English Version
This Site Is Available In English

دیده‌بان‌ها، قانون‌گذارهای کنگره هستند

دیده‌بان‌ها، قانون‌گذارهای کنگره هستند

جلسه هشتم از دور اول سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شیخ‌بهایی با استادی دیده‌بان محترم همسفر آنی کماندار، نگهبانی ایجنت مسافر آرش و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه «جشن هفته دیده‌بان» روز پنجشنبه تاریخ ۷ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خوشحالم که امروز در خدمتتان هستم. قرار بود هفته پیش خدمت برسیم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد، با آقای امین صحبت کردیم که این هفته خدمت برسیم. واقعاً خیلی خوشحال شدم که به اصفهان آمدم؛ اعضای خانواده اصفهان آمده بودند ولی من دفعه اولم است. وقتی این‌همه جمعیت را می‌بینم که واقعاً مرتب، منظم و با لباس‌های سفید و چهره‌های خندان اینجا نشسته‌اند، خیلی باعث خوشحالی است؛ ان‌شاءالله که موفق و مؤید باشید. کمی راجع‌‌ به «هفته دیده‌بان» صحبت می‌کنم.

دیده‌بان‌ها، قانون‌گذار‌های کنگره هستند؛ ما چهارده دیده‌بان داریم که هر کدام وظایف خاصی به عهده دارند؛ مثلاً دیده‌بان امور مالی و یا دیده‌بان امور راهنمایان داریم، راهنمایان تازه‌وارد، دیده‌بان لژیون انضباطی، دیده‌بان انتخابات مرزبانی و هر کدام وظایف خودشان را دارند و یک‌سری مسئول رسیدگی به شعب هستند؛ در قسمت همسفران، قبلاً خانم آنی بزرگ این مسئولیت را به عهده داشتند و اکنون من مسئولیت آن را عهده‌دار شدم؛ چون من یک نفر در قسمت همسفران هستم؛ آقای مهندس بررسی کردند و یک ساختاری به وجود آوردند که برای رسیدگی به کل شعب، تعداد افراد زیادی لازم است؛ اکنون حدوداً بالای صد شعبه در کشور داریم و به همین خاطر اسیستانت‌ها را به وجود آوردند که در قسمت همسفران، حدود بیست‌و‌سه الی بیست‌و‌چهار اسیستانت داریم که هر کدام وظیفه‌ای به عهده دارند و کار آن‌ها مشابه دیده‌بان‌ها است؛ اما جایگاه پایین‌تری دارند؛ مثلاً ما اسیستانت آموزش داریم که کار آن‌ها رسیدگی به امور امتحانات ماهانه است که شما انجام می‌دهید. هر اسیستانت، بسته به نیاز خود که حجم کار چقدر باشد، از یک یا دو نفر تا بعضاً شش یا هفت دستیار، زیر دست آن‌ها کار می‌کنند؛ اسیستانت امور راهنمایان، اسیستانت تازه‌واردین یا انتخابات مرزبانی داریم که هر کدام از عزیزان به انتخابات مرزبانی نمایندگی‌ها رسیدگی می‌کنند. یک‌سری اسیستانت‌های دیگر هم داریم که مشخصاً اسیستانت‌ رابط هستند که کار آن‌ها رسیدگی به امور نمایندگی‌ها است که در همین اصفهان همسفر مرجان، همسفر سحر، همسفر اعظم و همسفر آرزو را داریم که چه در اصفهان و چه در شهرکرد، هر کدام مسئول رسیدگی به آن شعبه‌ها هستند و باید در هفته سر بزنند و رسیدگی کنند؛ در قسمت خانم‌های مسافر هم به همین شکل است که اسیستانت‌های مختلف دارند و به شعب مختلف سر می‌زنند. در قسمت‌ آقایان، هر دیده‌بان برای خود چند نفر دستیار دارد که طبق صحبت‌های آقای مهندس حسین دژاکام، اسیستانت دیده‌بان هم اضافه شد که مشخصاً کار آن‌ها هم مثل اسیستانت‌های رابط است.

سیستم کنگره به‌صورت چرخشی است و هر کسی که مسئولیتی را به عهده می‌گیرد، مسئولیتش چرخشی است؛ مثلاً مرزبانان چهارده ماه هستند، راهنما‌ها چهار سال است و اگر تمایل داشته و رزومه خوبی داشته باشند، چهار سال تمدید می‌شود. اسیستانت‌ها هم به همین شکل است؛ البته یک دوره هم تمدید می‌شوند و دستیار‌ها هم به همین ترتیب چرخشی هستند که عزیزان دیگر هم که تمایل دارند، وارد سیستم شده، خدمت کنند و این امکان برایشان وجود داشته باشد که وارد بازی شوند و مسئولیت‌هایی را عهده‌دار گردند. راجع به این صحبت می‌کنم که دیده‌بان‌ها مسئولیت قانون‌گذاری را به عهده دارند؛ بله این‌طور است. مسئله‌ای که وجود دارد این است که قانون خیلی مهم است؛ یعنی اگر بهترین انسان‌ها در کنار هم باشند و اگر قانون درستی بین آن‌ها نباشد؛ بین آدم‌ها جنگ و دعوا می‌شود و حتماً بایستی قانون درست، بر مبنای راستی و درستی بین آن‌ها باشد که در پرتو آن قانون بتوانند کنار یکدیگر فعالیت داشته باشند که هم باعث ارتقا خودشان و هم باعث ارتقا دیگران می‌شوند؛ تمام اعضاء در سیستم حائز اهمیت هستند؛ حتی آن بخش‌هایی که تازه، ‌وارد کنگره می‌شوند؛ چون اگر واقعاً رهجویی وارد کنگره می‌شود؛ چون کنگره، به‌خاطر تازه‌واردین و کسانی که وارد ساختار می‌شوند، مثل خون در رگ می‌مانند و حضورشان خیلی مهم است؛ چون وقتی این‌همه پرسنل و اعضاء کمک می‌کنند، باید تازه‌واردی بیاید، مصرف‌کننده‌ای باشد که کمکش کنند و باعث احیاء آن فرد شوند. اگر انسان‌ها از قوانین درست پیروی کرده و درست حرکت کنند؛ هم باعث ارتقا خودشان و هم باعث ارتقا اطرافیانشان می‌شوند.

مسئله دیگری که خیلی مهم است؛ این است که همه جایگاه‌ها ارزش دارند و انسان‌ کمال‌گراست و دوست دارد پیشرفت کرده و به جلو حرکت کند؛ افرادی که در کنگره هستند علاقه‌مندند و دوست دارند که جایگاه‌های مختلفی را تجربه کنند که این خیلی خوب است؛ ولی مسئله مهم این است که ما همیشه باید هدف را در نظر داشته باشیم که هدف چه هست؟ هدف این است وقتی انسانی که درگیر اعتیاد است و وارد ساختار کنگره می‌شود؛ تمام این سیستم‌ها، مسئولان، راهنماها، مرزبانان، ایجنت‌ها، دیده‌بانان و همه اعضا و خدمتگزاران کل شعب که خدمت می‌کنند، هدفشان این است و این وظیفه را باید به عهده بگیرند که آن رهجوی تازه‌وارد که درگیر بیماری اعتیاد است درمان شود. وقتی انسان این هدف را همیشه در ذهن خود داشته باشد، به قانون احترام بگذارد و در کنار قانون، محبت داشته باشد؛ یعنی قانون را برای انسان‌ها چماق نکند و باعث آزار و اذیت آدم‌ها نشود، خیلی خشک و با دیسیپلین نبوده و عشق و محبت نداشته باشد. محبت باید در کنار قانون باشد؛ وقتی محبت در پرتو قانون بوده و این دو در کنار هم باشند، باعث رشد می‌شود؛ در غیر اینصورت کار سخت می‌شود. برای سفر اولی‌ها، چه همسفرها و چه مسافرها این موضوع راحت است؛ یعنی مشخصاً تمرکز آن‌ها روی این است که درگیر بیماری اعتیاد هستند و هدف آنها این است که درمان شوند. شخصی که سفر اول است؛ می‌خواهد درمان و رها شود و همسفرها هم منتظر هستند که مسافرشان درمان شود و هدف مشخص است؛ ولی در سفر دوم که در پیام هم خوانده می‌شود، می‌گوید: «سفر دوم به‌مراتب هم سخت و هم سهل است»؛ برای چه؟ برای اینکه در سفر اول تمرکز روی رهایی است و هدف شخص مشخص است؛ ولی در سفر دوم وقتی که شخص درمان می‌شود و یک سری نیروهایش را از نیروهای اهریمنی، باز‌ پس می‌گیرد، تازه یواش‌یواش یک‌سری از نیروهای او بیدار می‌شود و تازه متوجه می‌شود که چه‌قدر ممکن است اطرافیان او پیشرفت کرده باشند، چه‌قدر پول درآورده و چقدر تحصیلات عالیه کرده باشند؛ همه چیز چه‌قدر تغییر کرده است و من جا مانده‌ام؛ دیگران جلو رفتند و من عقب مانده‌ام و یواش‌یواش ممکن است، درگیر حس‌های منفی، حسادت و ساختارهای منفی که خیلی خوب رشد کردند و رشد می‌کنند، شود و آرام‌آرام این حس‌ها در آن‌ها شروع به‌ظاهر شدن می‌کنند؛ مثلاً حسادت، رقابت، چشم‌وهم‌چشمی و این مسائل باعث می‌شود که سیستم سقوط کند.

مسئله‌ای که مهم است این است که انسان وقتی حرکت می‌کند و همیشه در حرکت خود هر فعالیتی که انجام می‌دهد؛ باید همیشه با خودش صادق باشد، سعی کند که با حس مثبت کاری را انجام دهد و همیشه انسان، خودش را با گذشته خود مقایسه کند؛ مثلاً یک رهجویی که تازه، ‌وارد لژیون می‌شود؛ شروع به حرکت‌کردن می‌کند، روزی ۵ گرم تریاک مصرف می‌کرد و بعد از مدتی ۴ گرم تریاک می‌شود و اگر بگوید من چه‌قدر تریاک مصرف می‌کنم و خودش را با کسی که رها شده است مقایسه کند که این شخص رها شده است؛ ولی من دارم روزی ۳ یا ۴ گرم تریاک مصرف می‌کنم، این شخص حالش خراب می‌شود؛ چون خود را با یک آدم سالم مقایسه کرده است؛ ولی اگر من بیایم خودم را با گذشته خودم مقایسه کنم و بابت هر کاری که هر چند کوچک، ولی مثبت انجام می‌دهم، خود را تشویق کنم؛ نیروهای درون آرام‌آرام توان حرکت پیدا کرده و من ذره‌ذره انرژی پیدا می‌کنم که قدم‌های مثبت دیگری بردارم.

مسئله دیگری که وجود دارد این است که انسان گاهی خواسته‌های زیادی دارد که ممکن است خواسته‌های او معقول هم باشند؛ ولی به خواسته‌های خود نرسیده است و یا با خواسته‌هایش فاصله داشته باشد و این باعث خراب‌شدن حس او می‌شود؛ یا محرومیت‌هایی که انسان دارد ممکن است برایش دردناک باشد و نتواند آن مسائل را هضم کند؛ ولی چیزی که مهم است؛ وقتی که انسان خیرخواه باشد؛ حتی ممکن است خودش چیزی را نداشته باشد و دلش  آن چیز را بخواهد؛ ولی وقتی خیرخواه دیگران باشد و خوبی آن‌ها را بخواهد، یواش‌یواش درهای رحمت خداوند به روی او باز می‌شود و مشکلاتش هم آرام‌آرام بر‌طرف می‌شوند.

تایپ: همسفر احترام رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم)، همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیست‌و‍‌ششم)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم)
عکس: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)، همسفر فاطمه‌زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر پگاه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .