سلام دوستان الهه هستم همسفر
مثلث دانایی از ۳ ضلع آموزش، تجربه، تفکر و درمقابل مثلث جهالت از ۳ ضلع منیت، ناامیدی و ترس تشکیل شدهاست. در کنگره یاد گرفتیم که سواد و داشتن تحصیلات بالا به این معنی نیست که ما دانایی زیادی داریم؛ بلکه دانایی، داشتن تفکر برای حل مسائل و مشکلات است. ما برای اینکه از جهالت، منیت و ناامیدی فاصله بگیریم و خودمان را به دانایی برسانیم باید روح و جسم خودمان را تصفیه و پالایش کنیم تا بتوانیم کمکم و پلهپله از آنها فاصله بگیریم و به دانایی نزدیک شویم. باید بدانیم هر اتفاق یا مسئلهای که در زندگیمان بهوجود میآید از روی حکمت خداوند و آزمایشات الهی است که برای انسان تعیین شده و ما باید درمقابل آن سر تعظیم پایین بیاوریم و سپاسگزار خداوند باشیم؛ چون این آزمایشات باعث میشود صعود کنیم و به درجات بالایی برسیم به شرط آنکه با تفکر و اندیشه مثبت به آنها نگاه کنیم. وقتی سطح دانایی و آگاهی فرد با آموزشهای درست بالا برود، یاد میگیرد چگونه در برابر مسائل و مشکلات صبر کند تا بتواند بر آنها غلبه کند و این همان دانایی مؤثر است که به آن رسیده است. دانایی به سطح تفکر و اندیشه ما برمیگردد، نه به داشتن تحصیلات یا مال زیاد؛ اگر من با تفکر حرکتم را به سوی ارزشها شروع کنم، دیدم نسبت به دنیای بیرون و درونم فرق میکند و منجر به تغییر عملکرد من در زندگی میشود و من را به دانایی مؤثر میرساند. اگر به دانایی مؤثر برسیم خواستههایمان را در هر شکل و لباسی که باشد میتوانیم تشخیص دهیم و نسبت به تغییر آنها در جهت مثبت اقدام کنیم. وقتی از ضدارزشها دوری کنیم و به طرف ارزشها حرکت کنیم میتوانیم الگوی مناسبی برای دیگران باشیم و به آنها هم در رسیدن به دانایی کمک کنیم.
سلام دوستان نصرت هستم همسفر
دستور جلسه این هفته «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» است که ارتباط مستقیمی با جهانبینی دارد. اگر انسان بخواهد در پایان یک نقطه و آغاز نقطهای دیگر، آنچه را که میخواهد به همراه داشته باشد، باید با تفکر و اندیشه حرکت کند. میزان دانایی وابسته به سواد، تمدن و تحصیلات نیست؛ البته میزان تحصیلات بسیار مهم است؛ اما هرگز نشانه قطعی دانایی نیست. دانایی واقعی در تصمیمات درست ما در زندگی نمود پیدا میکند. اضلاع مثلث دانایی شامل: آموزش، تجربه و تفکر است. دانایی مؤثر همان دانایی است که بتوانیم آن را در زندگی بهکار بگیریم؛ درغیراینصورت دانایی ما فقط در حد آگاهی باقی خواهد ماند. هرچه میزان دانایی، بهویژه دانایی مؤثر قویتر باشد، در رسیدن به خواستههای نامعقول نفس همانند یک فیلتر بازدارنده عمل میکند و مانع لغزش ما میشود.
امیدوارم در زندگی به آن دانایی مؤثر برسم که همه تصمیماتم بر پایه تفکر، تعقل و خرد باشد، الگویی شایسته برای خانوادهام باشم و نقش مؤثری در آرامش آنها ایفا کنم. در پایان خدای بزرگ را شکر میکنم که توفیق حضور در کنگره را به من عطا کرده است و از آقای مهندس، استاد امین و خانواده محترمشان سپاسگزارم که چراغ راه زندگی من و مسافرم شدند.
سلام دوستان مریم هستم همسفر
دانایی به معنای یادگیری قوانین و چگونه زیستن است. دانایی ما با تصمیمهای درستی که در زندگی میگیریم نشان داده میشود. وقتی تجربه زیاد باشد و تفکر کم؛ اگر با آموزش کافی همراه نباشد مثل این است که من بسیاری از کارهایم را بدون تفکر انجام بدهم. در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت قرار دارد که اضلاع آن منیت، ناامیدی و ترس است. آموزش ناب کنگره۶۰ چیزی جز رسیدن به دانایی نیست و این داناییها از طریق نوشتن سیدی به ما منتقل میشوند. سواد داشتن نشانه دانایی نیست، خیلی از افراد هستند زمانی که درس میخوانند و تحصیلاتشان بالا میرود این فکر اشتباه به سراغشان میآید که همه باید به من احترام بگذارند و به حرفم گوش بدهند، چون من فرد دانایی هستم؛ اما درخت هر چه پربارتر باشد سرش پایینتر است. در جزوه جهانبینی میخوانیم که دانایی، نگهبان قلعه عقل است، مانند صافی عمل میکند و اجازه میدهد که خواستههای نامعقول و معقول تشخیص داده شوند. امیدوارم همه ما به آن تشخیص واقعی دست یابیم و بتوانیم نفس خود را کنترل کرده و به روشناییها برسیم.
سلام دوستان لیدا هستم همسفر
چند لحظه به فکر فرو رفتم، دانایی چه واژه عجیب و گاهی غریبی! همه گمان میکنند که عاقلترین و داناترینند؛ ولی گاهی این دانایی صرفاً مانند همان چراغیست خاموش که هیچگاه روشن نشده؛ زیرا هیچ زمانی به فعل و عمل نرسیده و باید دانست که حتی برای سوسو زدن آن چراغ، تلاشی مضاعف لازم است. امروز وقتی برای خواندن دعا دست در دست انسانی همدرد و همجنس خود بودم تا دعایی را زمزمه کنم، یک لحظه از ذهنم گذشت که؛ آیا تمامی این جمع آرزویی چون من دارند، آرزویی برای رهایی عزیزانشان؟
طبق معمول همیشه در آن ۱۴ ثانیه که بارهاو بارها تکرار شده بود صرفاً دعایم برای رهایی عزیزترینم بود، آرزویی که برای رهایی و خوشبختیش بود؛ ولی گویی تلنگری به من زده شد، که چرا هیچگاه تصور نمیکنم که من نیز در بندم و نیازمند رهایی؟ چرا ما انسانها همیشه گمان میکنیم که خود مبرا از هر خطا و گناهیم و بیتقصیر از هر اشتباهی و این دیگرانند که بواسطه خطا و اشتباهشان، سزاوار مکافات و مجازات هستند؛ اما گویی حقیقت چیز دیگریست. شاید من نیز امروز در این نقطه و جایگاه از زندگی بیتقصیر نبوده و خود محتاج به دعا باشم که از بندی که در آن هستم رها شوم؛ پس برای خود خواندم، خداوندا مرا رها کن از هر آنچه که بدی و گناه است شاید رهایی من از بندهای این زندگی مساوی شود با رهایی عزیزم، خداوندا مرا کمک کن که بمانم تا از هر آنچه نتوانستن است رها گردم و این برای من به معنی همان دانا شدن است. زمانی این دانایی عمیق و موثر است که به آن جامه عمل بپوشانم و آن عمل تلاشیست برای رهاشدن و شاید آن تلاش در این زمان همان نشستن بر روی صندلیهای کنگره۶۰ باشد و کسب آموزش و دیگر هیچ.
گاهی ما انسانها سالها در جستوجوی دانایی هستیم، کتاب میخوانیم، تجربه میکنیم، میآموزیم و در ذهن خود انباشتهای از اطلاعات جمع میکنیم؛ اما در کنگره۶۰ آموختم که دانایی تنها دانستن نیست؛ دانایی واقعی زمانی شکل میگیرد که بتوانیم آموختهها را در زندگی بهکار بگیریم. در کنگره یاد گرفتم که برای دانا شدن باید صبر کرد، آموزش گرفت، تجربه کرد و از خواستههای نامعقول گذشت.
سلام دوستان مهرآسا هستم همسفر
دانایی یکی از مهمترین و با ارزشترین صفاتی است که خداوند در وجود انسان قرار داده تا انسان بتواند به کمک آن راه درست زندگی کردن را پیدا کند. افرادی که مثلث دانایی در آنها وجود ندارد یا ضلعهای آن باهم برابر نیست و رشد نامتقارن دارد، متاسفانه همیشه در زندگی تصمیمهای غلط میگيرند، هیچگاه نمیتوانند راه و مسیر درستی را انتخاب کنند و دچار مشکلات بسیاری میشوند. اگر انسان بخواهد در کاری موفق شود، تفکر قدرت مطلق حل نیست. باید چیزهایی دیگر مثل آموزش و تجربه هم داشته باشد. آموزش باعث میشود که یاد بگیرد و مسائل را درک کند؛ مثل نشستن در لژیونهای کنگره که باعث میشود آموزش ببینیم و در معاشرت با افراد تجربه کسب کنیم. رشد دانایی در انسان یعنی رسیدن به تعادل و تکامل عقل و در این مرحله انسان به مرحله قدرت حل مسئله میرسد و هرچقدر از نظر عقلانی رشد بیشتری بکند میتواند مسائل پیچیدهتری را حل کند.
توجه به نقاط قوت در وجود خودمان باعث میشود که ویژگیهای ضعیف خود را نبینیم و درنهایت چون اهل تفکر و دقت نیستیم به دانایی نمیرسیم. افرادی که به دانایی رسیدهاند میدانند از زندگی چه میخواهند، چه هدفی دارند و بهترین مسیر را با علم، دانش، کسب تجربه و آموزش برای رسیدن به آرزوهایشان انتخاب میکنند. تجربه و تفکر را میشود به تنهایی انجام داد ولی آموزش نیاز به حضور در جمع دارد و برای درجمعبودن باید تواضع داشته باشیم، فرمانبردار باشیم و منیت نداشته باشیم تا بتوانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم و نهایتاً تجربه کسب کنیم. دانایی انسان در تنهایی شکل نمیگیرد و تکامل در جمع صورت میگيرد. دانایی با سواد فرق دارد. سواد یعنی در مورد یک موضوع خاصی اطلاعات داریم ولی ماهیت خیلی مسائل را نمیدانیم. وقتی به دانایی میرسيم به تعادل دست پیدا میکنیم.
رابطین خبری: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون یازدهم) و همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر الهام ج (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
88