جلسه نهم از دوره چهل و هفتم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شهرری با استادی مسافر رسول، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه: "قضاوت و جهالت" دوشنبه 1404/04/16ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رسول هستم یک مسافر، در ابتدا خدا را شکر میکنم دوباره توانستم این جایگاه را تجربه کنم و خدمت کنم، از راهنمای خوبم علی آقا تشکر میکنم که این فرصت را داد تا بتوانم آموزش بگیرم، قضاوت و جهالت بیانگر این موضوع است که هرچقدر جاهلتر و نادانتر باشیم قضاوت بر روی دیگران را بیشتر انجام میدهیم و عیبهای خودمان را نمیبینیم، هرچه هم که داناتر و آگاهتر باشیم دوربین مان بیشتر روی خودمان روشن میشود.
برای قضاوت کردن وقتی که میخواهیم قضاوت کنیم باید بر اساس معرفت و دانایی باشد و اطلاعات درست داشته باشیم یعنی چیزی را که به یقین رسیدیم بتوانیم درباره آن نظری بدهیم ولی برای جهالت اصلاً نیازی به این موارد نیست، جهالت یعنی نادانی، یعنی انسان نادانی سنگی به داخل چاه می اندازد و 100 نفر انسان عاقل از در آوردن آن سنگ عاجزند، قضاوتهای غلط ما بیشتر در ابتدا به خودمان ضرر میزند یعنی یک قضاوت بی موقع میکنیم و انگشتمان را برای این قضاوت به سمت هرکسی میگیریم.
این دنیا آنقدر میچرخد و میچرخد تا یک روزی ما در جایگاه آن شخص و مورد قضاوت قرار بگیریم، بی شک این طور نیست، باید اگر میخواهیم کسی را هم قضاوت کنیم باید ابتدا دوربین ها به سمت خودمان روشن باشد، ما صبح تا شب در حال قضاوت کردن هستیم حتی قضاوت کردن خودمان، امروز چه کار کنم صبح چه جوری سر کار بروم، کارم را چه جوری انجام بدهم، انسان باید تمرکزش روی خودش باشد که متاسفانه در اکثر مواقع اینطور نیست، قضاوتی که بر اساس حدس و گمان باشد عادلانه نیست.
وقتی متهمی را دستگیر می کنند از چندین کانال عبور می کند تا به قاضی برسد و زمانی که قاضی برایش حکم صادر می کند باز هم آخر سر بعد از 10 الی 15 سال می بینند که حکم اشتباه صادر شده است و این حکم اشتباه مثلا از چندین فیلتر عبور کرده است اما باز به اشتباه حکم صادر شده است، ما می بایست هر چقدر به سمت دانایی و معرفت حرکت میکنیم بیشتر روی خودمان کار کنیم تا بیشتر به آرامش و حال خوش برسیم و هدف از کنگره آمدن ما همین رسیدن به تعادل و آرامش بود وقتی بیرون از اینجا بودیم حال خوشی نداشتیم هر کدام با یک حال خراب آمدیم اینجا و باید یادمان نرود که با چه حالی آمدیم و الان حالمان چطور است.
هیچ وقت این را فراموش نکنیم که چه دادیم و چه گرفتیم، ما هیچ کاری برای کنگره نکردیم، مهندس با تمام عظمتش میگوید ما هنوز به کنگره بدهکاریم چه برسد به منِ رسول. پس سعی کنیم کمتر قضاوت کنیم، کمتر دروغ بگوییم چون یک دروغ باعث میشود هزاران دروغ دیگرهم گفته شود، زمین گرد است و هرکاری که با هرکسی کنیم یک روزی گریبان خودمان را خواهد گرفت و تاثیرش را در زندگی مان خواهد گذاشت حالا فرقی نمی کند برای یکی از بچهها لژیون خودمون پیش اومد گفت ماشینمو اومدم از پارکینگ بیام بیرون در حیاط زد که این موضوع تلخ باشد یا شیرین.
برای مثال یک جایی اتفاقی برایمان می افتد و ناخودآگاه در آن لحظه به یاد کسی می افتیم و با خودمان می گوییم که چندین سال پیش من چنین کاری را با آن شخص انجام داده بودم و تازه آنجا می فهمیم که چه بلایی سر آن بنده خدا آورده بودیم و حس او را تازه درک میکنیم ، در مقابل قضاوت های نابجای ما، ممکن است انسان ها ما را ببخشند و از حق خودشان بگذرند اما این چیزی از قانون گرد بودن زمین کم نمیکند پس باید هر چیزی را که برای خودمان می خواهیم برای دیگران هم بخواهیم تا بتوانیم دنیا را به مکانی امن و شبیه به گلستان تبدیل کنیم.
.jpg)
مرزبان کشیک: مسافر علی
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر جعفر از لژیون هفدهم
مسافران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
132