English Version
This Site Is Available In English

جبر یا اختیار

جبر یا اختیار

همواره در میان فلاسفه و اندیشمندان این پرسش مطرح بوده است که آیا زندگی بر پایه جبر است یا اختیار؟ آیا سرنوشت ما به دست خودمان رقم می‌خورد یا از جایی دیگر تعیین می‌شود؟ هر یک نظریه‌ای دارند و جدالی میان این دو دیدگاه وجود داشته است. با این حال، نکته‌ای که آقای مهندس در سخنان خود مطرح می‌کنند این است که اساس زندگی انسان بر مبنای خواست، تقدیر و فرمان الهی است. آنچه در اختیار ما قرار دارد، خواست و انتخاب‌های ماست.

بخشی از مسیر زندگی تقدیر نام دارد که به آن جبر نیز گفته می‌شود؛ اما این جبر تحمیلی نیست. به بیان دیگر، کاری که امروز انجام می‌دهیم، تقدیر فردای ما را رقم می‌زند و آنچه دیروز انجام داده‌ایم، نتیجه‌اش را امروز می‌بینیم. بنابراین هر عملی، چه نیک و چه بد، سرانجام به خود ما بازمی‌گردد. برای مثال، اگر گندم بکاریم، جبرِ کاشت گندم آن است که محصولی جز گندم برداشت نکنیم. به همین ترتیب، اگر بذر نفرت بکاریم، حاصل آن نیز نفرت خواهد بود. آنچه می‌کاریم و آنچه برداشت می‌کنیم، تقدیر ماست.

در اینجا مسئله‌ای مطرح می‌شود که درک آن برای بسیاری از انسان‌ها دشوار یا حتی غیرقابل باور است؛ و آن اینکه بخشی از تقدیر یا همان نامه پیشین، مربوط به قبل از تولد ماست. به عبارتی، از روز «اَلست» که در قرآن ذکر شده و انسان در آن روز با خداوند پیمان بست، برخی از امور از پیش تعیین شده و همراه انسان به این دنیا آمده است.

در کنار خواست و تقدیر، شاخه سومی نیز وجود دارد که کمتر مورد توجه بزرگان و فلاسفه قرار گرفته است و آن فرمان الهی است. فرمان الهی جایگاه خاص خود را دارد و حساب و کتابی جداگانه بر آن حاکم است. برای انسان‌های خاص و کسانی که در مراتب بالایی قرار دارند، فرمان الهی جلوه‌ای دارد و برای عوام جلوه‌ای دیگر.

برای نمونه، زمانی که زلزله‌ای رخ می‌دهد، این رویداد فرمان الهی است؛ نه به این معنا که انسان‌ها گناهی مرتکب شده باشند، بلکه صرفاً به دلیل اراده و فرمان خداوند. یا ممکن است فردی در شرایطی قرار بگیرد که نه حاصل خواست اوست و نه بخشی از تقدیر از پیش تعیین‌شده؛ در این حالت نیز آنچه رخ می‌دهد، فرمان الهی است.

نکته مهمی که در بحث تقدیر و فرمان الهی باید به آن توجه کرد، این است که نباید تقدیر را تنها با «خوبی» یا «بدی» بسنجیم. ما اغلب تصور می‌کنیم تقدیر باید همواره امری خوشایند و مثبت باشد، در حالی که ممکن است تقدیر در ظاهر ناخوشایند یا حتی سخت و تلخ جلوه کند. اما همین مشکلات گاهی سرچشمه خیر و برکت‌های بزرگ می‌شوند.

آقای مهندس در این زمینه مثال زندگی خود را بیان می‌کنند. ایشان به دوران گرفتار شدن در اعتیاد اشاره می‌کنند؛ زمانی که با رنج‌ها، مشقت‌ها، حقارت‌ها و شکست‌های اقتصادی و تجاری بسیاری مواجه شدند و به عمق تاریکی‌ها رفتند. در نگاه نخست، این تجربه چیزی جز یک تقدیر بد به نظر نمی‌رسید؛ اما نتیجه چه شد؟ درست از دل همان تاریکی‌ها، رازهای بزرگی کشف شد: راز درمان اعتیاد، راز درمان سیگار، راز درمان چاقی و حتی درمان بسیاری از بیماری‌های لاعلاج که در مقالاتشان آمده است. پس گاه مشکلاتی که در زندگی پیش می‌آیند، در نهایت می‌توانند منافع و برکات عظیمی برای انسان به همراه داشته باشند.

انسان موجودی است که بقا دارد و حتی با مرگ نیز از بین نمی‌رود؛ اما آنچه او را آزار می‌دهد، ترس از گذشته و آینده است. زندگی در «زمان حال» هم مسئله‌ای اساسی و هم هنری دشوار است که باید آن را آموخت. بسیار پیش می‌آید که فرد به خاطر نگرانی از اتفاقی که شاید در آینده رخ دهد، تمام آرامش و کیفیت زندگی کنونی خود را نابود می‌کند و از نعمتی که در لحظه حال در اختیار دارد بهره‌ای نمی‌برد. اما اگر انسان بتواند در زمان حال زندگی کند، دیگر جایی برای ترس باقی نمی‌ماند و حتی اگر ترسی باشد، به‌تدریج محو خواهد شد. راه درست آن است که از گذشته درس بگیریم، برای آینده برنامه‌ریزی کنیم و از زندگی در لحظه استفاده کنیم.

انسان باید همواره به اعمال خود بنگرد و از خود بپرسد: آیا کارهای نیک انجام می‌دهد یا کارهای ناشایست؟ آیا در امور دیگران تجسس می‌کند یا دست یاری به سوی آنان دراز می‌نماید؟ انسان باید همچون آبی زلال شود و این زلالی جز با تصفیه و پالایش درون حاصل نمی‌گردد. در چنین حالتی افکار او آرام می‌شود و توانایی زندگی در لحظه حال را به دست می‌آورد.

اندیشیدن به مسائلی که هیچ ارتباطی با او ندارد، جز اتلاف انرژی ثمری ندارد. افکار آشفته و پراکنده که ذهن را از صبح تا شب درگیر می‌کنند، انسان را خسته می‌سازند و قدرت تصمیم‌گیری درست را از او می‌گیرند. اما زمانی که ذهن با افکار سالم و روشن تغذیه شود، انسان می‌تواند با آرامش و دقت، کارهای خود را سامان دهد و برنامه‌ریزی درستی برای زندگی داشته باشد.اما «تصفیه» یعنی چه؟ یعنی دروغ نگوییم، نسبت به دیگران بدخواه نباشیم، عدالت‌طلب باشیم، ظلم نکنیم، دیگران را به محبت و صبر دعوت کنیم، از شادی دیگران شاد و از غم آنان غمگین شویم. ثمره انجام این کارهای نیک، پیش از هر چیز، پاداشی درونی است: همان احساس خوشایند و آرامشی که از درون برمی‌خیزد.

نکته دیگری که درباره انسان مطرح است، موضوع حریم اوست. در قوانین الهی و قوانین هستی، برای هر موجودی مرزی تعیین شده است. هر کس حریم خود را دارد؛ موجودات اجازه ورود به حریم انسان را ندارند و انسان نیز حق ندارد وارد حریم آنان شود. این قانونی نوشته‌شده و جاری در نظام هستی است.

با این حال، اگر انسانی آگاهانه یا ناآگاهانه این مرز را بشکند و به دیگران اجازه ورود دهد، آن‌ها می‌توانند وارد حریم او شوند. یکی از این راه‌ها مراجعه به دعانویسان است؛ در چنین حالتی شخص با دست خود اجازه می‌دهد ارتباطی برقرار شود که چیزی جز شر و عمل شیطانی نیست. هرچند پذیرش این حقیقت برای برخی دشوار باشد، اما چنین ارتباطی برخلاف قوانین الهی و نظام هستی است.

اگر می‌خواهید در کارهای خود به نتیجه برسید، باید در صراط مستقیم حرکت کنید؛ یعنی به سوی ارزش‌ها گام بردارید و از ضدارزش‌ها فاصله بگیرید. در اندیشه‌هایتان یاد خدا را زنده نگه دارید و به‌تدریج فاصله خود را از کسانی که انرژی و توان شما را می‌گیرند کم کنید.

دانستن بسیاری از مسائل برای همین است تا بتوانیم مسیر زندگی‌مان را در صراط مستقیم با دغدغه کمتر، آرامش بیشتر و موفقیتی پایدارتر ادامه دهیم.

خلاصه سی‌دی «قانون»
نویسنده و رابط خبری: راهنما همسفر پریسا (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .