English Version
This Site Is Available In English

فرمانده لایق یا نالایق

فرمانده لایق یا نالایق

برای فرمانده شدن خواست و فرمانبرداری لازم است؛ هم می‌توان فرمانده لایقی شد و هم فرمانده نالایق، این بستگی به خود انسان دارد. هر انسانی قطعاً دوست دارد فرمانده لایقی باشد؛ اما برای فرمانده شدن و هر کار دیگری باید شروطی را پذیرفت و به آن عمل کرد تا بتوان به آن دست پیدا کرد.

یکی از شروط اساسی فرماندهی، فرمانبرداری کردن است. فرمانبرداری یعنی آموزش گرفتن، گوش به فرمان بودن، «چشم» گفتن، سی‌دی نوشتن، احترام گذاشتن و وقت‌شناسی که ماحصل آن به دانایی و آگاهی رسیدن، از گذرگاه‌های سخت عبور کردن، در صراط مستقیم افتادن، آرامش را تجربه کردن و هزاران نتیجه مثبت دیگر است. همه این‌ها هم سهل و هم سخت است. اگر خواست ما این باشد باید فرمانبرداری کنیم تا کم‌کم از تاریکی‌ها خارج شده به رهایی، آزادی و فرماندهی خودمان برسیم.

حال از آنجایی که ما اختیار داریم مسیرمان را خودمان انتخاب کنیم اگر فرامین و دستورات خداوند را اجرا کنیم، در مسیر ارزش‌ها قرار بگیریم و فرمانبردار باشیم با آگاهی، شناخت، معرفت و قوه تفکر و تعقل حرکت کرده‌ایم و در این صورت سرنوشت خوبی را رقم خواهیم زد و به آرامش و آسایش دست خواهیم یافت و فرماندهی و کنترل جسم و جانمان را خودمان به دست خواهیم گرفت. در واقع با فرمانبرداری کردن، تفکر کردن، آگاهی و رسیدن به فرمان عقل، زندگی برایمان لذت‌بخش خواهد بود؛ اما اگر فرمانبردار نیروهای منفی و ضد‌ارزش‌ها باشیم، اسیر نیروهای بازدارنده شده و به قعر تاریکی‌ها سقوط خواهیم کرد.

تمام راهنماها و کسانی که در کنگره جایگاهی دارند قطعاً در گذشته فرمانبرداری کرده‌اند تا توانسته‌اند به فرماندهی برسند. وقتی وارد کنگره می‌شویم باید سرمان را با سر راهنما عوض کنیم و فرمانبردار باشیم تا به رهایی برسیم و بتوانیم از انرژی و نیروهای مثبت درونمان در جهت مثبت و خیر استفاده کنیم.

مسافری که اختیار و فرماندهی شهر وجودی یا جسم خود را ندارد تحت امر نیروهای شیطانی قرار گرفته و فرمانبردار خوبی برای آن‌هاست؛ حتی قادر نیست به جسم خود فرمان بدهد و کاملاً عاجز و ناتوان است؛ ولی وقتی وارد لژیون می‌شود با اجرا کردن فرامین راهنمایش کم‌کم به تعادل و حال خوش می‌رسد و این حال خوش، نتیجه فرمانبرداری از راهنما و حرکت در مسیر درست است. اگر من بخواهم به آرامش برسم باید به راهنمایم احترام بگذارم، به‌ صحبت‌هایش گوش کنم، آموزش‌ها را کاربردی کنم، گوش به فرمانش باشم و این را بپذیرم که فرمانده من، راهنمای من است؛ چراکه او این مسیر را طی کرده و می‌خواهد مرا به سلامت به مقصد برساند تا چراغی شود برای نشان دادن راه و مسیر درست و رسیدن من به حال خوش. به امید رسیدن به آن روز.

نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زینب (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفرخندان (دنور) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .