نهمین جلسه از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60 مسافران نمایندگی ارگ کرمان با دستور جلسه (وادی دهم و تاثیر آن بر روی من) با استادی مسافر سعدالله و نگهبانی مسافر امین و دبیری مسافر محمد روز سهشنبه 11 آذر ماه 1404 راس ساعت 17 برگزار گردید
.jpg)
سلام دوستان، سعدالله هستم، یک مسافر.
ابتدا خداوند متعال را شکر میکنم که بار دیگر این توفیق را به من داد تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمتگزار شما عزیزان باشم. از استاد گرانقدرم جناب آقای نقدی و آقای محسن اسماعیلی که این فرصت را به من دادند و همچنین از نگهبان جلسه صمیمانه تشکر میکنم.
دستور جلسه امروز: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است».
چطور ممکن است صفت انسان صادق نباشد؟ من ۲۵ سال یک صفت به نام «معتاد» با خودم حمل میکردم و هرگز نتوانستم آن را از وجودم جدا کنم یا تغییرش دهم. اما کنگره ۶۰ به من آموخت که چطور میتوانم صفتهایم را تغییر دهم.
با آموزشهایی که گرفتم، با تجربههایی که کسب کردم و با هر پلهای که کم کردم، حسی زیبا در درونم شکل گرفت؛ دیدم حالم روزبهروز بهتر میشود. آموزش و تجربه بود که به من قدرت داد صفتم را تغییر دهم. بدون آموزش، هرگز نمیتوانستم بعد از ۲۵ سال این کار را انجام دهم.
تغییر صفت به این سادگی نیست که فقط بگوییم «میخواهم صفتم را عوض کنم». باید آموزش درست بگیریم و روی آموزشهایی که میگیریم تفکر کنیم. وقتی یک پله کم میکنم و حالم بهتر میشود، چرا در موردش فکر نمیکنم؟ وقتی در جلسه کنگره مینشینم و حالم دگرگون میشود، چرا دربارهاش تأمل نمیکنم؟ چه چیزی در درون من مانع این تفکر است؟
قدم اول، تفکر است. اگر در مورد اتفاقاتی که برایم میافتد فکر نکنم، هیچگاه به جایی نمیرسم. تفکر درست، به عمل درست میانجامد. من در کنگره آموزش میگیرم، میبینم، عمل میکنم، پله کم میکنم، حالم بهتر میشود و موادم را کنار میگذارم. در این مسیر یک تفکر سالم در من شکل میگیرد و بعد از تفکر، نوبت عمل دقیق و درست است؛ عملی که حال من را خوب میکند.
وقتی درست عمل میکنم، به حس و حال خوب میرسم و این حس خوب، ایمان و باور واقعی را در من به وجود میآورد. کنگره دقیقاً همین کار را با ما میکند: ایمان و باور را در وجودمان زنده میکند.
وقتی ایمان و باور شکل گرفت، حس خوشایند دائمی به سراغمان میآید. هر قدر از کارهای ضد ارزشی گذشته فاصله بگیرم، حالم بهتر میشود. این تغییر، انرژی مثبت عظیمی در درونم ایجاد میکند و کمکم لذت دائمی و واقعی را به من هدیه میدهد؛ لذتی که باعث میشود از همه چیز اطرافم لذت ببرم.
وقتی حسمان خوب شود، عقلمان راه میافتد و به ما میگوید چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم. من همان لحظه که عقلم چیزی را درست تشخیص میدهد، بلند میشوم و انجامش میدهم. وقتی حس درست کار کند، عقل هم درست کار میکند و وقتی عقل درست کار کند، به عشق و محبت میرسیم.
تا وقتی این چرخه (تفکر → عمل → حس خوب → عقل سالم → عشق و محبت) را دقیق و کامل طی نکنیم، صفت منفی درونمان تغییر نمیکند.
وقتی به عشق و محبت واقعی برسیم، دیگر بدی را نمیبینیم. بدی نمیتواند به سراغمان بیاید، چون ما فقط خوبیها را میبینیم. وقتی خوبی دیگران را ببینی، بدی دیگر جایی در زندگیات ندارد.
همچنان که گفتهاند: «حس چیزی است که نمیتوانیم ببینیم، اما میتوانیم احساس کنیم». هر بار که کار خوبی انجام میدهیم، حس خوشایندی در درونمان جاری میشود و هر قدر جلوتر میرویم، این حس قویتر، زیباتر و پایدارتر میشود.
خیلی ممنونم که به حرفهایم گوش دادید.

عکس : مسافر سهیل لژیون دوم
تایپ : مسافر امیررضا لژیون سوم
ویرایش : مسافر محمدجواد لژیون اول
بارگزاری :مسافر محمدجواد لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
183