جلسه اول از دوره نوزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی چالوس به استادی همسفر آزیتا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر ریحانه با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.) و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه تشکر میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند. از راهنمایم سپاسگزارم که به من اجازه دادند در کنار شما آموزش بگیرم. همچنین از مرزبانان و ایجنت نیز قدردانی میکنم. در خصوص وادی دهم اگر بخواهم سخن بگویم، باید اشاره کنم که «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.» حقیقت این است که من این وادی را دو روز پیش دوباره گوش دادم و با وجود اینکه چندین بار آن را شنیده بودم، اینبار انگار برای نخستین بار بود که به گوشم میرسید. تازه متوجه عمق سخن آقای مهندس شدم. ایشان درباره «صفت» توضیح دادند؛ اینکه ویژگی و خاصیت هر چیز ثابت است؛ مانند زغال که همیشه سیاه است یا شوری آب دریا یا صفت درندگی شیر؛ اما انسان موجودی است که مدام در حال تغییر است و صفت او میتواند دگرگون شود.
پس از آن درباره سه مؤلفه نور، صوت و حس صحبت کردند. نور را به عنوان پرسرعتترین موجودیت در جهان توضیح دادند که نبود آن، دیدن را ناممکن میسازد. در مورد صوت اشاره کردند که از طریق آن همه موجودات و ما انسانها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم و اگر صوت وجود نداشته باشد، زندگی نیز معنایی نخواهد داشت. درباره حس فرمودند که اولین نیروی به کارگیری عقل است؛ نیرویی نامرئی که هر حس، مشابه خود را دریافت میکند. برای مثال حس نفرت، نفرت را و حس عشق، عشق را جذب میکند.
در این بخش از وادی فهمیدم که هر انسان به اندازه تلاش و کوشش خود در جایگاهی مناسب قرار میگیرد. برای نمونه خودم هر اندازه تلاش کنم در همان حد نیز جایگاهم تعیین میشود. برای رسیدن به صلح و آرامش ابتدا باید بپذیرم که صفتهای گذشتهام نادرست بوده و آنها را تغییر دهم تا بتوانم به آرامش واقعی برسم.
بهطور کلی از این وادی آموختم که من به عنوان یک انسان، اختیار دارم که مسیر ارزشها یا ضد ارزشها را انتخاب کنم. زمانیکه ارزشها را میپذیرم تفکرم سالم میشود و همین تفکر سالم، ایمان سالم را به دنبال دارد. ایمان یعنی تجلی نور خداوند در وجود انسان؛ یعنی هر انسانی ذرهای از صفات الهی مانند بخشندگی، مهربانی و سایر صفات نیک را در وجود خود دارد.
به یاد دارم روزی که مسافرم برای اولین بار به من گفت قصد دارد به مکانی به نام کنگره۶۰ مراجعه کند. من مخالفت میکردم و میگفتم چرا باید بروی؟ حتی تصور میکردم دوباره همان شرایط گذشته تکرار میشود. نمیدانستم که این طرز فکر اشتباه است. با این صحبتها میتوانستم مسافرم را به سمت ضد ارزشها ببرم؛ اما خدا را شکر که وارد کنگره شدیم و مسافرم به درمان رسید.
پس از ۸ ماه رهایی، به دلیلی از سفر بازگشت کرد؛ اما اینبار برخلاف گذشته زمانیکه خودش نزد راهنمایش رفت و اعتراف کرد، احساس آرامش و خوشحالی داشتم؛ چون اینبار حسها باز شده بود و تجربه ۴۰ سیدی با حسهای بسته تغییرات زیادی در او ایجاد کرده بود. به همین دلیل به او گفتم که سفر جدیدش با حسهای باز خیلی بهتر خواهد بود.
من نیز از زمان ورود به کنگره تغییرات زیادی کردهام. یاد گرفتهام که در هر موقعیت چگونه رفتار کنم؛ شوخی بهموقع، خنده بهجا و رفتار همراه با درایت. در گذشته بهدلیل وضعیت مسافرم گوشهگیر بودم و در جمعها احساس راحتی نمیکردم؛ اما اکنون با لطف خدا و آموزشهای کنگره اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کردهام.
از خداوند متعال بینهایت شاکرم و هر لحظه سجده شکر بهجا میآورم که مسیر کنگره را در زندگیام قرار داد. همچنین از آقای مهندس دژاکام صمیمانه سپاسگزارم؛ زیرا ایشان این عشق و محبت را تنها برای خود نخواستند؛ بلکه آن را برای همه ما و امثال من و مسافرم جاری کردند.
رهایی۴۰ سیدی همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر سمیرا

مرحله ۳۰ سیدی همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر شیوا


مرحله ۳۰ سیدی راهنمای تازهواردین همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیرا


تقدیر از نگهبان و دبیر دوره قبل


.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم، مسافر ملکآرا
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
157