چند روز پیش که در شعبه بودم یکی از بچههای سایت آمد و گفت مقالهای در باب سیگار بنویس. راستش قبل از کنگره همیشه در زندگی یک خلأ را احساس میکردم و دوست داشتم آن را پرکنم حالا با دوستان یا مواد یا سیگار ولی نشد.
همیشه فکر میکردم سیگار کشیدن باعث کامل شدن شخصیت میشود و نشانهاش این است که یعنی بزرگشدهای. اوایل مصرف سیگار، پنهانی مصرف میکردم بعد از درگیرشان با مواد، بیشتر شد یا به زبان عامیانه لذت بیشتری و حال بیشتری به من دست میداد، ولی بعد از ورود به کنگره تازه فهمیدم چه خبر است قبل از کنگره همه کارها و سیگار کشیدن از روی ناآگاهی بود و اطلاعات نداشتم،
سرخوش از اینکه خداوند به من اجازه داد تا مصرفکننده شده تا وارد کنگره ۶۰ شوم پس ما از بقیه انسانها جلوتر هستیم و اجازه داد که سیگاری شوم تا یک روزی در کنگره ۶۰ بتوانم سفر سیگار را انجام دهم و برای من لذتبخشترین لحظه زندگیام این است که توانستم زندگیام را جوری رقم بزنم که وارد کنگره ۶۰ بشوم نتوانستم و جهانبینی که در کنگره ۶۰ است سیگار خود را درمان کنم و درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ با درمان سیگار کامل میشود و شخصی که درمان اعتیاد شده ولی هنوز سیگار میکشد درمان قطعی نشده است و این را هم بگویم که سفر دوم خود سیگار خیلی مهم است که فرد باید این را هم انجام بدهد.
در سفر اول هم هنوز سیگار و قلیان ادامه داشت به همه سفر دومیها میگفتند سیگار را باید کنگره درمان کنی مگر میشود در کنگره باشی و سیگار بکشی و این را فهمیدم که در سفر اول سیگار کشیدن پارازیت میشود یعنی کسی که دارد شربت OT استفاده میکند و سیگار میکشد سیگار همانند پارازیت شربت OT را خراب میکند و این را هم فهمیدم که سیگار را در سفر اول باید درمان نمود و در سفر دوم مشکلتر میشود بعد از رهایی مصرف سیگار من دو برابر شده بود زیرا که مواد شبه افیونی درستکار میکرد و این باعث میشود سیگار بیشتری مصرف کنم و چون من سیگارم را درمان نکرده بودم یک جای بدن من هنوز ترمیم نشده بود اکثر مواد شبه افیونی بدن من کار میکرد، قسمتی از مغز که ماده نیکوتین تولید میکرد هنوز پاکسازی نشده بود یعنی اگر قرار بود آن ماده شروع به کار کردن کند باید آن را درست میکردم یا بایستی آن قسمتهایی از مغز که در اثر مصرف سیگار از بین رفته بود دوباره بازیابی میشد و به حالت اصلی و اولیه بازمیگشت. یکبار در ذهن من جرقهای خورد، من خدمت کردن را دوست داشتم و ازآنجاییکه برای خدمت کردن در کنگره در هر جایگاهی لازمهاش داشتن نشان ویلیام یا همان رهایی سیگار است، پس سفر سیگار را شروع کردم اوایل برایم سخت بود ولی از زمانی که سفر سیگار را شروع کردم دیگر سیگار نکشیدم سفر من همزمان با امتحانات کمک راهنمایی بود و من مطالعه میکردم و آدامس نیکولایف هم مصرف میکردم و این به من حال زیادی میداد و باعث میشد روزبهروز انرژی بیشتری کسب کنم. آن استرسها و اضطرابها فکر و خیال حال خرابیها روزبهروز با سفر سیگار بهمرورزمان داشت از بین میرفت و سفر کردن واقعاً در کنگره برای من چقدر لذتبخش است اینکه میبینیم دیگران سیگار میکشند و در رنج و عذاباند ولی من توانستم سیگار را درمان کنم و نمیکشم برایم سرخوشی دارد.
همینجا از اساتید راهنما درمان سیگار که راهنمایی درمان اعتیاد هم هستند تشکر میکنم و از بچههای سایت تشکر میکنم و امیدوارم از این فرصتی که به ما دادهشده استفاده کنیم و آموزش بگیریم چون معلوم نیست اگر از کنگره برویم آیا فرصتی هست برای دوباره وارد شدن یا نه!
پس همینالان از شرایطی که هست استفاده کنیم و سپاسگزار خداوند باشیم.
نویسنده: کمک راهنما مسافر امیرعلی
نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
913