دستور جلسه این هفته ما بنیان کنگره است. بنیان کنگره به ما به خاطر این نام‌گذاری شده که منی که الان اینجا به استادی نشستم، در طول این ۲۸ سال چه مشقت‌ها و زحمت‌هایی کشیده شده تا این کنگره به اینجا برسد و آموزش‌ها به من معتادی که از زندگی قبلی‌ام هیچ نمی‌دانستم، یاد بدهد و به این جایگاه برسم.  

آقای مهندس برای این ساختاری که بنیان نهادند تلاش‌های بسیاری کردند و زحمت‌های بسیاری کشیدند تا به اینجا برسد؛ نزدیک به ۱۵۰ شعبه، صدها هزار نفر مسافر و همسفر و صد هزار نفر درمان قطعی و رهایی که این درمان در هیچ کجای دنیا وجود ندارد، در حالی که به راحتی بعد از ۱۰ الی ۱۱ ماه در کنگره این عمل انجام می‌شود.  

الان هم آقای مهندس با علم و دانش خودشان و با همین روش DST گام بزرگی در درمان بیماری‌های لاعلاج برداشتند که آوازه آن جهانی شده و مقالاتشان در بزرگ‌ترین کنفرانس‌های علمی ارائه می‌شود.  

با تمامی اوصاف، در من یک حسرت است که با این علم و دانش و عقبه و سابقه آقای مهندس، هیچ‌وقت نتوانستم ذره‌ای از دریای بیکران آقای مهندس، اقیانوس بیکران آقای مهندس را درک کنم. با اینکه من یک معتاد بودم، آمدم اینجا اعتیادم را درمان کردم، سیگارم را درمان کردم و دارم اضافه وزنم را هم درمان می‌کنم. زندگیم به روال افتاده و کم‌کم آن چیزهایی که نمی‌دانستم در کنگره یاد گرفتم و خیلی چیزهایی که قبلاً نداشتم الان دارم. به آرامش نسبی رسیدم و دارم خوب زندگی می‌کنم، مشکلات را می‌فهمم و می‌دانم به واسطه این آموزش‌ها برای این مشکلات راه و چاه را پیدا کنم و راه‌حلی بیابم.  

ولی با این همه تفاسیر عرض کردم، با این علمی که آقای مهندس دارند، من خودم هنوز نتوانستم درکشان کنم. آقای مهندس به نظر من، همگی می‌دانیم که به لایه‌لایه زندگی ما و به شخصیت ما همیشه نظر دارند و دوست دارند که منِ مسافر اصلاح بشوم؛ چه از طریق ادبی، چه لباس پوشیدنم، چه شخصیتم، تا بتوانم در جامعه یک فرد سالم و تأثیرگذار باشم.  

امیدوارم و از خدای خودم می‌خواهم، همان‌طور که عرض کردم، حسرت زیادی دارم که ذره‌ای از وجود آقای مهندس و عملکرد آقای مهندس را بتوانم درک کنم.  

تهیه گزارش و تایپ متن:همسفر میثم 

ارسال مطلب:همسفر حسین