در گذشته، شیشه مانند دیوی ترسناک، زندگی ما را در تاریکی فرو میبرد. اما امروز، آن تاریکی کمرنگ شده و درمان آن روشن، نزدیک و قابل لمس است.
تنها چیزی که نیاز داریم، خواستهای واقعی و قلبی است؛ نه از روی ترس، بلکه از عشق به زندگی.
همسفر مهری و مسافر ایشان با آنتیایکس شیشه و هروئین وارد کنگره شدند. به راهنمایی مسافر عباس و همسفر صدیقه، در حال سفر هستند.
ورزش در کنگره: شطرنج
حضور مستمر شما در کنگره طی این چند ماه، چه تأثیری بر نگرش و زندگی شخصیتان داشته است؟
میتوانم بگویم، زندگی من به دو بخش تقسیم میشود؛ قبل از ورود و بعد از ورود به کنگره! قبل از ورود به کنگره، علم به زندگی کردن را نداشتم، طرز برخورد درست و صحیحی با فرزندان خود و یا سایر افراد و اطرافیان نداشتم. اما وارد کنگره که شدم، آموزشهای کنگره علم زندگی کردن را به من آموخت. کنگره ۶۰ علاوه بر درمان مسافران، برای همسفران آموزشهای نابی در بر دارد. منجمله این آموزشها، طرز بیان و برخورد با فرزندان خود و لذت بردن از زندگی میباشد.
به عنوان یک همسفر چه اطلاعات و آگاهی درباره مصرف شیشه به دست آوردید که پیش از این برای شما ناشناخته بود؟
قبل از ورود به کنگره، شنیده بودم که مصرفکنندگان شیشه کارهای خطرناکی را انجام میدهند؛ اما تفکر من از انجام این کارهای خطرناک بدینگونه بود که انجام این کارها برای آنان لذتبخش است و به دلیل چشیدن لذت سمت مصرف شیشه میروند؛ اما در کنگره متوجه شدم نیاز بدن به مصرف مواد مخدر است که آنان را به سمت مصرف سوق میدهد. نسبت به اینکه شیشه چیست و چه کارهایی انجام میدهد آگاه شدم.
این باعث میشود درک بهتری نسبت به مسافر خود داشته باشم.
حتی حسی که الان به مسافر خود دارم، به گونهای است که مجبور به انجام مصرف مواد مخدر است. تا زمانی که درمان نشده، باید این مواد از بیرون به بدنش برسد تا بتواند نیاز بدنش را تأمین کند و این تغییر دید باعث میشود حال خودم بهتر باشد نسبت به رفتار مسافرم و کمتر اذیت بشوم.

با توجه به اینکه مسافرتان به سفر خود ادامه نداده است، چه عاملی باعث شد که شما همچنان با انگیزه در این مسیر باقی بمانید؟
در سیدی «بهکارگیری قدرت عقل»، جناب مهندس بیان میکنند: «باید به کنگره ایمان داشته باشید تا به درمان برسید.»
بنده اوایل به خاطر مسافرم به کنگره آمدم.
ایشان مدتی سفر کردند؛ ولی سفرشان ناموفق بود، به دلیل خراب شدن سفرشان و یکسری دلایل شخصی، خودشان به کنگره نیامدند.
ولی مکانی که من پیدا کردم و آموزشهایی که در کنگره گرفته بودم، چیزی نبود که بتوانم به راحتی از آنها چشمپوشی و گذر کنم. ایمان به کنگره، آرامش را در زندگی شخصی من حکمفرما کرده و حتی اگر مسافر من تا آخر عمر به کنگره جهت درمان نیاید، من قطعاً هستم و حضور دارم.
زمانی که متوجه شدید مسافرتان شیشه مصرف میکند، چه احساسی داشتید و چگونه با این واقعیت مواجه شدید؟
زمانی که متوجه این موضوع شدیم، بنده از مسافرم دور بودم. ایشان در یک شهر دیگر و من در شهر دیگر اقامت داشتم. در آن زمان همسر ایشان باردار بودند و نزدیک به موعد زایمانشان بود. ما متوجه شدیم مسافرم شیشه مصرف میکند و به دلیل رفتارهای خطرناک که مصرفکنندگان شیشه دارند، موضوعی که ذهن من را خیلی درگیر میکرد، امنیت همسر و فرزندشان بود و بعد امنیت خودمان به دلیل خانواده بودن.
زمانی که مشکلی پیش میآمد، جهت صحبت و حل آن، به همراه پدر و مادرم پیشقدم میشدیم تا با برادرم صحبت کنیم و راهنماییشان کنیم.
برادرم در همان بازه زمانی رفتارهای خطرناکی انجام میدادند و این نگرانی همیشه برای ما وجود داشت که در اولویت، خانم و فرزندانش امنیت جانی داشته باشند.
آیا مصرفکنندگان شیشه از نظر جهانبینی نسبت به مصرفکنندگان مواد مخدر دیگر تخریب بیشتری دارند؟
به دیدگاه من، تخریب بیشتری دارند.
زیرا مسافر من قبل از شیشه، مخدرهای دیگر را هم مصرف میکردند و این خطرات را نداشت. بعضی از تخریبها تنها برای شخص خودش بود و همیشه وجود داشت.
آسیبهای روانی که به سایر افراد خانواده وارد میکرد، هم همیشه وجود داشت؛ اما این همه تهدیدهای جانی وجود نداشت.
مدتی بود که ایشان نسبت به همسرشان و حتی نسبت به افراد خانواده که با ایشان صحبت میکردند، بسیار بدبین شده بود و این لحن برخورد و تهدید در آنتیایکسهای دیگر وجود نداشت.
به طور مثال، زمانی که هروئین مصرف میکردد یا در حال حاضر مصرف میکند، خطرات جانی را برای دیگران به همراه ندارد و فقط به خودش تخریب وارد میکند؛ در صورتی که مصرف شیشه برای تمامی ما بسیار خطرناک تلقی میشد.
کلام آخر:
در این مدتی که در کنگره حضور دارم، توانستم از زمانی که تعطیلات کنگره هست و یا بنا به دلایلی مانند جنگ که کنگره آموزشهای سایت کنگره استفاده کنم و به همین خاطر زمانهایی که کنگره تعطیل بود، به هیچ عنوان احساس دوری از کنگره را نداشتم و این به خاطر وجود سایت است. ابتدا از جناب مهندس به خاطر این تفکر عمیق ایشان و از بچههای سایت که تلاش بسیاری دارند، این خدمت بسیار پنهان را انجام میهند و به من مهری، بسیار کمک کرده تشکر میکنم.
عکاس: همسفر هیلدا رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
مصاحبه کننده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
159