سیزدهمین جلسه از دور سوم کارگاههای آموزش عمومی نمایندگی فیروزآباد فارس، با استادی راهنما مسافر نعمت، نگهبانی مسافر قدرت و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه « در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ » پنجشنبه 27 آذر 1404 ساعت ۱۶:۴۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که به واسطه یکمین سال رهایی مسافر سیروس در نمایندگی فیروزآباد حضور پیدا کردم، تشکر و قدردانی میکنم از کلیه خدمتگزاران و سپاسگزارم از تمام راهنمایان که خودشان از آتش رد شدند و دوباره برمیگردند و دست یک نفر دیگر را میگیرند و از آتش عبور می دهند. دستور جلسه این هفته « در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ » است و دستور جلسه دوم « یکمین سال رهایی مسافر سیروس » است. برگردم ببینم قدر و اندازهای که کنگره به من داده چی هست که بعد بدانم چگونه ازش قدردانی کنم. باید برگردم و گذشتهام را بررسی کنم ببینم نعمت چه جایگاهی داشته است، آیا انگشت اشاره مردم به سمت نعمت بوده؟ آیا شخصیت و هویتی که الان نعمت دارد قبل از این ۱۳ سال داشته است؟ بزرگترین درد و رنج بشر از روی ناآگاهی و نشناختن است، درد و رنج بشر از علمهای کشف نشده است! من هم نمیدانستم مشکل من چیه؟ نه فقط من. بلکه تمام دنیا تسلیم بود در مقابل اعتیاد، و میگفتند اعتیاد درمان ندارد؛ اما به واسطه کنگره و متد آقای مهندس توانستم و درمان شدم.
خیلی خانوادهها هستند که از اعتیاد فرزندانشان در عذاب هستند، خانوادههایی که توسط بیماری اعتیاد کانون گرم خانوادهشان دارد از هم میپاشد، چه جوانهای غیور و با غیرتی که به دلیل اعتیاد در گوشههای قبرستانها دفن شدهاند!! بنابراین لازم است که انسان به پشت سرش دقت کند تا قدر و منزلتی که کنگره به او داده است را درک کند. بزرگترین درد و رنج ما که اعتیاد است را آقای مهندس کشیده است که آمد و دست همه ما را گرفت. میتوانست برود ولی ایستاد. چرا؟ که درد و رنج بشریت را کم کند. نه فقط در درمان اعتیاد، بلکه در درمان بسیاری از بیماریهای لاعلاج. من همیشه از خدا میخواستم که راهی باشد که من صبح بلند بشوم و دیگر اعتیاد نداشته باشم. اینجاست که ارزش کنگره مشخص میشود و قدر و اندازه چیزی که من دریافت کردهام مشخص میشود. من الان به واسطه علم کنگره شأن و شخصیت و هویت پیدا کردهام و راه محبت به خانواده باز شده است.
اما دستور جلسه دوم « یکمین سال رهایی مسافر سیروس » است. سیروس در سال ۱۴۰۲ با مصرف آبشیره آمد به کنگره، چون فهمیده بود که حالا شربت OT هست و باهاش میشود درمان شد رفته بود آب شیره درست کرده بود که به مرور ازش کاهش بدهد و خودش را درمان کند ولی نتوانسته بود و وارد کنگره شد. در اوایل سفر با کولهباری پر از منیت آمده بود. یک روز که دیر آمد من طبق قوانین کنگره اولین تلنگر را زدم که بعد از آن سیروس مرتب سیدی مینوشت و سر وقت میآمد و تمام برنامههای کنگره را انجام میداد که حالا سیروس واقعی رو پیدا کرده است؛ چون کنگره آدرس خودت رو به خودت میدهد. این سیروس الان یک خدمتگزار است، خدا را شکر دوره نگهبانی و دبیریاش را به اتمام رسانده و در فعالیتهای ورزشی حضور دارد و عضو لژیون سردار است. من این روز را به خودش و خانوادهاش تبریک میگویم و در راس به آقای مهندس تبریک میگویم.
از همه شما تشکر میکنم و سپاسگزارم که اجازه دادید من امروز در این جایگاه باشم.
.jpg)
اعلام سفر مسافر سیروس:
تخریب سی سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک بصورت دودی و خوراکی، روش درمان dst و داروی درمان شربت OT، راهنما آقا نعمت، مدت ده ماه و بیست و پنج روز سفر کردم اکنون مدت ۱۴ ماه و ده روز هست که با دستان پر از مهر و محبت آقای مهندس دژاکام آزاد و رها هستم. در ادامه سفر سیگار را شروع کردم به راهنمایی علی آقا، یازده ماه و بیست و پنج روز سفر کردم و الان شصت و پنج روز هست که آزاد و رها هستم.

آرزوی مسافر سیروس:
آرزوی اولم این است که یک مکان متعلق به شعبه فیروزآباد داشته باشیم و اجارهنشین نباشیم. و آرزوی دومم هم اعلام میکنم که یک لژیون برای مسافران خانم که درگیر اعتیاد هستند در شهرمان داشته باشیم.

صحبتهای مسافر سیروس:
شاکر و قدردان آقای مهندس و خانواده محترم ایشان هستم، شاکر و سپاسگزار خدمتگزاران شعبه تخت جمشید شیراز هستم چون من در آن شعبه به درمان رسیدهام، شاکر و سپاسگزار راهنمای خوبم آقا نعمت هستم، شاکر و سپاسگزار راهنمای درمان سیگارم علی آقا هستم و همچنین سپاسگزار همه خدمتگزاران نمایندگی فیروزآباد هستم. من بالغ بر سی سال درگیر اعتیاد بودم و خسارات زیادی را به خودم و خانوادهام و اجتماع وارد کردهام و الان خوشحالم که در کنگره هستم و خودم را مستحق این میدانم که در کنگره۶۰ خدمتگزار باشم چون کنگره تنها جایی هست که خدمت صادقانه به همنوع و انسانهای دردمند اعتیاد صورت میگیرد. اینجا پایه و اساس بر مبنای عشق و محبت است، اینجا تازه وارد راهنمای خود را انتخاب میکند و اگر حس خوبی نسبت به کنگره و راهنما داشته باشد و خواست درمان نیز داشته باشد در لژیون میماند و درمان صورت میگیرد! خواسته من برای درمان باید قوی باشد؛ من یادم هست روزهای اول که در لژیون هفتم به راهنمایی آقا نعمت قرار گرفتم ایشان گفتند که من عاجز از اعتیاد بودم یک شب گفتم میشود من درمان بشوم؟ كه بعد در موبایلم که به اینترنت وصل بودم(جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ ) را پیدا کردم. حالا ایشان برای درمان خودشان با بعد مسافت زیاد تا بوشهر میرفتند و میآمدند تا رها شدهاند. امروز خوشحالم که کنگره۶۰ در فیروزآباد احداث شده است و بالغ بر هشتاد نفر در اینجا تحت درمان هستند و اگر این روند ادامه پیدا کند قطع به یقین سال دیگر ما نیاز به مکان بزرگتری داریم. انشاالله که شاهد رهایی و تولد شما سفر اولیها باشیم و این آرزوی تک تک ماها است هم مرزبانها و ایجنت محترم و راهنمایان و سفر دومیها و هم همسفران محترم.
خودتان را تشویق بفرمایید.

خلاصه و تایپ: مسافر سیروس و مسافر رضا ( لژیون سوم )
ویرایش: مسافر احمد ( راهنما )
ارسال: مسافر بهرام ( خدمتگزار سایت )
- تعداد بازدید از این مطلب :
199