English Version
This Site Is Available In English

نیاز به مربی در هر جایگاهی

نیاز به مربی در هر جایگاهی

با دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی این بیت از حضرت حافظ برای من تداعی می‌شود:

ای‌ بی‌خبر بکوش که صاحب‌خبر شوی
تا راهرو نباشی، کی راهبر شوی؟

این دستور جلسه در واقع یک مسیر را برای من مشخص می‌کند که از فرمانبرداری شروع و به فرماندهی ختم می‌شود؛ اما فرماندهی چیست و چرا من باید به فرماندهی برسم؟

در نوشتارهای کنگره بارها اساتید به جناب مهندس می‌فرمایند که شما را فقط برای خودتان آموزش نمی‌دهیم و شما یک الگو و قالبی هستید که باید بی‌نقص عمل کنید. جناب مهندس بارها و بارها فرموده‌اند که همه ما در هر جایگاهی یک مربی و معلم و به عبارتی بالادستی داریم که باید از او فرمانبرداری کنیم و همه این مطالب اهمیت فرماندهی را به من گوش‌زد می‌کند؛ اما معنی فرماندهی چیست؟

استاد امین، فرماندهی را اینطور تعریف می‌کنند: اگر انسان به یکسری نیروهای درون و بیرون احاطه داشته باشد و کاری که می‌خواهد انجام بدهد را انجام دهد؛ یعنی در آن زمینه به فرماندهی رسیده است.

در کنگره برای هر مفهومی صور آشکار و صور پنهان تعریف می‌کنیم. بهترین نمونه فرماندهی در صور آشکار، فرماندهی در ارتش یا نظام است که فردی به درجه‌ای رسیده که فرماندهی بخشی به او سپرده می‌شود؛ مثلا فرد در ابتدا گروهبان می‌شود و به یک گروه ۴۰ نفری فرمان می‌دهد، در ادامه سرگرد می‌شود که به یک گروه چندصد نفری فرمان می‌دهد و یا سرهنگ می‌شود و می‌تواند به گروه چند هزار نفری فرمان بدهد.

برای ارتقا فرد به هر یک از این مراحل از فرماندهی لازم است تا او به توانایی‌های لازم دست پیدا کند و مسیر رسیدن به فرماندهی در هر زمینه‌ای چه در صور آشکار و چه در صور پنهان فقط فرمانبردار بودن فرد است.

فردی که از نظر جسم و روان در سلامت باشد در واقع فرماندهی درونش را در اختیار دارد؛ به این معنی که وقتی فرد می‌تواند کارهایی مثل برداشتن یک لیوان، باز و بسته‌کردن چشم، تصور و تخیل در مورد مسئله‌ای که می‌خواهد، به‌‌یاد آوردن مطالب هر زمان که به آن نیاز دارد، سخن گفتن در مورد مسئله‌ای، خوابیدن یا بیدار شدن فرد در زمانی که می‌خواهد و انجام هر کاری طبق خواسته فرد به درستی انجام می‌شود.

اما زمانی که فرد دچار بیماری می‌شود تمام یا بخشی از این فرماندهی از او گرفته می‌شود؛ مثلا فردی که دچار بیماری دیابت می‌شود دیگر نمی‌تواند هر وقت دوست دارد هر غذایی و به هر مقداری را میل کند و موارد دیگر بیماری هم همین‌طور است. بارزترین نمونه و بیماری‌ای که بخش بسیار زیادی از فرماندهی فرد را از او می‌گیرد، درگیر شدن فرد به بیماری اعتیاد است تا جایی‌که فرد حتی اختیار سخن گفتن خود را ندارد.

در واقع داشتن فرماندهی بر درون لازمه داشتن اختیار است و فردی که با مصرف مواد مخدر، سیستم شبه‌افیونی بدن خود را تخریب کرده، در واقع برای فرماندهی خود شریک پیدا کرده و دیگر قادر به انجام امور ساده خود هم نیست و یا انجام هر کاری برای او مشروط به استفاده از مواد شده است. در این مرحله نفس اماره است که هر چه را می‌خواهد امر می‌کند و فرد اوامر نفس اماره را اجرا می‌کند؛ یعنی نفس اماره فرماندهی درون فرد را به عهده دارد. چرا یک فرد مصرف کننده به این مرحله رسیده؟ برای پاسخ به این سوال لازم است بدانیم چرا فرد به مصرف مواد مخدر رو آورده است.

هر وقت که انسان بتواند در انجام کار یا مهارت جدیدی توانایی در خود ایجاد کند در واقع دامنه فرماندهی او گسترش پیدا کرده است‌. در ابتدای مصرف مواد، فرد این توانایی را به‌دست آورده که مثلا به‌جای ۸ ساعت کار می‌تواند ۱۲ ساعت کار‌ کند و این امر لذتبخش‌است؛ اما در ادامه با جایگزینی مواد بیرونی و تخریب سیستم تولید‌کننده مواد شبه‌افیونی بدن، فرد برای انجام کوچکترین فعالیت هم نیازمند دریافت مواد می‌شود و فرماندهی جسم از او گرفته می‌شود. این امر چه دانسته و چه ندانسته صورت گرفته باشد، از سر ناآگاهی و نافرمانی فرد بوده و برای پس‌گرفتن فرماندهی چاره‌ای جز فرمانبرداری نیست. فرد از مربی یا راهنما فرمانبرداری می‌کند، هم او که در آیه «قل‌ الروح من امر ربی» گفته شده که این رب از جنس علم و آگاهی است، راهنمایی که هم علم و هم انرژی برای راهنمایی فرد دارد. راهنما هم با طی مراحل فرمانبرداری به اینجا رسیده است.

در عمل فرمانبرداری کار ساده‌ای نیست و فرد ممکن است از درون به‌هم بریزد، این به‌هم ریختگی کار نفس اماره است که برای جلوگیری از خروج فرد از سیطره فرماندهی خود تمام توانش را به‌کار می‌گیرد؛ اما تنها مسیر رسیدن به فرماندهی درون برای فردی که با نافرمانی در دل تاریکی فرورفته همین فرمانبرداری از مربی است تا علم و انرژی راهنما بتواند به رهجو منتقل شود و در ادامه غدد شبه‌افیونی بدن فعال شده و مواد مخدر از بدن حذف ‌شود.

در کنگره می‌آموزیم برای رسیدن به مرحله «شو‌، شود» که همان فرماندهی یا فرمان عقل است با فرمانبرداری ذره‌ذره فرماندهی خود را پس می‌گیریم، این امر لذتبخش است و تولید انرژی و نشاط می‌کند.

فرماندهی جزئی از خواسته‌های درونی انسان است و هر وقت فرد بخشی از آن را از دست بدهد حاضر است بهای سنگینی برای پس‌گرفتن آن بپردازد. مصرف مواد مخدر در ابتدا و استفاده از مواد مخدر مختلف برای همین منظور انجام می‌شود وگرنه هیچ فردی حاضر به پرداخت چنین بهایی نیست.


به‌جز مصرف‌کنندگان مواد مخدر هم این مسئله را می‌توان مثال زد: وقتی یک کودک اولین قدم خود را برمی‌دارد یا اولین کلمه را به‌زبان می‌آورد شور وشعف او یا پدر و مادرش از این اتفاق در واقع به این دلیل است که او توانسته بخشی از فرماندهی جسم خود مثلا پا یا زبان و حنجره خود را به دست‌بگیرد. وقتی فردی مهارت جدیدی می‌آموزد و در آن متبحر می‌شود؛ یعنی از جسم خود شناختی پیدا می‌کند که می‌تواند آن را تحت فرماندهی خود بگیرد مثل یک ورزشکار حرفه‌ای یا کسی که حرکات موزونی انجام می‌دهد به این معنی است که احساس و جسم من هماهنگ هستند و این امر انرژی زیادی به فرد می‌دهد.

افراد سالمند به‌خاطر اینکه این فرماندهی را در بخش‌هایی از جسم خود از دست می‌دهند، دچار افسردگی می‌شوند که امروزه در خیلی از کشورها به سالمندان توصیه می‌شود نسبت به یادگیری مهارت جدید اقدام کنند تا بتوانند به حس‌های منفی خود غلبه کنند.

اما نکته مهم در مورد زندگی مادی: انسان اینجا هم نیازمند به دست گرفتن فرماندهی ‌است. جایی که فرد با فرمانبرداری و بخشش، فرماندهی دارایی خود را به دست می‌گیرد. شاید افراد زیادی را دیده‌ایم که با وجود تمکن مالی بالا قادر نیستند از دارایی خودش استفاده کنند‌، آن‌ها تنها کلیددار این اموال هستند و هیچ اختیاری در استفاده از اموالشان ندارند. در لژیون سردار هم با بخشیدن مبالغی، ما کم‌کم و ذره‌ذره فرماندهی در اموال و دارایی خود را می‌آموزیم، اینکه چگونه و در چه مسیری هزینه کنیم و ببخشیم را انتخاب می‌کنیم و با هر بخشش به خود این فرصت را می‌دهیم که بخشی از فرماندهی درون خود را پس بگیریم.

نویسنده: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفرخندان (دنور)
رابط خبری: هممسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفرخندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .