پنجمین جلسه از دوره بیست و یکم کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی باباطاهر همدان با استادی راهنمای محترم مسافر حسین، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه «هفته راهنما» پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ١٧ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم مسافر.
ما در نوشتار کنگره ۶۰ میخوانیم کنگره ۶۰ چیست؟ میگوید که کنگره بر اساس اصل پذیرفتهشده کمک فرد رهاشده از دام اعتیاد به فرد در حال مصرف، وقتی من خودم کنگره آمده بودم نگاه به راهنماها که میکردم، فکر میکردم اینها هیچ درکی از اعتیاد ندارند و نمیدانند که من چه کشیدم، ولی فرق کنگره با جاهای دیگر در همین نکته میباشد. یک سری جاها فقط بر اساس تجربه، یک نفر راهنما شده یا جاهایی که دارویی درمان میکنند؛ این شخص حالا یک درسی را خوانده، علمی که دارد، دانشی که دارد آمده دارد این کار را انجام میدهد. ولی کنگره این چند تا کار را باهم در کنار هم دارد، دانش اعتیاد را به فرد یاد میدهد. فرد اینجا درمان شده و تمامی تجربههایی که در این مسیر کسب کرده است به کمکش میرسد. این باعث میشود که رهاییهای کنگره خیلی بهتر با ریزش کمتر و بعد از رهایی هم با یک تعامل درست در جامعه زندگی میکنند. آموزشهای کنگره هیچ جای دیگر پیدا نمیشود و ما نمیتوانستیم هیچ جایی چنین آموزش ببینیم.
اساس کار ما بر مبنای عقل، عشق و ایمان است که اگر نباشد به نظر من اینطور با این حجم از رهایی نمیتواند سرپا بماند. ماشاالله هرروز شعب اضافه میشود. هرروز در شهرهای دیگر میبینیم که رهاییها چقدر زیاد است، انواع بیماریها با این روش درمان میشود؛ پس مطمئناً بر پایه و مبنای عقل، ایمان و عشق، یک شخص میآید در کنگره برای درمان، میآید اینجا با یک علمی روبرو میشود. برای من اینطوری بوده است. من حالا همه را اسم نمیبرم چون باید از طرف خودم حرف بزنم، بهجرئت میتوانم بگویم یک فرد کنگرهای میتواند بهراحتی بیرون با یک فرد که تحصیلات خوبی هم دارد بحث کند، راجع به مسائل علمی، راجع به مسائل عرفانی و راحت طوری صحبت کند که صاحبنظر باشد. همه اینها به برکت وجود کنگره و استاد و جناب مهندس است و ما وظیفه داریم که سپاسگزار باشیم.
میشود گفت، راجع به کسی که میآید با عشق وقت میگذارد، تلاش میکند، رهجو در جریان دغدغههای راهنما نیست. و راهنما دفترش را باز میکند و دارد هفته گذشته را میشمارد که این حالش خوب نیست باید به او تکرار بدهم این حالش خوب نیست باید این کار را برای او انجام دهم، این حالش خوب نیست باید سقوط آزاد بدهم، این آقا موقع رهاییاش است، این آقا در این تایم رها نمیشود باید این کار انجام بدهم، هزار و یک پیچوخم دارد که شاید رهجو فقط این را میبیند که راهنما میآید درس میدهد و میرود ولی هزار و یک زحمات پشت این کار خوابیده است. در صور آشکار فقط همین یک کار دیده میشود؛ ولی در صور پنهان راهنما هزاران بار غصه رهجوی خود را میخورد و نگرانش است و در مسیر دوست دارد که بهدرستی و بهسلامت مسیر طی شود و انشاالله که ما این را درک کنیم، بتوانیم بفهمیم. درک موضوع چیزی است که ما بیاییم یک سری چیزها را یاد بگیریم. انشاالله که درک کنیم بفهمیم و بتوانیم در این مسیر ثابتقدم باشیم. این نیست که ما بیایم فقط رها شویم تمام شد، کار من که تمام شد بروم اگر هر کسی بیاید با این تفکر بخواهد از این در برود بیرون، اینجا را کی قرار است اداره کند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
عکس: مسافر مرتضی
تایپ:مسافر الیاس
مرزبان کشیک: مسافر ابراهیم
تنظیم و ارسال: مسافر مسعود مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
581