English Version
This Site Is Available In English

بایستی ابتدا فرمانده صور آشکار و پنهان خودم باشم

بایستی ابتدا فرمانده صور آشکار و پنهان خودم باشم

هشتمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد با استادی راهنمای محترم همسفر مصطفی، نگهبانی همسفر معین و دبیری همسفر علیرضا با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی»، شنبه 8 شهریور ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مصطفی هستم یک همسفر. از نگهبان و دبیر گرامی بابت فرصت خدمتگزاری که به من دادند، بسیار سپاسگزارم.

همانطور که آقای مهندس در سی‌دی «قانون» اشاره کردند، زندگی ما بر مبنای مثلثی استوار است که سه ضلع آن “خواست”، “تقدیر” و “فرمان” هستند. همیشه بین صاحب‌نظران بحث بوده که زندگی جبر است یا اختیار؟ در این سی‌دی به زیبایی توضیح داده می‌شود که ما در بخش “تقدیر”، هیچ دخل و تصرفی نداریم و این قسمت به ظاهر جبری است؛ اما ضلع “خواست”، کاملاً در دست ماست؛ اینجاست که ما انتخاب می‌کنیم چه چیزی را بخواهیم و چه چیزی را نخواهیم. اما “فرمان”، برای تحقق هر خواسته‌ای، باید فرمان آن صادر شود. ما دو نوع فرمان داریم: فرمان الهی و فرمان عقل. عقل ما وقتی به فرماندهی برسد، توانایی صدور فرمان را پیدا می‌کند. من زمانی می‌توانم فرمانده خوبی باشم که در ابتدا فرمانبردار خوبی باشم. اولین جایی که می‌توانم فرماندهی را تمرین کنم، در وجود خودم است؛ یعنی بر صور آشکار و پنهان خودم فرماندهی کنم. این فرماندهی زمانی محقق می‌شود که بتوانم برای خواسته‌هایم، پس از بررسی کامل، فرمان صادر کنم. این مسیر از مسائل کوچک در کنگره آغاز می‌شود، مثل منظم آمدن به جلسات و پوشیدن لباس سفید. همین کارهای به ظاهر کوچک، مرا برای انجام کارهای بزرگ‌تر آماده می‌کنند. کنگره به شکلی زیبا فرآیند فرمانبرداری تا فرماندهی را برای من تسهیل کرد. در بدو ورودم، با خدماتی مانند مهمانداری و مسئول پذیرایی شروع کردم. کم‌کم خدمات بزرگ‌تری به من محول شد، مانند مسئول صدور کارت شعب مسافران، مسئول ماه رمضان و مرزبانی، که تا جایگاه راهنمایی و چندین دوره ایجنتی ادامه داشت و دارد. تمام این‌ها از همین کارهای کوچک شروع شدند.

جناب مهندس می‌فرمایند که هر فرمانده‌ای، در هر جایگاهی (به جز خداوند متعال)، یک فرمانده بالاتر دارد. هر چقدر مسئولیت انسان بیشتر باشد، فرمانبرداری بیشتری نیز لازم است؛ درست مانند یک مرزبان که زودتر از همه در شعبه حاضر می‌شود. یا اگر جناب مهندس سیگار را ادامه می‌دادند، هیچ‌کس به رهایی و درمان نمی‌رسید. پس این سلسله مراتب وجود دارد و رعایت آن ضروری است.

ما برای اینکه فرمانده خوبی باشیم، از کمک دیگران هم بهره می‌بریم؛ مثلاً گروه ما برای شروع از کمک مسافران عزیزمان استفاده کرد. قطعاً یک فرمانده زمانی معنا پیدا می‌کند که یاران جنگی شایسته‌ای داشته باشد. پس من به عنوان یک رهجو، باید وظایفم را به درستی انجام دهم تا قوی و قوی‌تر شوم. وقتی بحث آموزش و جهان‌بینی مطرح می‌شود، بین منِ همسفر و یک مسافر هیچ تفاوتی نیست. من هرچند مواد مصرف نمی‌کردم؛ اما حال روحی خوبی نداشتم و کنگره مرا زنده کرد. کنگره به من آموخت که چگونه زندگی کنم، چطور صحبت کنم، چگونه فکر کنم و چطور عمل کنم؛ کنگره زندگی مرا نجات داد.

هر کسی با یک خواسته‌ای به کنگره آمده است، پس برای رسیدن به آن خواسته باید تلاش کرد. مسافرتان را هم کنار بگذارید؛ چون شما برای خودتان به اینجا آمده‌اید. بدانید که به تمام جایگاه‌ها خواهید رسید، اما یک شرط دارد: از فرمانبرداری تا فرماندهی؛ یعنی باید کارهای کوچک را به درستی انجام دهید تا به شما جایگاه داده شود. از اینکه با سکوت خودتان به صحبت‌های من گوش کردید از شما سپاسگزارم.

تقدیر و تشکر دبیر جدید از دبیر قبلی

دعای پایان جلسه 

تهیه و گزارش:

مرزبان خبری: همسفر امین

تایپ: همسفر حسین (لژیون یکم)

ویراستاری و ارسال خبر: همسفر معین (لژیون چهارم)

سایت همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .