جلسه دوم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی یوسف به استادی همسفر آرزو، نگهبانی همسفر بهاره و دبیری همسفر نیلوفر با دستور جلسه «وادی سوم (هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه 6 خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بهکار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که این فرصت به من داده شد که این جایگاه را برای بار دوم تجربه کنم. از ایجنت، مرزبانان، نگهبان و دبیر جلسه و همسفر هانیه تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. ما قبل از رسیدن به وادی سوم دو وادی را پشت سر نهادهایم. در وادی اول آموختیم که درباره چه مسائلی بایستی تفکر کنیم و در مورد چه مسائلی نباید تفکر نکنیم. در حقیقت قبل از انجام هرکاری باید تفکر کرد؛ حتی برای خوردن غذا هم باید تفکر کنیم.
وادی دوم به ما میگوید که هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خودمان به هیچ فکر کنیم. این وادی ارزش انسان را نشان میدهد که چه جایگاه بالایی دارد. به ما میگوید که حتماً یک رسالت بالایی وجود دارد که انسان پا به هستی قدم مینهد. وادی سوم میگوید که باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. وقتی اول یک جمله کلمه باید گذاشته میشود؛ یعنی بدون هیچ چون و چرایی یعنی هیچ استثنایی نمیتوان قائل شد؛ پس یک قانون است و من باید آن قانون را رعایت کنم و بپذیرم.
من قبل از ورود به کنگره فردی بسیار متوقع بودم و زمانی که به مشکلی برمیخوردم گمان میکردم همه باید به کمکم بیایند تا مشکلم را حل کنم یا منتظر یک معجزهای بودم تا فردی بیاید یا خداوند به گونهای مشکلاتم را حل کند. حالا چرا من این اندازه متوقع بودم؟ زیرا برای حل مشکلات دیگران من همیشه در صف اول بودم. درست مانند دانشآموزان کلاس اول همیشه داوطلب بودم تا به دیگران کمک کنم و این موضوع هم برای من باعث توقع شده بود و هم برای اطرافیانم توقع ایجاد کرده بود. من اگر قدمی برای کسی برمیداشتم خواسته خودم بود که برای من مشکلات زیادی هم ایجاد میکرد. بعد از ورود به کنگره و آموزش دیدن متوجه شدم که میتوانم از اینجا به بعد جور دیگری نگاه کنم و رفتار متفاوتی داشته باشم؛ لذا به خودم گفتم حالا که وادی تفکر را پشتسر گذاشتهام از این پس قبل از کمک به دیگران کمی تفکر میکنم که آیا این کمک کردن به زندگی من آسیبی میزند؟ اگر آسیبی نداشت باز هم با رعایت حریمها به افراد کمک میکنم. دیگر برای دیگران 100 خودم را نمیگذارم تا اشتباهات گذشتهام را دیگر تکرار نکنم؛ پس تغییر در من اعمال میشود و این سبب میشود که این تغییرات را دیگران هم ببینند و توقعشان کمتر شود.
وادی سوم میگوید برای حل مشکلات فقط خودت هستی. سیدی غیب را مینوشتم چهقدر استاد امین جملات زیبایی را بیان کردند. ایشان میگویند افرادی که فکر میکنند در هستی تنها هستند همیشه ترس دارند و دچار اضطراب میشوند؛ اما کسانی که توکل میکنند و باور دارند که یک نیروی غیب و نیروی ماورائی وجود دارد آنها یومنون هستند؛ یعنی تلاش خودشان را میکنند؛ اما نتیجه را به خداوند واگذار میکنند. اگر نتیجه مد نظر را دریافت کردند خوشحال میشوند، اگر هم دریافت نکنند باز هم خوشحال هستند و این نشانه ایمانشان است.
من هم همین کار را کردم وقتی در بعضی موارد به هر دلیلی نتوانستم مشکلاتم را حل کنم به خودم گفتم من تلاش خودم را کردم، حرکت هم کردم؛ اما إحساس کردم مشکل با حرکت من بزرگتر هم شد. به همین دلیل دیدگاهم را نسبت به مشکل تغییر دادم و فهمیدم میتوانم مشکل را در ذهنم کوچک کنم. آقای مهندس میگویند ما نیروهایی در خودمان داریم که بسیار قوی هستند پس در مقابل نیروهایی که دارم، میتوانم مشکلاتم را کوچک کنم و به همین دلیل زاویه دیدم را نسبت به آن مشکل تغییر دادم. در مورد نقشه راه، استاد امین میگوید نیروی مافوق نقشه راه را برای شما گذاشته است اگر شما به نتیجه نمیرسید حتماً اتفاق بهتری در انتظارتان است. به همین دلیل من به مشکلاتم جوری نگاه کردم که شاید زمانش برای من نرسیده و حتماً یک زمان مشخصی دارد و یا شاید درس دیگری دارد که من هنوز نتوانستم آن را بیاموزم و باز هم برای من رشد دارد.
با پذیرش مشکلات من کوچک شد. من این کار را اینجا آموختم که اگر توانایی حل مشکلات را ندارم؛ اما میتوانم آنها را بپذیرم تا زمان حل آن فرا برسد. با آموزش میتوانم از تکرار کارهای اشتباه گذشته خودداری کنم. برای حل مشکلات باید نیروی درونی و نیروهای بازدارنده را خوب بشناسیم؛ زیرا نیروهای بازدارنده زمانی که انسان قصد حرکت دارد از در و دیوار میآیند؛ زیرا عاشق سکون هستند و به محض حرکت شما آنها قصد دارند جلوی شما را بگیرند و مقابله با این موضوع تنها با پذیرفتن مسئولیت همه مسائل زندگی و آگاهی امکانپذیر است؛ لذا از نیروهای درونیام استفاده میکنم و از افراد دانا و صالح هم مشورت میگیرم و در نهایت تصمیمی نهایی را خودم میگیرم.
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر مریم و مسافر مرتضی
عکاس: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
تایپ، ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر مونا (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
1058