جلسه سیزدهم از دوره پنجم لژیون سردار نمایندگی نیمایوشیج بهشهر با نگهبانی همسفر هاله، دبیری همسفر صغری و استادی همسفر رقیه با دستور جلسه «وادی یازدهم(چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.) و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه ۱ دی ۱۴۰۴ ساعت۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
یک عده انسانها هستند وقتی رفیق گرفتند فوراً شروع به درد و دل کردن میکنند اینطور نباید باشد؛ چون برای خودشان مشکل پیش میآید. بعضی از افراد یک نقطه ضعفی از یک فرد میگیرند و مشکلات او را به بقیه میگویند؛ هیچوقت به کسی که ناراحت هست پیام ندهیم این پیام خیلی مشکلات به وجود میآورد؛ ما یک حرف میزنیم فراموش میکنیم؛ ولی پیام را میبینیم برای ما تازگی دارد یا به کسی نشان میدهند که این شخص این حرف را زد و برای خودمان مشکل به وجود میآوریم یا حتی برای خانه کسی ضمانت نکنیم اصلاً درست نیست.
چشمه زمانی میتواند جوشان باشد که دارای منابع آب باشد، ارتفاع باید داشته باشد، چشمه پایین باشد برای اینکه چشمه جوشان باشیم باید همیشه جوشش داشته باشیم و از منابع طبیعی استفاده کنیم. فقط آموزش کافی نیست، ما سه ضلع داریم تجربه، تفکر و آموزش باید هر سه تا را در نظر بگیریم. بعضیها فقط یک ضلع را در نظر میگیرند، مهندس و دکتر هستند؛ ولی همسایه خوبی نیستند؛ چون به دانایی کامل نرسیدند به اینها دانایی خاص میگویند؛ بعضیها هستند سه ضلع را دارند، تفکر، تجربه و آموزش را با هم گرفتند و به عام رسیدند یا کاری نباید کنیم که دیگران را برنجانیم.
هدف به صلح و آرامش رسیدن است و در صراطمستقیم باشیم؛ برای رسیدن به اینها باید از ضدارزشها دوری کنیم. هیچ وقت پشت سر کسی غیبت نکنیم ما قبل از کنگره کم و بیش بودیم؛ ولی الان دیگر این کار را نمیکنم. بدخواه دیگران نباشیم کسی که این کار را می کند آرامش ندارد و ذهن او درگیر است. یکی با فروش مواد شاید صد میلیون درآمد داشته باشد؛ ولی آسایش ندارد. یک کارگر ساده یک میلیون درآمد دارد ولی به خانه میرود آرامش و کانون گرم خانواده دارد.
سالهای قبل به خانه دوستم رفتم یک پنجره داشت که به سمت کوچه راه داشت افرادی می آمدند میگفتند ۱۵۰۰ یا ۲۰۰۰هزار تومان از پنجره مواد بیرون میداد گفتم این چه کاری میکنی این کار را انجام نده و هیچ وقت آرامش نداشت دغدغه و استرس داشت.
بعضی از انسانها چشمههای جوشان و رودهای خروشان هستند به بحر و اقیانوس میرسند؛ ولی بعضی انسانها باتلاقها و فاضلابهای خروشان هستند؛ کسی که به موقع وارد کنگره میشود به موقع میآید و میخواهد فعالیت داشته باشد؛ انسان با سعی و کوشش به مقام بالا میرسد.
یک رهجو باید بفهمد راهنما صحبت میکند؛ باید تو بحر استاد برود که کلمه بعدی چه میباشد. ما باید قدر راهنما را بدانیم که چه حالی داشتیم و الان به خاطر آموزشها حال دلمان خوب شد. من همیشه پیادهروی در منزل انجام میدهم گوش به حرف راهنما هستم. رهجو حواس خودش را باید جمع کند و قدر راهنما را بداند و قدرشناس باشد. ما باید همیشه چشمه جوشان باشیم؛ سیدی بنویسیم و گوش کنیم همه اینها معجزه میکند، به وقت در کارگاه باشیم زمان حرمت خواندن حضور داشته باشیم. راهنما دل رهجو را میداند و ما را درک میکند.
کنگره مثل حمام قدیم هست که روح انسان را شستشو میدهد و همه شبیه هم هستند؛ کسی به زور به کنگره نیامده است با پای خودش آمده، روش درمان با اپیوم اجرا میشود هیچ کجای دنیا اینطور نیست. ما نعمتهای زیادی؛ مثل سلامتی و امنیت داریم؛ باید در کنگره زحمت بکشید تا در جایگاه مورد علاقه خود قرار بگیرید. کنگره قلب ما است ما در اینجا آرامش و زندگی، محبت، عشق، آرامش و درست زندگی کردن را یاد گرفتیم ما از قعر تاریکیها بیرون آمدیم و ما باید برای راهنما ارزش قائل شویم.

تایپ: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر اکرم(لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فیروزه(لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آمنه(لژیون هشتم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج
- تعداد بازدید از این مطلب :
34