ششمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه«از فرمانبرداری تا فرماندهی» یکشنبه نهم شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علی هستم، یک مسافر.
ابتدا خدا را شکر میکنم که در کنگره حضور دارم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم و قدردان راهنمایان عزیزم، آقا محسن و آقا حبیب هستم که در این مسیر به من آموزش دادند تا روزهای خوب امروز را تجربه کنم. همچنین از آقا محمود سپاسگزارم که اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم.
دیروز برای دریافت شال راهنمایی خدمت مهندس رسیدم و حس بسیار خوبی را تجربه کردم. آرزو میکنم همه دوستان این حس زیبا را تجربه کنند.
تا قبل از ورود به کنگره هیچ هدفی در زندگی نداشتم و مسئولیتی را به عهده نمیگرفتم. اما وقتی وارد کنگره شدم، هدفم درمان شد و با راهنماییهای راهنمایان خوبم به درمان رسیدم. همانطور که در دستور جلسه امروز با عنوان «از فرمانبرداری تا فرماندهی» مطرح است، استاد امین در سیدی معلم میفرمایند: «نقطه سقوط انسان، نقض فرمان است.»
من نیز با نقض فرمان در دام تاریکیها افتادم و به واسطه آن، کارهای ضدارزشی و ضد اخلاقی انجام دادم و قعر تاریکیها را تجربه کردم.
پس از یک سقوط آزاد، به کنگره آمدم. به من گفته شد که باید گوش به فرمان باشم. با فرمانبرداری و قبول مسئولیت توانستم در مسیر درست قرار بگیرم و به درمان برسم. آقا حبیب در لژیون مثال میزدند که کارهای کنگره مانند ساختن یک ساختمان است؛ تمام مصالح باید فراهم باشد و فرمانبرداری مهمترین مصالح است که با نوشتن سیدی، رعایت نظم، ورزش کردن و دیگر امور محقق میشود. من نیز عیناً گوش کردم، انجام دادم و فرمانبرداری کردم تا از تاریکی بیرون آمدم.

در بدو ورود به کنگره هیچ تصویری از فرمانبرداری یا حتی سایر مسائل نداشتم. اما ذرهذره از آقا حبیب آموختم؛ اینکه لباس سفید بپوشم، منظم باشم، قبل از همه در کنگره حاضر شوم، ورزش کنم، سیدی بنویسم و ... . بهتدریج همه را یاد گرفتم و به درمان رسیدم. وقتی از دست آقای مهندس رهایی گرفتم، متوجه شدم که هیچ حسی نسبت به مواد و سیگار ندارم؛ نه حس تنفّر و نه حس تعلّق. در حقیقت با فرمانبرداری، به فرماندهی جسم خودم رسیده بودم.
آقای مهندس همیشه میفرمایند: «اضداد لازمه تکامل انسان هستند.» همانطور که چاقو در آشپزخانه ضروری است اما اگر در دست نااهل باشد برای چاقوکشی به کار میرود، تریاک نیز دارویی حیاتی برای صنایع داروسازی است. پس نمیشود که نباشد. مهم این است که من آموزش ببینم تا بتوانم از هر چیز در مسیر درست استفاده کنم.
این آموزشها را از راهنمایی میآموزم که خودش تاریکیها را تجربه کرده و امروز خالصانه و بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکند. هر بار که وارد نمایندگی میشوم، همهچیز مرتب است، با چای پذیرایی میشوم و محیطی امن برای آموزش و آرامش منِ مسافر فراهم شده است.
من هم اولین قدم درمان خود را با فرمانبرداری برداشتم و نتیجه آن را زمانی گرفتم که شال زیبای نارنجی را از دستان آقای مهندس دریافت کردم؛ لحظهای سرشار از حس خوب و وصفناشدنی.
در پایان از خداوند میخواهم همیشه در کنگره بمانم، خدمتگزار این مکان مقدس باشم و مانند راهنمای خودم، حس خوب را به سفر اولیها منتقل کنم تا آنها نیز با فرمانبرداری به این حس ناب برسند.
متشکرم که به صحبتهای من گوش دادید.
عکس و تایپ:مسافر محمدرضا (لژیون۱۲)
تنظیم: مسافرمحمد
«مسافران نمایندگی پرویناعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
102