از روزی که پیمان بسته شد، حرکتی آغاز شد، اما پیمان بارها نقض شد و راه بیراهه.....
همان جا بود که مسیر حرکت گم شد و در اثر نقض فرمان، انسان به زمین هدایت گردید تا ثابت کند از اشتباهش پشیمان است و دوباره به دنبال راه باشد، همان راهی که از آن خارج شده بود.
امروز این مسیر ادامه دارد و پس از طی هفت وادی، اکنون وقت آن رسیده که بدانم چه چیزی باعث توقف من شده بود؟ باید مانع را بشناسم تا بتوانم آن را از سر راهم بردارم. از نیروی منفی یا شیطان، به عنوان نیروی بازدارنده یاد شده است و این همان مانعی است که مرا از حرکت بازمیدارد چراکه میداند، عدم حرکت یعنی سکون و سکون یعنی سقوط.
ما گاهی توقف میکنیم تا راه را برانداز کنیم و مدتهای طولانی برای تفکر، وقت صرف میکنیم غافل از اینکه تفکر، اگرچه ضروری است ولی به تنهایی راه به جایی نمیبرد. با حرکت است که راه نمایان میشود، با یک نظر نمیتوان تمام مسیر را دید و با تفکر تنها، نمیتوان همه چیز را پیشبینی کرد. بعلاوه، همزمان با توقف ما، نیروهای بازدارنده شروع به ترسیم تصاویر وحشتناک میکنند تا راه را دشوار بنمایانند. در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر داریم:" لحظه دشواری در آن لحظه احساس نمیشود، آنچنانکه یادآوری آن دشواری، دشوار است."
اکنون نیک میدانیم که باید حرکت کنیم اما حرکت چه شرایطی دارد؟
وادی هشتم نکات مهم حرکت را در اختیار ما قرار میدهد که به این شرحاند: در گام اول باید خواسته یا هدف فرد، کاملاً مشخص باشد و فرد، برای رسیدن به آن خواسته باید قاطع باشد. در گام دوم، فرد باید برای خواسته تلاش کند و با تمام وجود بخواهد که به آن خواسته برسد. البته رسیدن به خواسته زمان میبرد ولی اگر خواسته قوی باشد، فرد با تمام وجود به دنبالش خواهد رفت، حال هر چقدر هم که زمان ببرد. در گام بعد، باید دانست که اگرچه با حرکت راه نمایان میشود، ولی در این راه، هزاران جاده انحرافی نیز وجود دارد و این بستگی به میزان خرد انسان دارد که کدام راه را انتخاب کند. فرد خردمند از جاده اصلی منحرف نمیشود چراکه فقط به هدف و مقصد مینگرد.
در هر صورت، به انسان اختیار کامل داده شده است تا در زمان قرار گرفتن بر سر دوراهی، خود انتخاب کند راه فسق و فجور را یا صراط مستقیم را...
به امید روزی که به فرمان عقل نزدیک شویم و با حرکت به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافتهایم.
منبع : نمایندگی سعادت آباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
3040