آموزشهای جناب مهندس، در مسیر کنگره چیزی است، که قوانین درست زندگی کردن را به من میآموزد و من برای یادگیری و اجرای این قوانین، باید ابتدا خودم را بشناسم؛ در غیر این صورت نمیتوانم به این تشخیص برسم که چگونه این قوانین را در زندگی خود به کار ببرم.
ما در کنگره یاد میگیریم که شناخت انسان، شامل: صور آشکار و صور پنهان است. صور آشکار آن همین یادگیری و کار کردن روی وادیها است. ما با کار کردن وادیها تا حدودی مکانیزم کار کردن با صور آشکار و چطور آموزش در مسیر درست زندگی و یاد گیری و کاربردی کنیم ؛ شرکت در جلسات جهان بینی و کار کردن روی منابع آموزشی به این معنی نیست، که ما میخواهیم عارف و یا صوفی شویم؛ با کار کردن این منابع میفهمیم که خداوند چه امکاناتی در وجود انسان قرار داده که هنوز چگونه کار با آنها را فرا نگرفتهایم و یا اینکه نمیدانیم چه قابلیتها و ویژگیهایی داریم.
ما در وادی اول، با نیروی تفکر خود آشنا میشویم و یاد میگیریم؛ تفکر چیست و در ادامه، در وادی دهم یاد میگیریم؛ چگونه از ویژگی جاری بودن خود، میتوانیم در جهت تغییر صفات گذشته بهره ببریم.
در حقیقت وادیها؛ نشان دهنده نقشه و مسیر راه هستند و با آنها می توان به مقصد رسید؛ مشروط بر آنکه آموختهها و دانستههای خود را اجرایی کنیم.
وادی یازدهم؛ راه را در قالب تمثیل به ما میگوید: اگر میخواهید به«بحر و اقیانوس» که نماد صلح و آرامش است برسید؛ باید مانند یک چشمه جوشان و رود خروشان باشید.
من همسفر، در اثر فرو رفتن در تاریکی اعتیاد، زمانی جامها و ظرفهای وجودی من خالی شد؛ یعنی به نقطهای رسیده بودم که نمیتوانستم خوب و بد را از هم تشخیص بدهم.
امروز، دوباره در کنگره و با آموزشها میخواهم؛ ظرفها و جامهای خودم را پر کنم و این جز با سعی و تلاش مداوم، مستمر، داشتن صبر و استقامت میسر نمیشود. من باید با آگاهی نسبت به بعضی موانع و مسائل، در این راه قدم بردارم و بدانم که قطعاً در مسیر حرکت خود به آن سنگ ها و سنگلاخها برخورد میکنم؛ اما باید مثل آب منعطف و نرم باشم تا راه خود را بیابم. باید با انرژی حرکت کنم تا در مسیر حل مشکلات، کم نیاورم و این در صورتی امکان پذیر است که من به یک منبع غنی و قوی متصل شوم و آن منبع همان آموزشهای راستین و یا کلام آسمانی است.
من قبل از کنگره، در مسائل خود با تلاشهای بسیاری که داشتم، باز هم به نتیجه نمیرسیدم؛ شاید دلیلش این بود که چون تحت چنین آموزش و منابع آموزشی قرار نداشتم؛ به همین دلیل در مسیر حرکت و حل مسائل خود، آن خاصیت جوشش و خروشان بودن را نداشتم و آن چیزی را هم که بدست می آوردم؛ زود از دست میدادم و در حل مسائل خود با کوچکترین مشکلی، ناامید میشدم و از ادامه حرکت باز میایستادم. امر آ موزش و تحت یادگیری قرار گرفتن، مسئله ای است که زمان نمیشناسد و انسان تا هر زمانی که زنده است، باید تحت آموزش باشد؛ به عبارتی دیگر، هر کجا انسان فکر کرد که نیاز به آموزش ندارد، مطمئن باشد که در ادامه، حرکت او کند و کندتر میشود و کمی جلوتر، متوقف میگردد؛ چرا که اتصال او قطع شده است.
اگر من، امروز تحت آموزشهای کنگره قرار گرفتم، سی دی نوشتم، مشارکت و خدمت کردم و به آموزشها وصل بودم؛ میتوانم از پس نیروهای منفی بر بیایم؛ اما همین که یک هفته از آموزشها دور شوم، دانایی من رشد نمیکند و بلافاصله نیروهای منفی مرا احاطه میکنند. گاهی اوقات ما فکر میکنیم که به قدر کافی آموزش دیدهایم و رشد کرده ایم و همین باعث میشود که سیم اتصال ما از پریز برق کشیده شود و از آن منبع دور شویم.
برای اینکه انسان بتواند در مسیر حرکت خود با قدرت حرکت کند، شرطش این است که باید دارای یک اختلاف پتانسیل باشد.
این اختلاف پتانسیل، یک امری ضروری برای کسب انرژی است و انسان برای به دست آوردن آن، باید از نظر درونی و بیرونی، جایگاه خود را به طرف ارزشها تغییر بدهد.
خدمت کردن در کنگره، در جایگاههای متفاوت و بر اساس آن سلسله مراتبی که برای سفر اول و دوم در نظر گرفته شده است نیز به همین منظور است.
سیستم کنگره به چرخشی بودن خدمت، تأکید دارد؛ تا همه اعضاء بتوانند از این قانون در جهت کسب انرژی بهرهمند شوند؛ چرا که با انجام این عمل، افراد اعتماد به نفس لازم را برای بازسازی شخصیت خود دریافت میکنند. تمامی این مراحل برای کسب انرژی و جوشان و خروشان بودن، تنها در جهت ارزشها باید باشد؛ گاهی انسانها از همین قانون برای حرکت در جهت ضد ارزشها، استفاده و یا به عبارتی؛ سوء استفاده میکنند و آنجا است که تبدیل به چشمههایی با آب زهرآگین و یا آب گندیده میشوند؛ نتیجه این امر، دیگر آرامش نیست؛ بلکه نتیجه آن لذتی است که همراه با دلهره، اضطراب، نگرانی و از بین رفتن شخصیت انسانی فرد است.بنابراین آنچه باعث میشود، انسان مانند چشمه ای جوشان و رودی خروشان باشد، به مراتب و خواستههای نفس انسان و نیز به ویژگی اختیار که در چه جهت میخواهد حرکت کند، مربوط میشود.
آنهایی که به منبع آموزشهای راستین و دریافتهای الهی متصل هستند و با دریافت دانش، آگاهی و اجرای آنها هر لحظه تشنهتر میشوند، به این موضوع واقف هستند که دانش کم، انسان را از خداوند دور میکند و دانش زیاد، انسان را به خداوند که سرچشمه علم هستی است، نزدیکتر میکند. آنها همیشه به اهداف و خواستههای خود میرسند و سرانجام جامهای خالی و نیمه پر آنها، پر میشود و با وجود آنکه جسم آنها ثابت است؛ اما روح و اندیشه آنها دائماً در حال پرواز است.
نویسنده: همسفر فاطمه خ رهجوی ،راهنما همسفر مهدیه(لژیون سردار)
ارسال: همسفر زهرا خ رهجوی،راهنما همسفر زهره دبیر اول(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
74