جلسه چهاردهم از دور پنجم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران آقا نمایندگی آکادمی با دستور جلسه " دانایی،داناییموثر و سواد " به استادی همسفر فرزاد، نگهبانی راهنمای محترم همسفر علیاصغر و دبیری همسفر علی، روز پنجشنبه 1404/06/06، ساعت 11:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
ابتدا از آقای علیاصغر تشکر میکنم بابت اینکه به من فرصت خدمتگزاری و آموزش بیشتر را دادند.
دستورجلسه در مورد دانایی، دانایی موثر و سواد است. یکی از مشکلات اصلی من همیشه در تفکیک و فهم این موضوعات بود. قبل از اینکه به کنگره بیایم من همه چیز را در سواد میدیدم و هرجا و هر چیزی را که آموزش میدادند، در هر زمینهای سعی میکردم ورود نمایم و در آن زمینه آن اطلاعات را به تعریف استادامین جمعآوری کنم. آن اطلاعات و دانش را برای خودم بهدست بیاورم و جمعآوری نمایم.
یک نکته ای که در زندگیم وجود داشت این بود که با این همه آگاهی و اطلاعات چرا هنوز مشکل دارم؟ چرا مسائل زندگیام را نمی توانم حل کنم؟ چرا سر یک موضوع کوچک سالها به دادگاه رفت و آمد مینمایم؟ سالها تنش های خیلی بزرگ ایجاد می شود و داخل این مسائل گرفتار میشوم.
روزی که به کنگره آمدم و در لژیون آقا مهراد نشستم ته دلم این بود که خب من یک جمعی را پیدا کردهام و از این گنجینه آگاهی که دارم، راجع به آن صحبت کنم و بیشتر بتوانم به بقیه یاد بدهم.
خب سه یا چهار جلسه بیشتر طول نکشید که من ساکت ساکت شدم. یعنی دیدم که فضا جوری است که من باید بیایم و یاد بگیرم آن چیزی که تا بحال اصلا با این مفاهیم برخورد نکرده بودم، و تازه آن مثلث دانایی را آقا مهراد به من توضیح دادند و یک سری درب ها به رویم باز شد که اصلا من در کجای کار قرار دارم و چه کار میکنم.
منشأ مشکلاتی که هیچ وقت حل نمی شود کجاست؟ کم کم به جلو حرکت کردم تا آن اضلاع دانایی من توسط راهنمای محترم و خودم شناسایی گردید و آقا مهراد به من گفت که فرزاد به تو فرمان میدهم که دیگر فکر نکنی. این خیلی عجیب است و اگر در بیرون از کنگره گفته بشود و عنوان بشود که به تو فرمان میدهم فکر کردن کافی است یعنی آن ضلع دانایی من خیلی خیلی بزرگ شده بود و من به دلیل اینکه ترس از تجربه داشتم و یا اینکه نمیخواستم یک سری چیزها را تجربه کنم مثلث دانایی من خیلی کوچک و ناقص مانده بود.
این یک گنجینه است که در کنگره آمدم و یاد گرفتم که دانایی چه هست؟ و تعریف درست دانایی موثر چیست؟ حالا اگر بخواهم راجع به لژیون سردار این قضیه را بگویم، به نظر و تعبیر من جمع آوری پول میتواند آن سواد باشد، که من یک سری از اطلاعات خام را از جایی دریافت میکنم و اینها را نگهداری مینمایم.
این می تواند راجع به پول هم اتفاق بیفتد. همینطور که در خیلی از برهههای زندگیام اینگونه بوده و من فقط پول را جمعآوری میکردم. که حالا یا میتوانستم زیر بالشام نگهداری کنم یا اگر حالا خیلی مدرن میخواستم برخورد بکنم در حساب بانکیام نگهداری کنم.
ولی استادامین اینجا میگویند که دانایی این است که شما این کلیدی را که داری،این پول با ارزشی که الان به دست آوردهای می تواند کلید خیلی از مشکلات باشد، کجا از آن استفاده کنی، یا در کجا استفاده نکنی.
حضور در این لژیون خیلی چیزها را برای من مشخص کرد. خیلی داناییها را به من در این زمینه داد. با مکمل کلی جهان بینی خود کنگره که این بحث مالی را من چه کار باید بکنم؟
آیا صرفاٌ جمع آوری آن مادیات است؟ یا نه استفاده از آن مادیات در جهت درست است؟ یک مشکلی که من داشتم بحث پس انداز بود و کنگره بحث پس انداز را به من یاد داد، که برای تقویت پایههای مالی باید پس انداز نمود.
پسانداز فقط نگهداری پول در یک فضای بسته نیست. واقعا میشود گفت پس انداز در کنگره به این شکل میتواند باشد که من بتوانم در اینجا سرمایه گذاری بکنم، یعنی در یک جای درست و با یک حس خوب و درست در یک زمان درست.
در بعد مالی هم شاید من بگویم که آن پهلوان چرا این کار را میکند؟ آن چیزی را که سالها جمع آوری نمودهاست چرا میآورد و در یک جایی صرف میکند و به این شکل استفاده میکند؟ خب آن مراتب بالاتری از دانایی است و شاید من الان متوجه آن نباشم.
در کل خداوند را شاکرم که این بستر، نه فقط در بحث جهانبینی، نه فقط در بحث رفع مسائل زندگی، بلکه در بحث مادیات هم به من آموزش میدهد.
.jpg)
تایپ و ویراستاری: همسفر بهنام (لژیون اول)
تصویربردار: همسفر بهنام(لژیون اول)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
52