وادیها راه درست زندگی کردن و شناخت خود را به ما میآموزند؛ بعد از گذشت دوازده وادی حالا به وادی سیزدهم رسیدیم «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است.» برای تبدیلشدن باید تغییر کنیم و تغییرات اندکاندک ایجاد میشود هر مرحلهای از زندگی تمام و مرحلهای جدید آغاز میشود، هیچ پایان مطلقی وجود ندارد. همه موجودات بر سه مرحله دلالت دارند؛ تغییر، تبدیل و ترخیص؛ برای مثال یک گندم اول جایگاهش تغییر میکند و زیرخاک میرود تبدیل به جوانه میشود، رشد میکند و وارد مرحله سوم یعنی ترخیص میشود و بازهم نقطهای جدید آغاز میشود. هیچچیزی در سکون نیست و همهچیز درحرکت و چرخش است تنها چیزی که تغییر نمیکند، حقیقت است مانند قوانین، فرمان خداوند و اعداد ریاضیات که قابلتغییر نیستند.
انسان هم پایانناپذیر است و از نقطهای به نقطه دیگر میرود تا زمان یومالفصل. یومالفصل یعنی جدایی از یک مرحله به مرحلهای دیگر وارد شدن مانند به دنیا آمدن نوزاد یا مرگ یک انسان هر موجودی که بمیرد در جای دیگری به حیات خود ادامه میدهد؛ البته با همان خصوصیات که رفته است؛ برای مثال اگر شخصی اعتیاد داشته باشد در جهان دیگر هم اعتیاد دارد به دلیل اینکه اعتیاد بر روح و روان آن شخص تأثیر گذاشته است. اگر بخواهیم مشکلات خودمان را با خودکشی از بین ببریم نمیتوانیم؛ چون در جهان دیگر همان مشکل را خواهیم داشت.
اگر فرمان خداوند درست انجام نشود نظم در بینظمی فرو میرود و باعث نتیجههای غلط، پریشانی و مشکل میشود. بیشترین دردهای انسان براثر دانشهای کشف نشده است؛ باید با جستوجو علم را پیدا کنیم؛ چون با شناخت علم درد و رنج انسانها کم میشود. ما اگر بخواهیم تغییر کنیم باید دانش داشته باشیم بدون دانش صدسال هم بگذرد تغییری ایجاد نمیشود شما اگر در کویر چاهی دو هزار متری بکنید به آب نمیرسید؛ چون آنجا آبی وجود ندارد.
باید مبدأ و مقصد مشخص باشد. هر چیزی در این دنیا تمام شود، چیز دیگری آغاز میشود در این جهان هیچ نقطهای پایان ندارد، کسانی هم که وارد اعتیاد میشوند گویی در خواب هستند ما در این وادیها میخواهیم خودمان را پیدا کنیم؛ اگر خودمان را پیدا کنیم بزرگترین قدمها را برداشتهایم. شناخت خود مسئله کوچکی نیست انسانها همه خودشان را گمکردهاند و دنبال چیز دیگری میگردند؛ پس باید خودشان را پیدا کنند و این پیدا کردن ربطی به تحصیلات و مدرک ندارد هرچه جلو برویم انسانهای پاکنیت زیاد و آرامش زیاد میشود چقدر ظلمها میشد و حال شرایط بهتر شده است.
نقطه شروع و پایان یک دوره است؛ مانند تولد و مرگ. پایان و آغاز انسان در هر نقطهای باشد اختیار کامل به او دادهشده است؛ اگر مسیر زندگیاش را دوست ندارد تغییر بدهد و خط جدیدی را آغاز کند، زشتیها را به زیبایی تبدیل کند؛ باید تفکر و اندیشه، تلاش و کوشش کند از سختیها نترسد بداند که مشکلات همیشه هست؛ ولی باید راهحل مشکلات را بداند. همیشه سر راه ما گرههایی است که باید راه باز کردنش را پیدا کنیم. پیدا کردن راهحل از خود مشکل مهمتر است. انسان باید بداند هیچوقت از راه ضد ارزشها به ارزش نمیرسد ممکن است در کوتاهمدت به پول و مال برسیم؛ ولی به آرامش نمیرسیم. انسان تکبعدی مانند یک خط میباشد خطوط زیادی مانند کار، تفریح، عشق و...در زندگی هر انسانی است؛ حال اگر شخصی دریکی از این خطوط پیشرفت کند، انسان تکبعدی است و از تفکر سالم برخوردار نیست توان تشخیص خوب و بد را ندارد و قادر به حل مشکلات خود نیست هم خودش و هم دیگران رنج میبرند.
برای تبدیلشدن به انسان دوبعدی باید از خط وارد سطح شویم و به یک مثلث نیاز داریم عشق، عقل و ایمان است که برای پیشرفت نیاز به خط خمر دارند. اگر خط خمر خوب کار نکند عقل، عشق و ایمان قادر به کار کردن نیستند. درون انسان مانند شهر ویرانی است که چشمههایی تلخ و زهرآگین دارد و هیچ آسایشی نیست. حال اگر خط خمر خوب کار کند، درون انسان مانند شهری سرسبز میشود که چشمههایی جاری دارند و چهار گروه نهرهای اصلی را به وجود آوردهاند: نهرهای عقل، عشق، ایمان و نهرهایی شبیه به انواع شراب که شادیافزا هستند بدون خماری. نهرهای عقل؛ به آبهایی زلال شبیه هستند و خطوط عقلی به کارهای معقول گفته میشود طبق وادی ششم حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم باید در تماممسیر تکاملی خود بهفرمان عقل برسیم خطوط یا نهرهای عشق؛ نهرهایی هستند که به انواع عسل تشبیه شدهاند.
عشق به معنی نهایت دوست داشتن و یا عشق ورزیدن بهکل هستی یا فرد خاصی بر مبنای آگاهی است. عشق آرامآرام آغاز میشود و معنای محبت پیدا میکند. عشق یعنی گذشتن از خود، عشق انفجار باروت است دل کوه را سوارخ میکند تا با ایجاد تونل بتوانیم از سختیها عبور کنیم؛ اما خطوط ایمان مانند شیری تازه و گوارا است. ایمان، یعنی تجلی نور خداوند، در قلب انسان فردی که ایمان دارد؛ چهرهاش آرام، روشن و آسوده است. نهرهایی که با انواع شرابهای شادیافزا هستند مستی آنها به نوع دیگری است هرقدر مست شوی عاقلتر میشوی؛ اگر این نهرها در وجود انسان فعال باشند نهتنها دارای جسمی سالم است؛ بلکه ازلحاظ روحی و روانی هم سرشار از انرژی است و انرژی لازم برای مهیا نمودن عقل، عشق و ایمان است؛ مثل نهر اندورفین، دینور فین، دوپامین و...است. در انسانهای سهبعدی عقل، عشق، ایمان و خمر او به مرحلهای رسیده است که همه انسانها و موجودات هستی را دوست دارد. انسان سهبعدی متوجه است که غیرازاین جسم خاکی دارای شش پیکره یا جسم دیگر نیز باشد.
منابع: کتاب عشق، سیدی وادی سیزدهم بخش یک، سیدی وادی سیزدهم بخش دو، سیدی قلب
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
84