English Version
This Site Is Available In English

هیچ سقوطی پایان نیست

هیچ سقوطی پایان نیست

قلم را برمی‌دارم تا با بازی قلم بر روی کاغذ دلنوشته‌ای از دل رها شدن برای تولد بنیان کنگره۶۰ به نگارش درآورم. گاهی زندگی انسان را به جایی می‌برد که دیگر هیچ چیز نمی‌بیند نه نوری، نه امیدی، در چنین لحظاتی، حتی نفس کشیدن هم به جنگی درونی تبدیل می‌شود. انسان در دل شب تاریک، خودش را گم می‌کند. تنها و بی‌پناه، من؛ در یکی از همین شب‌ها، روزهای سیاه‌ زندگی‌ام را می‌شمردم و باور کرده بودم که هیچ‌ چیز نمی‌تواند من را از این جهنم بیرون بیاورد. اما روزی از روزها، به شکلی شگفت‌انگیز، تقدیر با من روبه‌رو شد. نه با کلمات تکراری و مشاوره‌های معمولی، بلکه با راهی متفاوت. راهی که در آن، نه فقط به عقل و منطق، بلکه به روح و دل اعتماد می‌شود. راهی که در آن به جای داروهای شیمیایی، انسان‌ها در کنار یکدیگر با آموزش و کسب آگاهی به درون خودشان سفر می‌کنند و به درمان می‌پردازند‌، به همراهی و همدلی، با عشق و شناخت. این راه، راهی است که بنیان‌ آن انسانی است با قلبی بزرگ، نگاهی عمیق و اندیشه‌ای ژرف.

آقای مهندس شما برای من و هزاران انسان دیگر، نه فقط بنیان یک سازمان درمانی، بلکه شمع روشنی بودید در تاریک‌ترین روزهای زندگی‌‌‌مان. شما به من آموختید که هیچ سقوطی، پایان نیست و در دل هر شکست، بذر موفقیت نهفته است. به یاد دارم روزهایی که در دل سیاه‌ترین بحران‌ها، وقتی هر چیزی به نظر بی‌معنی می‌رسید، سخنان شما بود که جانم را دوباره روشن می‌کرد. شما به من نشان دادید که در هر لحظه از زندگی، حتی وقتی که به پایان خط می‌رسم، فرصتی دوباره وجود دارد. فرصتی برای رهایی، برای ساختن دوباره، برای پیدا کردن خود. کنگره۶۰، نه فقط مکانی برای درمان است؛ بلکه کنگره۶۰ خانه‌ای است که در آن، هیچ‌کس تنها نمی‌ماند. این خانه، در دستان شما بنا شد. شما به من یاد دادید که درمان یعنی بازسازی، یعنی ساختن دوباره همه چیز. از افکار و باورهایم گرفته تا احساسات و روابطم، شما به من گفتید که دردهایم دشمن من نیستند، بلکه پیام‌آور رشد من هستند و چه کسی جز شما، این حقیقت را به من آموخت؟ شما به من آموختید که انسان بودن یعنی قبول مسئولیت، یعنی یادگیری از شکست‌ها، یعنی دست در دست هم گذاشتن تا در کنار هم، مسیر رهایی را طی کنیم.

وقتی به زندگی‌ها نگاه می‌کنم که به لطف شما و کنگره۶۰ دوباره ساخته شده‌اند، وقتی چشم‌های افرادی را می‌بینم که پس از سال‌ها دوباره روشن شده‌اند، وقتی به لبخندهایی نگاه می‌کنم که از دل سخت‌ترین دردها برخاسته‌اند، می‌فهمم که شما نه تنها در این مسیر همراه‌ من بودید، بلکه شمعی بودید که همیشه راه را روشن کردید و من را راهنمایی کردید. آقای مهندس، شما برای من تنها یک بنیان‌ نیستید، شما نشان‌دهنده‌ یک معجزه‌اید. معجزه‌ای که در هر کلمه‌، در هر سخن و در هر نگاه‌تان موج می‌زند. شما به من نشان دادید که در دنیای تاریک اعتیاد، می‌توان نوری پیدا کرد که هرگز خاموش نمی‌شود. در کنگره۶۰، آموختم که می‌توان زندگی را از نو ساخت، حتی اگر از تمام دنیا فاصله بگیرم، در کنار شما همیشه راهی برای بازگشت به خودم وجود دارد. این هفته که به یاد تولد شما و بنیان‌ این خانه امید گرامی داشته می‌شود، تنها می‌توانم، بگویم که من، امروز ایستاده‌ام و زندگی‌ام را دوباره یافته‌ام. نه به خاطر موفقیت‌های شخصی، بلکه به خاطر این که در کنار شما، در کنار این مسیر، من آموختم که انسان می‌تواند از دل هر سختی به اوج برسد. تولد شما، نه تنها تولد یک بنیان است، بلکه تولد همه‌ ماست. تولد همه‌ آنهایی که در این خانه دوباره متولد می‌شوند. سپاس از شما که نه فقط بنیان‌ کنگره۶۰ بودید، بلکه بنیان زندگی‌ دوباره‌ من شدید.

 

نویسنده مطلب: راهنمای تغذیه سالم همسفر اعظم
عکاس: همسفر النا
ویرایش: راهنمای تغذیه سالم همسفر اعظم دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .