English Version
This Site Is Available In English

قدردانی از بنیان

قدردانی از بنیان

سیزدهمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسلامشهر با استادی مسافر نادر، نگهبانی مسافر آرش و دبیری مسافر بهزاد با دستور جلسه"هفته بنیان کنگره۶۰" در روز دوشنبه ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

 

 خلاصه سخنان استاد:

 این جایگاه بسیار جایگاه مهم و خوبی است و خدای خودم را شکر می‌کنم که امروز این جایگاه نصیب من شد، از گروه مرزبانی و راهنمای خودم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم بسیار سپاسگزارم، من بر خود وظیفه می‌دانم که قدردان و سپاسگزار باشم زیرا این شکرگزاری باعث می‌شود تا کائنات این حال خوب را به من بازگرداند، دستور جلسه این هفته، بنیان کنگره ۶۰ می‌باشد، آقای مهندس می‌فرمایند: بنیان به معنای ریشه است و اگر ریشه یک درخت جای درستی باشد آن درخت رشد خوبی خواهد کرد، ما در کنگره ۶۰ تعدادی جشن داریم که این هفته نیز می‌توانست یکی از آن جشن‌ها باشد که ما از آقای مهندس که بنیان کنگره ۶۰ هستند تشکر و سپاسگزاری کنیم، ولی آقای مهندس اینطور نخواستند که بگویند هفته بنیان است و همه باید از من تشکر کنند، شاید با این کار خواستند به من بگویند که آیا خودت متوجه هستی کجا قرار گرفتی؟ آیا متوجه هستی که چه کسی اینجا را تشکیل داده است؟ تو فقط آمدی و راحت نشستی و استفاده می‌کنید، به هرحال من وظیفه خود می‌دانم که از ایشان تشکر و قدردانی کنم.

اگر درختی در بهترین و مجلل‌ترین قصر دنیا هم باشد ولی ریشه آن در خاک نباشد حتماً خشک و نابود خواهد شد، بدون ریشه و خاک رشدی در کار نخواهد بود، این ریشه درخت است که تاریکی‌ها را تجربه می‌کند و با تلاش خود و تحمل سختی‌ها باعث می‌شود که مواد معدنی و آب به تنه درخت و سپس به شاخه‌ها و میوه‌ها برسد و ریشه باعث می‌شود که درخت استوار در جای خود بایستد.

من نباید هیچ وقت فراموش کنم که با چه حالی وارد کنگره شدم، به هیچ چیزی اعتقاد نداشتم اما نشستم و کم صحبت کردن را به خودم یاد دادم و فقط گوش کردم، خداوند متعال به ما دو گوش داده و یک دهان، یعنی باید بیشتر گوش دهیم و یاد بگیریم، کنگره سراسر از الگو است و من کسانی که حال خوبی داشتند را الگوی خودم قرار دادم و با خود گفتم من هم بایستی به این حال خوب برسم، آقای زرکش می‌فرمایند: ما همیشه از ناباوری‌های خود صحبت می‌کنیم و می‌گوییم کنگره ۶۰ باوری در ناباوری است، ما در طول این مسیر همواره به دو کلید مهم و ارزشمند نیاز داریم، یکی از آن کلیدها صداقت است که باید همیشه همراه داشته باشیم و دومین کلید گوش به فرمان بودن است، یعنی هر آن چیزی که راهنما به شما گفت شما بدون چون و چرا چشم بگویید، اگر به گفته‌های راهنمای خود چشم بگویید مطمئن باشید که در مسیر درست قرار دارید.

من در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که ببخشم و در مرحله نخست باید خودم را ببخشم، خودم را ببخشم به خاطر بلاهایی که بر سر خود آوردم، چه ساعت‌ها و لحظاتی که من بایستی در کنار همسفرم و فرزندانم می‌بودم و نبودم به خاطر این‌ها خودم را ببخشم و سعی کنم جبران خسارت کنم از خود، خانواده و طبیعت، اگر من در جایگاهی قرار دارم و قدردانی و بخشش نداشته باشم از من گرفته خواهد شد، لژیون سردار در هر شعبه‌ای پشتوانه مالی است و اگر من اطرافم را ببینم ، آینده را ببینم باید در لژیون سردار شرکت کنم.

در بیکران زندگی دو چیز افسونم کرد، آبی آسمانی که می‌بینم و نیست، خدایی که نمی‌بینم و میدانم هست، در شگفتم که سلام آغاز دیدار است ولی در نماز پایان، شاید بدان معناست که پایان نماز آغاز دیدار است، خدایا بفهمانم که بی تو چه می‌شوم اما نشانم نده، خدایا بفهمانم و نشانم بده که با تو چه می‌شوم، کفش کودکی را دریا برد کودک روی ماسه‌ها نوشت دریای دزد، آن طرف مردی که صید خوبی داشت روی ماسه‌ها نوشت دریای سخاوتمند، جوانی در دریا غرق شد مادرش نوشت دریای قاتل، پیرمرد مرواریدی صید کرد و نوشت دریای بخشنده، موج دریا نوشته‌ها را شست و دریا آرام گفت: به قضاوت‌های دیگران اعتنا نکن اگر می‌خواهی دریا باشی، پس شرط نکن بر آنچه گذشت، بر آنچه که شکست، بر آنچه که نشد، زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمی‌شد.بسیار سپاسگزارم که با سکوت خود به صحبت‌های من گوش دادید.

عکس مسافر: محسن

متن مسافر: بهزاد

ارسال مسافر: محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .