صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. همه انسانها قادر هستند و میتوانند در هر نقطهای که قرار دارند و هر صفتی را که با خود حمل میکنند، آن را عوض نمایند. هیچ انسانی مجبور نیست یک صفت یا صفتهای زشت خود را بهصورت جاودانه یا تا ابد در خود حفظ کند. برای تغییر صفت گذشته، بایستی حس یا موج گیرنده و یا فرستنده را عوض کرد و این کاری هم سخت و هم سهل است.
برای تغییر حس در جهت ارزشها، فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن هم تصفیه و پالایش است که در مورد انسان، همان تزکیه است. اولین قدم برای تزکیه، تفکر سالم است. تفکر سالم، ایمان سالم را به وجود میآورد. حال اگر بتوانیم با تزکیه، حسهای خارج از جسم خود را تقویت کنیم و از دروازه پنج حس درون جسم عبور کنیم، آنگاه میتوانیم حس الهام و تقوا را دریافت کنیم. از ایمان سالم، عمل سالم پدیدار میگردد. ایمان سالم موقعی ارزشمند است که به آن عمل کنیم. وقتی که عمل سالم انجام دادیم، حس سالم آشکار میشود.
مسیر تکامل انسان، تغییر، تبدیل و ترخیص است. شیطان به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه انسان میشود تا گوهر وجودی انسان را برباید. اندوه، غم، شادی و عشق همه جزئی از زندگی هستند. طوری زندگی کنیم که هر لحظه زندهایم و جوری زندگی کنیم که گویی فردایی نیست. بزرگترین معجزه حیات، خودِ حیات است. غوطهور بودن در حیات به معنای در حال زندگی کردن است. خداوند به انسان اختیار کامل داده است.
نیستی از دیدگاه ما هستی است. نور، صوت و حس سه مؤلفه اصلی هستند که ساختار جهان را تشکیل میدهند. در انسان، دیدن جایگاه نور، جایگاه صوت گوش و جایگاه حس در قلب است. نور، سمبل نیکی و پاکی است. صوت میتواند مخرب باشد. ما قادر نیستیم صفت گذشته خود را تغییر دهیم مگر آنکه حسِ خود را تغییر دهیم. نیروهای منفی قابل حذف شدن نیستند؛ کاری که میتوانیم بکنیم این است که صفت خودمان را تغییر دهیم.
صفت ما باید از بنیان تغییر کند. باید بسیاری از منیتها، خودخواهیها و تکبرها کنار بروند و انسان همیشه باید بداند که در چه جایگاهی قرار دارد و شاکر خداوند باشد. حس، اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار میاندازد و از عقل سالم، عشق سالم خود را به نمایش میگذارد. آنگاه صفت گذشته تغییر میکند و در آخر به این نتیجه میرسیم که انسان با هر ویژگی یا شخصیت و در هر جایگاهی، میتواند صفتهای گذشتهاش را تغییر دهد.
انسان برای آنکه به مقصد برسد، باید چشمهای جوشان و رودی خروشان باشد. برای آنکه چشمهای جوشان باشد، باید منابع اطلاعاتی و آگاهی داشته و این منابع اطلاعاتی را باید در تمام سطوح در اختیار داشته باشد. انسان باید به مرحله دانایی برسد تا بتواند زندگی کند، مردمدار باشد، از زندگی لذت ببرد، از ضد ارزشها دوری کند و به طرف ارزشها حرکت کند.
بعضی انسانها چشمههای جوشان و رودهای خروشان هستند و به بحر و اقیانوس ملحق میشوند؛ اما بعضی دیگر باتلاقهای جوشان و فاضلابهای خروشاناند که در نهایت به باتلاقها و فاضلابها منتهی میشوند. افرادی که به کنگره میآیند، بعد از گذشت دو یا سه ماه مشخص میشود که واقعاً چشمه جوشان و رود خروشان هستند یا باتلاقهای جوشان و فاضلابهای خروشان! آنهایی که بعد از مدت کوتاهی از کنگره جدا میشوند و کسانی که کنگره را جدی گرفتهاند، خیلی سریع به درمان رسیدهاند.
منابع: کتاب عشق، سیدی وادی دهم و فاضلابهای جوشان
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر راحیل رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضوی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
62