English Version
English

سفری از ظلمت به سرفرازی

سفری از ظلمت به سرفرازی

جلسه دهم از دوره بیست و هفتم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی رودکی، با استادی مسافر رامین، نگهبانی مسافر جمشید و دبیری مسافر رمضان، با دستور جلسه "سیستم ایکس" شنبه 22 آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
دستورجلسه امروز در مورد سیستم ایکس است. به نوعی می‌شود گفت که، وجه تمایز کنگره ۶۰ با سایر NGO ها ،که در مقوله ترک اعتیاد مشغول فعالیت هستند، به نوعی باور بیرون از کنگره این است که اعتیاد درمان ندارد و تعریفی که از اعتیاد وجود دارد، این است که "اعتیاد بیماری است، مرموز و پیش رونده و لا علاج". و این تصوری است که کل دنیا به آن باور دارند به جز کنگره ۶۰، اتفاقی که در اینجا افتاده، این است که ما با یک سیستمی آشنا شدیم که این سیستم، به نوعی همه خصوصیات و خلق و خوی انسان را شامل می شود و کل رفتار انسان بر گرفته از این سیستم است، و اگر درست کار نکند انسان به نوعی در جهنم قرار می گیرد. مثلثی داریم در وادی سیزدهم، (عشق،عقل،ایمان) که این مثلث در بستر یک خطی واقع شده است به اسم خط خمر، که اگر این خط خمر درست نباشد، شخص نه عشق را متوجه می‌شود و نه عقل او کار می‌کند و نه از ایمان بهره‌مند می‌شود. مصداق کسی که خمار است، نمی تواند اصلأ به کسی محبت کند، یا درست تفکر کند و یا درست از عقل خود استفاده کند. شناختی که کنگره 60 از این مسئله پيدا می‌ کند، این است که در طول درمان این سیستم درست شود؛ مثلا در درمان اعتیاد، در بیرون از کنگره می‌گویند که سم وارد بدن شده است، این سم زمانی که از بدن خارج شود، شخص به حالت عادی بر می‌گردد؛ ولی به چشم خود دیده‌ایم، شخص زمانی که سم از بدنش خارج بشود، حالش خیلی خراب می شود، و حالت عادی دیگر پیدا نمی‌کند. دلیلش این است که آن سیستم ایکس، موادی را مثل (سروتونین، دوپامین، اندورفین و...) در بدن ترشح می کند و از آن بهره‌مند است، که این مواد امورات ما را بر عهده می‌گیرند.

این موادی که در بدن ترشح می شود، موادی است که طبیعت به انسان هدیه می‌دهد. در کنگره 60، با شناخت سیستم ایکس و درمان آن، موفق شد اعتیاد را به راحتی درمان کند. من به عنوان یک مصرف کننده، که سال ها مصرف می‌کردم حتی دیگر سیگار هم استفاده نمی‌کنم. این به واسطه درمان سیستم ایکسی است که برای من اتفاق افتاده است. در کنگره کسانی هستند که بیماری لاعلاج داشتند و در یکی از سی‌دی ها، جناب آقای مهندس فرمودند؛ این افراد دارای اختلالات هستند و فکر می کنند که بیماری آن‌ها قابل درمان نیست؛ ولی در کنگره 60 درمان می‌شوند . این جای شکر دارد که ما در مکانی هستیم که به راحتی نسبت به درون و بیرون خود، شناخت پیدا کنیم.

دستور جلسه دوم؛ تولد و آزاد مردی یکی از خدمت گزاران این نمایندگی؛ آقای محمدرضا است. به محمدرضا تبریک می‌گویم. روز اولی که در کنگره حضور پیدا کرد، کاملأ چهره ‌اش را به یاد دارم، نشسته بود و با شوق و ذوق به من نگاه می کرد، من آن روز استاد جلسه بودم و فهمیدم که می‌خواهد به لژیون ما بیاید، آمد و سفرش را شروع کرد. شاید آن اوایل اعتقادی به درمان نداشت؛ ولی هر کاری که می گفتم، انجام می داد. یک نقطه مثبتی که دارد این است که، هر کاری به او بگویید، غیر ممکن است که انجام ندهد. در مسئله درمان که قرار گرفت، یک سری اتفاقات برایش افتاد که شاید اگر برای من اتفاق می افتاد، اصلأ مسیر زندگی من تغییر می کرد؛ ولی محمدرضا به راهش ادامه می‌داد با ایمانی که به کنگره داشت، ایستادگی کرد و توانست بهتر از گذشته زندگی‌اش را بسازد . من برایش این آرزو را دارم که در جایگاه های بالاتر قرار بگیرد و امیدوارم که امسال شال کمک راهنمایی را دریافت کند. امیدوارم که خانواده اش سلامت، و به دختر گل محمدرضا که همسفر او بود تبریک می‌گویم، و امیدوارم که سالیان سال، در کنگره حضور داشته باشند.

صحبت های مسافر محمدرضا :
سلام دوستان محمد رضا هستم یک مسافر،آرزو می‌کنم تمام کسانی که درگیر مصرف مواد مخدر هستند، راه کنگره را پیدا کنند، خدا را شکر می کنم، من روزی که وارد کنگره شدم ، قبل از آن خیلی جاها رفته بودم و دیگر به این باور رسیده بودم که، روزی من از اعتیاد رها می‌شوم، روز مرگ من است؛ چون خیلی روش ها را تجربه کرده بودم. زمانی که کنگره را به من معرفی کردند، زمانی که برای اولین بار به شعبه استاد معین رفتم، اولین نفری که با من صحبت کرد، آقای حمید زینعلی بود و امروز هم زحمت کشیدند و به اینجا تشریف آوردند، واقعا از ایشان ممنونم. ایشان با صحبت های قشنگ خود، من را در مسیر راهنمایی کردند و الان من به این جایگاه رسیدم. از ایشان واقعا سپاس گزارم. از آقا رامین ممنونم و خدا را شکر می کنم. تا زمانی که من وارد کنگره شدم، اعتقادی به درمان نداشتم. پیش خودم می‌گفتم، اینجا هم مثل جاهای دیگر است، یک مدت می‌آیم و جواب نمی‌گیرم و به سر خانه و زندگی خود بر می‌گردم.

بعضی وقتها در سفر اولم، وقتی بچه ها جشن و تولد می‌گرفتند و صحبت می کردند، در صحبت‌های خود می‌گفتند خدا را شکر که مصرف کننده شدیم و با کنگره آشنا شدیم؛ در دل خود به آنها می‌خندیدم و می‌گفتم؛ اینها حتمأ چیزی مصرف کرده‌اند، یعنی چه که، خدا را شکر که مصرف کننده شده و با کنگره آشنا شدیم؟ ولی الان از صمیم قلب می‌گویم که، خدا را شکر؛ مصرف کننده شدم و با کنگره آشنا شدم، دوستانی پیدا کردم، یکی از یکی بهتر، همه مثل خودم و هم درد و با معرفت، خدا را شکر می کنم، شاید بیرون از اینجا دوستان زیادی دارم، ولی بچه های کنگره یک چیز دیگه هستند. واقعا همه شما را دوست دارم، استاد خودم را دوست دارم و از ایشان ممنون هستم و دستشان را می‌بوسم. ایشان با راهنمایی های خود، من را در مسیر درست قرار دادند. هیچ وقت نشد که من از ایشان سؤالی بپرسم و در جواب بگویند که نمی‌دانم. همیشه با آرامش به من توضیح می دادند که ناراحتی از وجود من بیرون می‌رفت. امیدوارم که همه بچه ها این جایگاه را تجربه کنند. از تک تک شما دوستان ممنون هستم.

صحبت های همسفر سارینا :
سلام دوستان سارینا هستم یک همسفر. خدا را شاکرم که یک‌بار دیگر این توفیق را دارم و این جایگاه را تجربه می کنم. از آقا رامین و جناب آقای مهندس، تشکر می کنم و از همه شما که در این جشن شرکت نمودید کمال تشکر را دارم و برای همه شما آرزوی موفقیت دارم و خداوند را شکر می‌کنم که چنین روزی را مشاهده می‌کنم.

عکس:مسافران علی و مجید
تنظیم:مسافر عباس زمانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .