English Version
This Site Is Available In English

سواد کافی نیست؛ آنچه نجاتم داد، داناییِ مؤثر بود

سواد کافی نیست؛ آنچه نجاتم داد، داناییِ مؤثر بود

دهمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم از کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی راهنما، مسافر پوریا، نگهباني مسافر رضا و دبیری مسافر حبیب با دستورجلسه «دانایی، دانایی موثر و سواد» سه‌‌شنبه 04 شهریور ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
 


خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان پوریـا هستم، یک مسافر.

ابتدا از خداوند متعال تشکر می‌کنم که این جایگاه خدمت را به من عطا کرد. همچنین از جناب آقای مهندس قدردانی می‌کنم که بستری فراهم کردند تا بتوانم آموزش بگیرم و به آرامش برسم. از راهنمای خوبم، آقا حمید، سپاسگزارم که با آموزش‌های نابشان مرا به رهایی رساندند؛ به‌گونه‌ای که تاکنون حتی یک‌بار هم هوس مصرف مواد به ذهنم خطور نکرده است. همچنین از راهنمای سیگارم، آقا رضا تشکر می‌کنم.

موضوع دستور جلسه این هفته «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» است و من مایلم چند کلمه‌ای درباره آن صحبت کنم.
آنچه در کنگره برای منِ مسافر اهمیت دارد، دانایی مؤثر است. به‌طور کلی دانایی یعنی آنچه در ذهن ما وجود دارد؛ اما اضلاع آن (تفکر، آموزش و تجربه) ممکن است با هم برابر نباشد. برای مثال، میزان آموزشی که من در کنگره دریافت کرده‌ام، شاید بیشتر از تجربه‌ام باشد. درحالی‌که راهنمای با تجربه، علاوه بر آموزش، تجربه بیشتری هم دارد. راهنمایی که سه ضلع مثلث دانایی (آموزش، تجربه و تفکر) در او به تعادل رسیده باشد، می‌تواند رهجوی خود را به درمان برساند. من هم به عنوان رهجو باید دانایی‌ام مؤثر باشد و این سه ضلع را با هم رشد دهم.

نمونه‌ای در محیط کار: در کارخانه‌ها معمولاً استادکارانی با تجربه بالا اما ضعیف در تئوری هستند و مهندسان قوی در تئوری اما کم‌تجربه. بهترین نتیجه زمانی به دست می‌آید که یک مهندس هم علم و هم تجربه داشته باشد. در کنگره هم همین‌طور است؛ کسی که سی‌دی‌ها را فقط می‌نویسد اما به عمل نمی‌رساند، به دانایی مؤثر نمی‌رسد و رهایی او بی‌کیفیت خواهد بود. اما اگر کسی علاوه بر نوشتن و آموزش، آن‌ها را عملی کند و فرمان‌بردار باشد، به رهایی باکیفیت دست خواهد یافت.

در مورد سواد باید گفت که این واژه از «اسود» به معنای سیاه گرفته شده است؛ یعنی کسی که بیشتر کاغذ را سیاه کند باسواد محسوب می‌شود. اما سواد به تنهایی کافی نیست. اگر من سی‌دی‌ها را فقط بنویسم بدون اینکه مفاهیم آن‌ها را بفهمم، فقط کاغذ را سیاه کرده‌ام و کاری خاصی انجام نداده‌ام. پس باید از مرحله سواد به دانایی و سپس به دانایی مؤثر برسم.

یادم هست در دانشگاه بیشتر مدرک‌گرایی بود. استادی داشتم که دکترای مکانیک داشت اما در عمل چیزی از طراحی نمی‌دانست. وقتی من در کارخانه دکل طراحی می‌کردم، می‌گفت این کار فقط هزینه‌بر است، در حالی که ما باید باد، زلزله و سیل را هم در نظر می‌گرفتیم. این استاد با وجود مدرک بالا، در عمل ناتوان بود و منیت زیادی داشت.

این تجربه برای من روشن کرد که چیزی که اهمیت دارد، عمل است. کنگره به همین دلیل ارزشمند است؛ چون در آن عمل انجام می‌شود. مصرف‌کننده‌ای وارد کنگره می‌شود، آموزش می‌گیرد، با تفکر و تجربه به دانایی مؤثر می‌رسد و درمان می‌شود. اگر این عمل نبود، من هم چهار سال در کنگره نمی‌ماندم.

برخلاف کلینیک‌ها که دارو را تا آخر عمر تجویز می‌کنند، در کنگره درمان قطعی انجام می‌شود. اینجا انسان به رهایی واقعی می‌رسد و حتی اگر یک سال بعد از رهایی هم در کنگره بماند، صرفاً به توصیه جناب مهندس است، نه از سر نیاز. چون بعد از یادگیری آموزش‌ها، دیگر نیازی به حضور دائمی نیست.

من از آقا حمید، جناب مهندس و کنگره ۶۰ تشکر می‌کنم که با کمک آن‌ها حتی یک‌بار هم وسوسه مصرف به سراغم نیامده است. همین تفاوت اساسی، کنگره را از سایر مراکز متمایز می‌کند.

از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.


تایپ و عکس: مسافر جواد (لژیون هفتم)
تنظیم و ارسال: مسافر معین (لژیون یازدهم)

«مسافران نمایندگی پروین‌اعتصامی اراک»

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .