دکتر امین دژاکام استاد و دیدهبان جهانبینی کنگره 60، همواره یکی از موثرترین استادان جمعیت احیای انسانی است که رهجویان این تشکل با آموزشهای ایشان به حال خوب میرسند. سعادتی دست داد و ایشان با وجود مشغله فراوان به شعبه ستارخان تشریف آوردند ما هم فرصت را غنیمت دانستیم و با استاد امین دژاکام به گفتوگو نشستیم ماحصل پیش روی شماست نقدیم به همه مسافران مسیر آرامش:
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی و از اينكه مصاحبه را پذيرفتيد، سپاسگزارم. آقای دکتر، اگر تمريني باشد براي اينكه ما نظارهگر باشيم و قضاوت نكنيم، چه تمريني را توصيه ميكنيد؟
يك سري چيزهايي هست كه انسان قلبا دوست دارد انجام دهد و نظارهگر باشد و قضاوت نكند. من هم خودم وقتي به تجربهام نگاه ميكنم، در سال ٩٣ يا ٩٤ خيلي در اين مشكلات بودم و افكار، مرا با خودشان ميبردند و قضاوت درمورد آدمهايي كه با آنها مشكل داشتم در ذهنم ميچرخيد. من خيلي دوست داشتم كه بر روي كارم متمركز باشم و از آن افكار خارج شوم و آرامش ذهني داشته باشم، ولي انجام نميشد. تمرينات جواب ميدهند، حالا روزه بگيري يا مراقبه كنيد همان كارهايي كه اخيرا مد شده است و موقتي هم به شما آرامش ميدهند، ليكن پاسخ مسئله نيست. مثلا وقتي شما از يك نفر كينه داريد يا آدم زود رنجي هستي و هركس هر حرفي بزند ميتواند آرامش تو را به راحتي بهم بريزد، و اين خاصيتي كه داري باعث ميشود كه يك حركت بد، مرتبا در ذهن شما تكرار ميشود و قضاوتش ميكني كه چرا با من اينجوري حرف زد و چرا به من اينجوري نگاه كرد، من اينهمه به او خوبي كردهام، اين جواب خوبي من نبود، از اين جنس مسايل ولي بايستي آن فلز تغيير كند و مثلا كينه درصدش كاهش يابد و پايين بيايد، آن حساسيت و آن منيتي كه آدم بهش بر ميخورد، دليلش اين است كه انسان يا خودش را خيلي مهم ميداند يا شان خود را خيلي بالا ميبيند.
قديم، آقاي مهندس يك مثالي ميزدند و بكار ميبردند و اين بود كه "به اسب شاه گفتي يابو" خوب، اسب شاه خيلي شان و منزلت داشت و حالا بهت گفتهاند يابو و بهت برخورده، طنز قشنگي است. آن تصور ما از خودمان و يك سري چيزهايي كه داريم، اينها بايد متعادل و درست بشود و توقعمان نسبت به انسانها پايين بيايد، پس بايد روي آن صفات كاركنيم. اگر بخواهم تمريني بدهم اين است كه برو، ببين كدام يك از اين صفات را داری.
خودم همواره تجزيه تحليل مي كنم و برايم مشكل ساز شده است.
تجزيه تحليل معلول است و علت نيست. شما چرا تجزيه تحليل مي كني، چون ميخواهيد به يك سري جوابها برسيد و دنبال يك هدفي هستيد. مثلا وقتي يك نفر به شما ضربهاي ميزند یا ضربه زدن آن شخص برايت مهم نيست، او را ميبخشيد و يا ميخواهيد انتقام بگيريد. وقتي ميخواهيد از يك نفر انتقام بگيريد بايد نقطه ضعفش را پيدا كنيد، پس تجزيه تحليل ميكنيد تا نقطه ضعفش را پيدا كنيد و در زمان مناسب به او ضربه بزنيد يا تجزيه تحليل ميكنيد تا ببينيد اشكال از شما بوده يا او. بالاخره تجزيه تحليل خودش معلول يك اتفاق است.
به ترس از ناكامي رسيدهام يعني ميترسيدم كه مبادا ضربه بخورم، شروع ميكردم تجزيه و تحليل، تيپ بندي ميكردم و قضاوت درمورد مردم. حالا من ميخواهم مانع آن شوم ولي باز هم تكرار مي شود.
بايد آن صفت تغيير كند شما بايد از اسب شاه پايين بياييد و خودتان را از جايگاه شاهي پايين بياوريد آن وقت خيلي از حرفها ديگر شما را ناراحت نميكند. شما اگر شان بالاي غير واقعي براي خودت قائل باشيد، البته كرامت بحث ديگري است، يا مثلا ميگوييد چون حق با من است بايد حرف من را بپذيرند، خير نميشود چون حق با توست بایدحرفت را بپذيرند، تازه از كجا معلوم كه حق با تو باشد، بالفرض كه حق هم با تو باشد، قرار نيست كه همه حرف تو را بپذيرند. يك زمان شما يك مسئوليتي داريد يك جايگاهي داريد يك حيطه و دامنه اختياراتي داريد، بله آنجا رهجو بايد از شما بپذيرد كه آن هم شرايط خودش را دارد ولي اينكه همه در هر شرايطي حرف شما را بپذیرند منطقی نیست، مثلا مثال خودم، من اگر حرف منطقي و چيزي كه براي خودم پخته و كاملا درست بود، ميگفتم و كسي با آن حرف مخالفت ميكرد، خيلي به هم ميريختم و ميخواستم به يك نحوي طرف را متقاعد كنم يا از او كينه ميگرفتم يا به هم ميريختم. بعدا فهميدم كه اين عقيده من است، حالا يك نفر قبول دارد و يك نفر قبول ندارد و اين ديگر جزو انتخاب طرف مقابل است و من نميتوانم وارد انتخاب طرف مقابل شوم و من نميتوانم بگويم كه تو بايد جهان را آنطوري ببيني كه من ميبينم و آن طور كه من تاييد ميكنم، تاييد كني. وقتي اين صفت من درست شد، خيلي از حرفها و افكار یا اصلا به من نرسيد يا اگر هم رسيد، سريع از ذهنم رفت بيرون و من ديگر با آن افكار نميجنگيدم. آن فكر معلول است، من علت را پيدا كرده بودم و روشي است كه مهندس توصيه ميكنند، نشتي آب را پيدا كن، نميخواهد همواره ديوار را بتونه كني، سنگفرش كني، قير گوني كني، لوله سوراخ شده را درست كن، ديگر آن افكار بوجود نميآيند.
در مورد نمایندگی پارك لاله، آيا دليل حال خوب و بهبود كيفيت سفر، آموزش است يا محيط هم اثر دارد؟
پارك لاله را من هميشه ميگويم گنج پنهان. يك سريال كرهاي بود يه نام جواهري در قصر. حالا پارك لاله هم جواهر پنهان كنگره است و خيليها شايد اين را ندانند و نشناسند. آبميوههاي مختلفي در صور پنهان كنگره وجود دارد، يكي از گواراترين و مفيدترين آنها، بخصوص براي سفر اوليها و آنهايي كه مشكلات خواب دارند يا كم انرژي هستند و به هم ريختگي دارند و صبحها انرژي ندارند و در سفرشان به مشكل برميخورند و نياز دارند تا اضافهتر مصرف كنند و نميتوانند با برنامهاي كه به آنها داده شده هماهنگ باشند، نمایندگی پارك لاله است. خوب زيرا من خودم سالها آنجا بودم، خيلي از افراد را ديدم كه در آنها تاثير ايجاد كرده است منجمله خودم كه يك سري از مسائل و گرههايم در پارك لاله باز شد. چند دوره دبير بودم، نگهبان بودم و بعد هم شدم ايجنت پارك لاله و تا سال ٩١ و ٩٢ هم آنجا فعاليت داشتم. بله محيط ميتواند به انسان كمك كند زيرا بعضي محيط ها، محيط هايي هستند كه خوراك مقوي دارند، انرژي خوبي دارند و آن خوراك مقوي و انرژي براي سفر لازم است كه دركتاب ٦٠ درجه مي گويد خوراك مقوي و با انرژي، شما مي توانيد فست فود بخوريد، غذاي بد يا بي كيفيت بخوريد، خوب اين معلوم است كه چه وضعيتي را بوجود مي آورد و در يك هفته سر از بيمارستان در مي آوريد. اگر غذاي سالم و مقوي بخوريد، ساختمان جسمتان نيرومند مي شود و آن مكانها و محيطها هم به شما انرژي ميدهد، انرژي صور پنهان را به شما ميدهند و معلوم است كه وقتي شما صبح از خواب بيدار ميشويد و آن سختي را به خودتان هموار ميكنيد براي حضور در پارك لاله، از اتمسفر و انرژي آن مكان استفاده ميكنيد، همانكه توانستي غلبه كني بر آن سختي و بيخوابي و... اين كار راحتي نيست. توانستي حركت كني آن وقت خودت اعتماد بنفس و سفر ميكني، خيلي انرژي ميگيري، از آن فضا هم استفاده ميكني و مطالب مفيد و مغذي را دريافت ميكني. قديما ميگفتيم كه بچههايي كه در كنگره درمان ميشوند و به رهايي ميرسند، كاربراتوري هستند و آنهايي كه به پارك لاله ميروند، انژكتوري.
.jpeg)
در سفر دوم، پيمان وادي هشتم چقدر ميتواند موثر باشد؟
پيمان وادي هشتم را من خودم در سال ٨٤ انجام دادم. واقعا تاثيرش را احساس كردم ولي ما به بچه ها توصيه ميكنيم كه بعد از اينكه به درمان رسيدند و يك مدتي گذشت، اگر حسشان ميآيد، انجامش دهند. فقط نكتهاي را اينجا بگويم كه قطعا خوب مفيد است ولي بعضيها خيلي ايده ال فكر ميكنند يعني تصور ميكنند اينكه پيمان بستهاند، ديگر از فردا بايد جزو پيامبران و اوليا خدا باشند. خوب باشند چقدر عالی، ولي اينگونه نيست كه اگر كوچكترين اشتباهي انجام دهي بايد بروي و "هاراگيري" كني، خير شما وقتي پيمان ميبندي، نهايت تلاشت را ميكني تا در مسير صراط مستقيم باشي، حالا ممكن است يك بار اشتباه بشود و اتفاقي بيافتد ولي تمام تلاشتان را بكنيد تا دوباره برگرديد به صراط مستقيم. پس اينكه ميگويند من بايد به يك سطح بالايي برسم كه اگر پيمان بستم دچار اشتباه نشوم، اين هم درست نيست، اگربه يك تعادل نسبي رسيديد، پيمان وادي هشتم را انجام دهيد.
در مورد بخور یا اسپری کردن D.SAP يا كرم آن لطفا توضيح دهيد؟
D.SAP انگور يا سيب را اسپري مي كنيم براي ناراحتيهاي پوستي. آن هم خاصيتهاي خودش را دارد زيرا D.SAP یک ماده ضد عفوني كننده قوي است و يك سري مواد مقوي و باكتريهاي مفيد هم داخل آن موجود است. اسپري كردن ممكن است يك سري قارچهاي پوستي را از بين ببرد و نبايد دچار تعصب هم بشويم. بعضي زخمها را بايد با بتادين ضد عفوني كنيم يا به پزشك مراجعه کنیم. D.SAP هم قدرت درمانگري دارد، قدرت شفا و بازسازي پوست را دارد، هم لايه بردار است زيرا ٢٥ % تا ٣٠ % مواد D.SAP حاوي املاح، ويتامينها و مواد مفيد است و خاصيت ضدعفوني كنندگي هم دارد بنابراين براي D.SAP عصارههاي اصلي يك سري از ناراحتيهاي پوستي، خشكيها و حتي قارچ ها ميتواند موثر باشد.
نحوه استفاده کرم دی سپ چگونه است.
معمولا بعد از استحمام يا شستن صورت و شب هنگام ميشود استفاده نمود و يك ماساژ يك يا دو دقيقهاي هم بدهيد تا جذب پوست شود و يك بار در روز كفايت ميكند و بيشتر استفاده نشود مگر اينكه پوست تشنه باشد و نياز داشته باشد و شما براي دو هفته اول روزي دو بار مصرف كنيد و بعد از آن روزي يكبار استفاده كنيد. البته در اين زمينه اگر با آقاي مهندس مصاحبه كنيد فكر كنم بهتر باشد. گروه خانواده هم میتواند از خانوم شانی دژاکام پرسش کنند.
در لژيون سردار موضوعي به نام بخشش داريم و در كنگره خيلي به آن تاكيد ميشود، چگونه ميتوان به آن رسيد؟
شما همين كه سفر در كنگره را آغاز نمودهايد يعني بخشش را ياد گرفتهايد. اولين پله را كه كم ميكنيد، بخشش را ياد ميگيريد. يك پنجم بر اساس بخشش بنا شده است، اوتي براي يك مصرف كننده خيلي خيلي عزيز است و وقتي ياد مي گيرد كه از اوتي بگذرد و يك قسمتش را ببخشد، آن بخشش اتفاق ميافتد. اتفاقا من در لژيون سردار صحبت ميكردم و گفتم مكانيزم اين دو كاملا مشابه يكديگر است. در جايي مادهاي بنام سيگار يا اوتي را ميبخشيم و در جايي ديگر انرژي را ميبخشيم و يا غذا را ميبخشيم. در تمام قسمتها بخشش وجود دارد و شبيه اين مكانيزم هم در قسمت مالي اتفاق ميافتد و شبيه هم هستند و اثرات مشابهي باقي ميگذارند. كساني كه خدمت مالي انجام ميدهند، تغييرات و حس و حالي را تجربه ميكنند كه شبيه سفر است.
وجود لژيون تغذيه سالم در كنگره ٦٠ را به چه ميزان ضروري مي دانيد؟
من فكر ميكنم تغذيه سالم يك فصل جديدي است كه باز شده است و بسياري از انسانها در كره زمين نيازمند اين موضوع هستند. شايد چند ميليارد نفر اين مشكل را دارند، شايد دو يا سه ميليارد نفر يا دچار اضافه وزن هستند يا دچار سوء تغذيه و اين لژيون تغذيه سالم جواب سوالات ميلياردها انسان است و ما هم در كنگره داريم كار را انجام ميدهيم. در كنگره آقاي مهندس دارند به ما زندگي كردن را ياد ميدهند كه بخش مهمي از زندگي است. انساني كه ٢٠ كيلوگرم اضافه وزن دارد گويي ٢٠ سال به عمرش اضافه شده است يعني انسان ٦٠ سالهاي كه ٢٠ كيلوگرم اضافه وزن دارد، عملا حركت و انرژي اش شبيه انسان ٨٠ ساله است و انسان چاقي وجود ندارد كه اضافه وزن داشته باشد و عمر زيادي كند. بنابراين ضرورت دارد از اين جهت كه طول عمر ما را زياد ميكند و عمر ما را با كيفيت ميكند. براي اينكه آنهايي كه در كنگره خدمت ميكنند، توان بيشتري داشته باشند تا خدمت كنند و به خانوادههايشان برسند و مرگ و مير كمتري داشته باشند.
