اساس و پایه خلقت و آفرینش، محبت است و انسان برای دو هدف اصلی پا به هستی گذاشته است که شامل آموزش دیدن و خدمت کردن است. در کنگره برخی از دستور جلسات از دو قسمت متضاد تشکیلشدهاند مانند فضولی و آرامش، تعادل و بیتعادلی، قضاوت و جهالت و یادگیری و معرکهگیری و... و این نشاندهنده آن است که هرگاه یک قسمت در شخص فعال شود، قسمت دیگر بهصورت خودکار از تعادل خارج میشود.
در مورد رابطه یادگیری و معرکهگیری این موضوع بسیار قابلتأمل است که معنی این دو واژه را بهخوبی متوجه شویم تا بدانیم این دو واژه مکمل یکدیگر هستند و یا متضاد هم میباشند.
در قدیم افراد برای انجام دادن حرکات نمایشی افرادی را دور خود جمع میکردند که به انجام آن کار معرکهگیری گفته میشد و نوعی کسب درآمد نیز محسوب میشد. در نظر داشته باشید که در معرکهگیری آموزشی وجود ندارد و برای شروع معرکهگیری چند عنصر اساسی مانند حسـادت، مـنیت، حـقارت، احسـاس شکست و... وجود دارد.
یادگیری همانطور که از خود واژه نیز مشخص است به معنای آموزش دیدن و یادگرفتن علم و یا دانش است؛ حال ممکن است در هر موردی یادگیری صورت پذیرد.
حال با توجه به توضیحات فوق به این نتیجه میرسیم که دو کلمه معرکهگیری و یادگیری نمیتوانند مکمل یکدیگر باشند؛ زیرا هنگامیکه افراد یا فردی برای یادگرفتن و کسب علم و دانش تلاش کنند، هر موردی که برایشان رخ دهد و یا اگر مشکلاتی بر سر راهشان قرار بگیرد با درایت برطرف میکنند و هیچ مشکلی نمیتواند سد راه آنان بشود؛ زیرا به هدف یا اهدافشان ایماندارند و برای رسیدن به هدف که همان یادگیری علم، دانش و آموزش است تلاش میکنند؛ اما اگر این فرد چنین هدفی نداشته باشد و صرفاً به دنبال بهانهجویی باشد، یقیناً به دنبال راه فرار میگردد که خودش را هرگونه که میتواند از انجام دادن آن کار مبرا جلوه دهد.
زمانی که فردی وارد حیطهی معرکهگیری میشود، همه افراد را در اطراف خویش مقصر جلوه میدهد؛ زیرا نمیخواهد قبول کند که هیچ تلاشی برای رسیدن به خواستهاش انجام نداده است.
اگر بخواهیم این موضوع را ازنظر کنگره نگاه کنیم، همسفر وقتی با دنیایی از ناامیدی وارد شعبه میشود افراد مختلفی را مشاهده میکند که بهترین احوال را میگذرانند؛ اما چون نمیخواهد برای پیشرفت و خوب شدن خودش تلاش کند به دنبال بهانه میگردد و دیگران را مقصر جلوه میدهد و یا حتی گاهی کمک راهنما خودش را زیر سؤال میبرد و یا دیگر خدمتگزاران را موردانتقاد قرار میدهد گویی به دنبال معرکهگیری هستند.
میتوان بهجرئت گفت هر شخصی که در حاشیه و معرکه قرار بگیرد، ناخودآگاه از یادگیری و آموزش دور خواهد شد و هرکدام دیگری را رد میکند. کسی که به دنبال یادگیری باشد، قطعاً در حاشیه و معرکه قرار نخواهد گرفت. درواقع معرکهگیری، تمثيلي از ورود به مسائل حاشیهای و دور شدن از مقوله آموزش و خدمت است. معرکهگیری، نق زدن، حاشيه، همه و همه، تجلي ناداني است.
اگر کسی در حال خدمت و یادگیری نباشد وارد حاشیه و معرکه میشود. افرادی که تماشاچی بازی دیگران هستند، عموماً جمعیت این گروه را تشکیل میدهند؛ زیرا این افراد یکدیگر را جذب نموده و نیرو و توجهشان را معطوف به دیگران کردهاند و از چرخهی آموزش و خدمت بازماندند و اینیکی از بدترین حالاتی است که ممکن است دچار انسان بشود.
تجربه نشان میدهد، افرادي كه در كنگره 60 در چرخه آموزش و خدمت قرار دارند، بهندرت جذب مسائل حاشیهای میشوند. با توجه به آموزشهای کنگره همه ما آموختهایم که بهترین نوع برخورد با عمل معرکهگیری این است که خودمان را از صحبتهای پرحاشیه در کنگره دورنگه داریم و وارد صحبتهای دیگران نشویم و یا قانونهای کنگره را تماماً اجرایی نماییم؛ زیرا قوانین کنگره همگی برحسب آرامش و تمرکز ما در امر یادگیری بنانهاده شده است.
نویسنده: همسفر لیلا نصر کمک راهنما لژیون یکم
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا فروغی لژیون خانم زهرا (لژیون 10)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
1599