سخنان استاد:
در ابتدا این جشن را به خانم آنی بزرگوار، استاد امین، خانم کماندار و خانم شانی تبریک عرض میکنم.
کنگرهی 60 یک مرکز علمی و تحقیقاتی در حوزهی درمان اعتیاد و مواد مخدر است و معتقد است که در بیماری اعتیاد درمانگر؛ خود فرد است. تنها کسی که میتواند این بیماری را درمان کند خود فرد است.
در مسئلهی اعتیاد و مصرفکننده میگوییم "اعتیاد از پیوند مواد مخدر و انسان تشکیل میشود "و لذت کاذب و انرژیای که مواد مخدر به فرد میدهد، پیوندی برقرار میشود که شخص خیلی خوشحال است که به این مادهی جادویی دست پیداکرده؛ اما به دلیل اینکه عقل و عرف جامعه میگوید؛ اعتیاد بلای خانمانسوز است، شخص در خفا و پنهانی مصرف میکند.
مثالی میزنم: وقتی میخواهیم خانهای اجاره کنیم باید مستأجر قبلی برود و صاحبخانهی جدید ساکن شود. مواد شبه افیونی که تعادل جسم را حفظ میکند، خارج میشود و مواد مخدر جایگزین میشود و به عبارتی سلامتی میرود و بیماری اعتیاد جایگزین میشود.
حال در امور زندگی اگر جایگزینها مثبت باشد حال خوش به همراه دارد. حال میبینیم این جایگزینی منفی اعتیاد، بههمریختگی و پریشانی به همراه آورده است. مواد مخدر به دلیل اینکه تقریباً همجنس مواد شبه افیونی جسم است، تعادل جسم را میگیرد و خودش را جای میدهد. حال آن لذت و شادابی بهمرورزمان براثر وابستگی و بههمریختگی درون و بیرون، شخص را خسته میکند و وقتی شخص میخواهد این پیوند را قطع کند، میبیند بدون مواد نمیتواند زندگی کند. جسمش پر از مشکلات شده، روانش بههمریخته و دیدگاهش نسبت به خود و دیگران عوضشده و دیگران هم او را یک آدم بیاراده و بیغیرت میدانند و اینها میشود بدبختی یک مصرفکننده.
آقای امین میفرمایند در این موقعیت برگشت به دنیای اعتیاد عین ثواب است تا شخص بتواند در همان وضعیت نکبتبار اعتیاد، زنده بماند. شخص مصرفکنندهای که بعد از تمام ترکهایی که با شکست همراه بود به کنگره میآید، به او گفته میشود باید تسلیم روش درمانی کنگره شوی. همانطور که یکدفعه مصرفکنندهی مواد مخدر نشدهای باید ذرهذره با روش DST به درمان برسی.
همانطور که خودت و خانوادهات را به ورطهی نابودی انداختی، با حرکت درست در کنگره و همکاری همان خانواده، سلامتی و تعادل را به خودت و خانوادهات برمیگردانی و اینجاست که نقش همسفر شکل میگیرد.
در سی دی " خانواده "جناب مهندس میفرمایند: خیلی از اعضاء خانواده شبه مصرفکنندهاند و مشکلاتشان از افکار و اندیشهشان است و با آموزش جهانبینی درمان میشوند.
دربند 8 نوشتار قوانین کنگره 60 میگوید: "همسفر به کسی اطلاق میگردد که سابقهی اعتیاد ندارد و برای تعالی اهداف کنگرهی 60 تلاش میکند." اگر همسفر آگاهی و شناخت نسبت بهصورت مسئلهی درمان پیدا کند، قطعاً یاریرسان خوبی برای درمان خواهد بود. جناب مهندس اهمیت بسیاری به خانواده میدهند؛ که میتواند رکن قویای برای درمان باشد.
همسفری که در کنار مسافرش آموزش میبیند، میفهمد که چه ترکشهایی از اعتیاد به جسم، روح و دیدگاهش خورده است. نسبت بهصورت مسئلهی اعتیاد شناخت پیدا میکند و زخمهایی که به افکار و اندیشهاش خورده را ترمیم میکند. جسم، روان و جهانبینیاش همگام با مسافر به تعادل میرسد و دنیای درونش گلستان میشود. یعنی صلح و آرامش، یعنی شادی و خندههای از ته دل هنگام دریافت گل رهایی، تولد یکسالگی، تولد سهسالگی، تولد پنجسالگی و...
جناب مهندس میفرمایند: "همسفر بال پرواز است." آیا بال پرواز با تعادل هستم؟ آیا تا زمانی که مسافرم درست حرکت میکند حالم خوب است ولی وقتی مسافرم به هم میریزد حال من خراب میشود؟ باید بدانم درختان در غیر از فصل خود میوه نمیدهند.
در ابتدای پیام سفر اول میگوید: "همسفر تو بر مرکبی نشستهای که گرچه دیر به مقصد میرسی اما سالم و کامیاب خواهی رسید. پس عجله نکن و در جای خود بنشین و تا پایان سفر به آنچه دوست داری مشغول باش تا با یاری خود و همسفران به پایان نقطه برسی."
هم به مسافر و هم به همسفر میگوید" بربام من مسلح بیا "یعنی بدانم اعتیاد یک علم است و برای کمک به درمان، باید علم آن را یاد بگیرم. باید هر دو؛ درست عمل کنیم تا هر چیز سر جای خودش قرار بگیرد. باید هر دو تسلیم راهنما و روش درمانی باشیم و پیوند خود را با کنگره محکم کنیم تا این مستأجر بیلیاقت را باهم از ظاهر و هم از باطن زندگیمان بیرون کنیم، تا بهجایی برسیم که ازآنجا انشعاب یافتهایم.
در آخر بازهم جشن همسفر را به تمام همسفران عشق در نمایندگی میرداماد تبریک میگویم.
همسفر قصهی آغازه همسفر راهمون درازِ
همسفر هر جا که باشی آخر قصه پروازِ
همسفر دنیا غروبِ صبح فردا همدلی خوبِ
سختِ راه عاشقی رفتن آخر مقصد ولی خوبِ
همسفر نامهربونی ها بیکسی و بی هم زبونیها
توی شهر خوب فردا نیست آخه اونجا جایی برای درد و غم اعتیاد نیست
اون طرف تاریکی بیمعناست هر جا که باشیم خدا با ماست
آخه اونجا دولت عشقه هرکسی عاشق نشه تنهاست