چگونه میشود که در کنگره 60، یک آدمی که از هیچ تخریبی در زندگی خود مضایقه نکرده است، وارد کنگره میشود، پهلوان میشود، ورزش میکند و زندگیاش روند طبیعی خود را بازیابی میکند و در صدد جبران خسارت بر میآید؟
آقای مهندس با کشف متد DST این کار را انجام داده است و ایشان با کشف درمان اعتیاد و روش DST و مثلث DOD موفق شدند این تبدیلات را در فلز وجودی انسانها انجام دهند. کشف یعنی اینکه چیزی که در صور پنهان است را وارد صور آشکارنماییم و همه این پیشرفتها به دلیل متد آقای مهندس بوده است و اصل داستان، متد DST است و انسان باید مسیر را طی کند و در طول زمان با علم و متد صحیح و راهنمای مناسب طی طریق نماید.
لطفا در صورت امکان صحبت های اخیر، جناب مهندس درمورد اسم اعظم را بیشتر توضیح دهید؟
داستان این است که خداوند اسماء را به انسان آموخت و به او اختیار هم داد و به همین دلیل به فرشتگان دستور داد تا به او سجده کنند و ابلیس سرپیچی کرد و گفت من در ذات از انسان بالاتر هستم و خداوند به او گفت که تو کبر ورزیدهای زیرا فقط خداوند( قدرت مطلق الله ) است که در ذات از همه بالاتر و برتر است. این داستان را جناب مهندس در کتاب ادموند و هلیا به خوبی شکافتهاند. بیماری کبر، توسط ابلیس به آدم وحوا منتقل شد. میخواهم به اسم اعظم برسم، میبایست شخص تبدیل شود، میگوییم از قهر به مهر، از نفرت به عشق تا آن صفت در ما بوجود بیاید. وقتی تبدیل بوجود بیاید، آن اسم میشود صفت ما. اسم اعظم همان فرمان عقل است. یعنی آن اسم اعظم که ما دنبالش هستیم، همان نتیجه فرمان عقل است. یعنی انسان به این نتیجه برسد که هر فرمانی که عقلش حکم میکند را بتواند اجرا کند، چون عقل فر ایزدی دارد پس فرمان عقل، خیر است نه شر. مثال آن همان کارهای( شو، شودی ) است که مثلا بخواهی صبح زود بیدار شوی و بتوانی این کار را انجام دهی، حال اگر انسان بخواهد به اسم اعظم برسد و فرمانها را اجرا کند از چه چیزی باید عبور کند؟ آن همان چیزی است که برای خداوند است وبرای انسان نیست همان اسمی که به خدا تعلق میگیرد و به مخلوق تعلق نمیگیرد ( کبر ) پس انسان باید فرایندی را طی کند تا فلز وجودیش را از کبر پاکسازی نماید و باید سختیها و پالایشها و تزکیه انجام شود تا صفتی را که متعلق به خالق است به او باز پس دهد و در قبال این استرداد، خداوند صفتهای خوب را به او بازگرداند. وقتی آن صفات خوب را انسان در خود پرورش دهد و به رشد آنها در وجودش همت بگمارد و فرایند را کامل نماید، انسان به فرمان عقل میرسد. پس کسی که از کبر عبور میکند کسی است که اسم اعظم را یاد گرفته است. وقتی که به اسم اعظم برسیم به آن حقیقت میرسیم.

از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید از شما صمیمانه قدردانی میکنیم و امیدواریم با اجرای سخنان ارزشمند و راهنماییهای شما چراغی در مسیر خدمت بیفروزیم و با بهکارگیری این آموزهها بتوانیم قدمی هرچند کوچک در راه خدمت به کنگره ۶۰ برداریم.
عکس: مسافر طاها
تایپ و بارگزاری: مسافرحمیدرضا
مسئول سایت: مسافر طاها
مرزبان خبری: مسافر ماهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
973