جلسه سیزدهم از دوره پنجاه و نهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیجفارس بوشهر با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر کرم و دبیری مسافر حسن، با دستور جلسه «هفته راهنما» روز سهشنبه 11 اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر،
امیدوارم که حال همه شما خوب باشد و روز خوبی را پشت سر گذاشته باشید. ابتدا پیام این هفته را میخوانم: ما همه راهنمایان، همه با هم کمر خم کردیم و زانوان خود را بر روی خاک نهادیم و سجدهای آغاز نمودیم،
برای شکرگزاری از انجام این عمل عظیم، که همانا خروج از جهان ظلمت بود و پیوستن به جهان نور و روشنایی،
و هماکنون ماهم آموزش دیدهایم تا بتوانیم به انسانهای دربند خدمت کنیم،
زیرا خودت گفتی که اگر فردی را احیاء کنیم، گوئی تمامی ساکنین زمین را احیاء کردهایم و اگر فردی را نابود کنیم،
گوئی همه را نابود کردهایم،
پس یاریمان ده تا خدمتگذار دردمندان باشیم، نه آقا و سرور آنها.
و اما، ما رهجویان، بر همه ما واجب و ضروری است که به بهترین شکل ممکن از راهنمایان خود سپاسگزاری و قدردانی کنیم.
این هفته را ابتدا به جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم. همچنین به دیدهبانان، راهنمایان، مرزبانان و رهجویان این هفته ارزشمند را تبریک میگویم. امیدوارم همه این عزیزان در کنگره 60، موفقیت و دستاوردهای بیشتری را بدست بیاورند و به دنبال آن شادیهای بیشتری تولید کنند.
راهنما فردی است که مصرف کننده مواد مخدر بوده و وارد سیستم کنگره 60 شده است و سفر اول خود که درمان کامل اعتیاد بوده را طی کرده و در آزمون راهنمایی شرکت و قبول شده است. پس از آن دوره کارآموزی را در لژیونها گذرانده و خدمتهایی مثل مرزبانی، مسئول OT، نشریات و ... را انجام داده است و بعد از عبور از فیلترهای متعدد و تایید دیدهبان مربوطه راهنما شده است و بعد به او اجازه تشکیل لژیون داده خواهد شد.
رسم کنگره این است که ما در هفته راهنما از این عزیزان قدردانی کنیم. فلسفه اصلی این جشن نشان دادن و نمایان کردن جایگاه راهنمایی است. مهمترین مطلبی که جناب مهندس میخواهند به ما یاد بدهد این است که ما بدانیم راهنما جایگاه بالایی دارد و ما یاد بگیریم که از معلم و مربی خود سپاسگزاری کنیم، زیرا در گذشته قدردانی را یاد نگرفته بودیم.
راهنما فردی است که دست ما را میگیرد و راهنمایی میکند و ما در کنگره به چند روش از راهنمای خودمان قدردانی میکنیم، با پاکت دادن و دلنوشته و قدردانی و پاداشی بالاتر از این نیست که یک رهجو راه راهنمای خودش را ادامه دهد و راهنما شود.
اگر بخواهم تجربه شخصی خودم را بگویم؛ من آن قدری که از هدیه دادن و سپاسگزاری کردن لذت میبرم، از هدیه گرفتن لذت نمیبرم، زیرا وقتی من از کسی سپاسگزاری میکنم، فعلی را انجام میدهم که هیچکس به اندازه خودم آن را درک نمیکند و لذت نمیبرد و برای من هیچ لذتی بالاتر از این نیست که به دیگران هدیه بدهم.
معلمی که بدون هیچ منتی به دیگران آموزش میدهد به دنبال این نیست که به او پاسخ دهیم و یا توقعی از ما داشته باشد بلکه به دنبال این است که دیگران را مثل خودش بالا بکشد، درست مثل دوستانی که در لژیون سردار خدمت میکنند؛ آنها به دنبال بازگشت پولشان نیستند و توقعی از دیگران ندارند. شاید در ابتدا این حس بیاید که باید کمی از دیگران توقع داشته باشد، اما این گونه نیست! او دنور میشود، پهلوان میشود و یا حتی یک میلیارد پول میدهد تا نشانی در بی نشانی باشد و هیچ توقعی هم ندارد.
یک راهنما وقتی که خدمت میکند هیچ انتظاری از رهجوهایش ندارد؛ رهجویش نمیآید، او میآید، رهجویش بعد از یک سال میرود، اما او همچنان میآید، زیرا حساب کار او با دیگران نیست و عشقش این کار است.
مطمعن باشید کسانی که راهنما شدهاند در همان سفر اول راهنما شده بودند و میوه اول رسیده بودند، اصلا به دنبال این نباشید در سفر دوم به فکر راهنمایی و شرکت در آزمون باشید و منتظر بمانید که سفر اول تمام شود و بعدا بخواهیم تلاش کنیم و راهنما شویم.
راهنما غمی در دل دارد و درد دیگران را میفهمد و برای تسکین آن تلاش میکند. باید همیشه انسانها را خوب ببینیم، به قول آقای مهندس ما چراغ برداشتهایم و به دنبال آدمیزاد میگردیم، مولانا میگوید: گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آن که یافت مینشود، آنم آرزوست.
آقای مهندس فرمودند همه کنگره را در ازای یک رهایی میدهم و این نشان از ارزشمند بودن رهایی است و بدون راهنما این رهایی امکان پذیر نیست و دلیلش هم این است که همه کنگره شصت از یک رهایی آمده است و تمام این سیستم از یک رهایی شروع شد.
اندیشه کنگره 60 با راهنمایان پابرجاست، زیرا یک راهنما هنر و آموزش را برای شروع دوباره دارد و این نشان از بالا بودن جایگاه یک راهنماست.
تمام دوستانی که در کنگره خدمت میکنند این را فهمیدهاند که خدمت کردن ارزشمند است و نباید آن را به آسانی از دست داد و همه خدمتگزاران در هر جایگاهی که قرار دارند روزی از یک لژیون آمدهاند و لژیون راهنما داشته است.
من هم در این روز از راهنمای خودم تقدیر و تشکر میکنم امیدوارم درک کنیم سپاسگزاری ابتدا وظیفه ماست و بعد از آن هنر ماست و به مرور به سبک زندگی و غذای روح ما تبدیل میشود و حالمان خوب میشود و انسان وقتی طعام خوبیها را مصرف کند طعام نیروهای منفی را استفاده نمیکند.
نگارش: مسافر حسن (لژیون چهارم)
ثبت: مسافر اسماعیل (لژیون هشتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1590