English Version
This Site Is Available In English

خدمت و احساس آرامش

خدمت و احساس آرامش

جلسه دهم  از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ایران  با استادی راهنمای محترم مسافر عزیز الله، نگهبانی راهنما همسفر پیمان و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «در کنگره60 چگونه قدردانی کنیم» روز پنج‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد


سخنان استاد:
سلام دوستان عزیزالله هستم یک مسافر
از نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزاری می‌کنم که امروز اجازه دادند من در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه، این هفته تمام راهنماها و مسافران به‌خوبی صحبت کردند و از آن‌ها استفاده کردیم .
آموزشی که این دستور جلسه به ما می‌دهد، این است که بدانیم در کنگره ۶۰ چه چیزهایی را به دست آورده‌ایم و قدردان آن‌ها باشیم.
اگر هم این دستور جلسات تکرار می‌شوند دلیل آن است که به مسافرانی که به رهایی می‌رسند همیشه یادآور روزهای اول خود باشند و بدانند اگر سقفی بر سر ما مسافران و یا اگر زمینی که با بخشندگی خانم ایران برای ما مهیا شد و ما در یک محیط آرام که همه‌چیز فراهم است درمان می‌شويم ماحصل انسان‌هایی که قبل ما در کنگره تلاش و خدمت کرده‌اند است و وظیفه من این است که قدردان این‌همه زحمات این عزیزان باشم چون این دوستان بدون داشتن هیچ توقعی برای همه ما و آیندگان زحمت می‌کشند.
من به‌شخصه اگر امروز برای رهجوی خودم تولد گرفته‌ام، حاصل زحمات و ازخودگذشتگی راهنمای خودم است، این آموزش‌های معلم و رب من بوده که الآن این جایگاه را تجربه می‌کنم.
ما انسان‌ها موجودات فراموش‌کاری هستیم، به نظر من ما باید دائماً گذشته خودمان را مرور کنیم آقای مهندس هم‌داستان ایاز را برای همین برای ما یادآوری می‌کنند که من هیچ‌وقت روز اول ورود به کنگره را فراموش نکنم.
  قدردانی کردن از راهنما چیز پیچیده‌ای نیست من همیشه به رهجوها یادآور می‌شوم که اگر هم توان خدمت و توان مالی نداشتید، با یک تشکر کردن زبانی از خدمتگزاران کنگره می‌توانید قدردان زحماتشان باشیم.
ما باید یاد بگیریم که بیرون از کنگره هم این قدردانی را انجام دهیم وقتی برای پیاده‌روی به پارک می‌رویم از پارکبان که در آنجا زحمت می‌کشد با یک خدا قوت گفتن می‌توانيم قدردانی کنیم، چون اگر نتوانیم از بنده خدا قدردانی کنی هیچ‌وقت از خداوند هم قدردانی نمی‌کنیم.
خداوند فرموده است که اگر می‌خواهید به من نزدیک شوید   این است که بتوانی به انسان‌ها خدمت بکنی، این خدمت کردن است که باعث می‌شود انسان به آرامش برسد.
خدمت کردن واقعی این است که بدون چشم‌داشت باشد چون هستی تمام نعمت‌هایش را بدون هیچ دریافتی در اختیار همه ما می‌گذارد.
نمونه‌ای از این بخشش را ما در شعبه خودمان می‌بینیم، کسانی بودند که خدمت کردند ما آمدیم و به درمان رسیدیم.
درساخت و ساز این شعبه هم دیدیم پیشکسوتان ما آقا عطا،  آقا بهرام، آقا منوچهر و خیلی از دوستان که در پذیرایی و تهیه مصالح دست در دست هم دادند تا به اینجا رسیدیم.
من به این نتیجه رسیدم که انسان اگر ناسپاس باشد با ناسپاسی داشته‌هایش را هم از دست خواهد داد.
ما در هفته پیش رو جشن همسفر راداریم، می‌توانیم با آموزشی که از این دستور جلسه گرفتیم از همسفران خود که در همه شرایط در کنار ما بودند به شایستگی قدردانی کنیم.
دستور جلسه بخش دوم جشن تولد یک سال رهایی آقا بختیار است؛آقا بختیار از رهجوهای بسیار بااخلاق و بدون حاشیه بود و در طول سفر به‌جز درمان و حال خوش به هیچ‌چیزی فکر نمی‌کرد، هیچ‌گاه در حاشیه‌ها به سر نمی‌برد، همیشه تلاش می‌کرد یک سفر منظم و موفق داشته باشد.
البته آقا بختیار از مشکل جسمی که داشت بسیار رنج می‌برد، که همیشه از من سؤال می‌کرد که  این مشکل من درست می‌شود؟
خوشحالم که ادامه داد و به رهایی رسید و امروز رهجوی خدمت گذار برای کنگره است راهنما هم چیزی جز خدمت کردن و ماندگار شدن رهجو در کنگره نمی‌خواهد، همه ما تلاش می‌کنیم تا یک مصرف‌کننده در کنگره درمان شود و به حال خوش برسد، امیدوارم که تمام مسافران بعد رهایی در کنگره بمانند و زکات حال خوش که همان خدمت کردن است را پرداخت کنند.
من این تولد را به ایجنت شعبه آقا منوچهر، مرزبان‌ها و به خودشان‌ و خانواده محترمشان، همه همسفران و مسافران تبریک می‌گویم.
از اینکه به صحبت‌های بنده توجه کردید ممنونم
آرزوی مسافر
آرزو می‌کنم هر تازه‌واردی که به کنگره می‌آید، دست‌خالی و ناامید از کنگره نرود.


سلام دوستان بختیار هستم یک مسافر
ممنون از همه شما عزیزان که در جشن ما شرکت کردید، لطف نمودید، تشکر می‌کنم از همه دوستان.
اول از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که اين بستر را برای ما فراهم کردند تا من باحال خراب بیایم اینجا و به حال خوش برسم.
از راهنمای محترم خودم آقا عزیزالله تشکر می‌کنم که زحمات زیادی برای من کشیدند تا من رهایی و حال خوش را تجربه کنم، از راهنمای محترم سیگارم آقا روح‌الله تشکر می‌کنم واقعاً خیلی آموزش‌ها به من دادند تا توانستم از اهریمن سیگار رها شوم، همچنین از راهنمای محترم تازه واردین خودم آقا ناصر که با حس خوب باعث امیدواری من شدند کمال تشکر و قدردانی را دارم.
از راهنمای محترم خانم زهره، راهنمای همسفرم که خيلی برای آموزش جهان‌بینی همسفرم تلاش کردند و این تغییرات جهان‌بینی را در زندگی احساس می‌کنم، صمیمانه تشکر و قدردانی می‌کنم.
از ایجنت محترم آقا منوچهر و مرزبانان محترم که اجازه دادند من در اين جایگاه جشن رهایی بگیرم تشکر می‌کنم و یک تشکر ویژه از همسفر خانم ايران عزیز که نمونه یک مادر بخشنده است و وجودشان باعث دلگرمی مسافران و همسفران است تشکر و قدردانی می‌کنم.
از راهنمای محترم آقا عطا، راهنمای محترم آقا بهرام و ایجنت محترم شعبه آقا منوچهر که پیشگامان ساخت‌وساز نمایندگی هستند تشکر می‌کنم.
از بخش OT، سایت، آبدارخانه و همه عزیزان خدمتگزار که با عشق خدمت می‌کنند تشکر می‌کنم.
در مورد وضعیت خودم قبل از کنگره بخواهم بگویم این است که تفکر و تصمیم درست نمی‌توانستم بکنم، من علاوه بر مشکل اعتیاد چند مشکل جسمی هم به اعتیادم اضافه شده بود و نمی‌توانستم تصمیم بگیرم که‌ دنبال حل کدام‌ مشکل بروم تا اینکه برای درمان‌ اعتیاد اقدام کردم، به کنگره آمدم و مدت سه ماه از سفرم می‌گذشت که‌ متوجه‌ شدم دو تا از ناراحتی جسمی من برطرف شده و هیچ اثری از آن دردهای جسمی ندارم و آن موقع بود که متوجه شدم جای درستی آمده‌ام.
بیرون از کنگره فکر می‌کنند کنگره فقط برای ترک اعتیاد است، اما سفره کنگره۶۰ خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌ها است و خیلی خوشحالم و احساس خیلی خوبی دارم که عضو کنگره هستم   و از همه راهنماها و اعضای کنگره آموزش می‌بینم، همه جای کنگره آموزش است، حتی از آن تازه‌وارد آموزش می‌گیرم و مثل داستان ایاز گذشته‌ام را به یاد می‌آورم و فراموش نمی‌کنم که چه اوضاعی داشتم.
من باید قدردان کنگره باشم، به پیشکسوتان، مرزبانان و خدمتگزاران کنگره احترام بگذارم و به قوانین و حرمت کنگره۶۰ احترام بگذارم تا بتوانم ذره‌ای از الطاف کنگره را جبران کرده باشم
از اینکه با سکوت زیبا به حرف‌های بنده گوش دادید از همه شما عزیزان سپاسگزارم

سخنان راهنما همسفر زهره:
سلام دوستان زهره هستم راهنمای یک همسفر
زمانی که خانم زهرا وارد کنگره شدند خیلی خسته بودند سه چهار ماه اولش با یاس و ناامیدی می‌آمدند، تا به خودش ثابت کند که این راه هم نتیجه ندارد.
ولی بعد از چهار ماه یواش‌یواش از چهره خندانش معلوم بود که از تغییرات مسافرش حالش بهتر می‌شود و خودشان هم مصمم‌تر شدند که‌ بیایند و ادامه بدهند.
وقتی‌که به رهایی رسید تصمیم گرفت مدتی به کنگره نیاید و استراحت کنند، ولی به ایشان گفتم برای این به کنگره می‌آییم که دیدگاهمان تغییر کند، مسير زندگی هموار شود و در کنارش کارهای روزمره خود و مسئولیت‌هایمان را انجام دهیم. به لطف خدا تصمیم گرفتند خدمت گذار باشند.
هدفشان را ادامه دادند و جزو یکی از خدمت گذاران درکنگره هستند،  هر خدمتی که‌ باشد به‌صورت داوطلبانه انجام می‌دهند.
من خیلی خوشحال هستم که هم خودشان و هم مسافر محترمشان تغییرات مثبتی داشتند ،امیدوارم که مسیرشان هموار و شال خدمت را هردو دریافت کنند.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه‌ی شما سپاسگزارم

سلام دوستان زهرا هستم همسفر
از اینکه در مسیر کنگره قرار گرفتیم و در جمع شما دوستان و عزیزان حضور دارم تا آموزش بگیرم خیلی حس خوبی دارم و  از پیشگامان شعبه ایران آقا عطا، آقا بهرام، ایجنت محترم آقا منوچهر و دیگر عزیزان تشکر و سپاسگزاری می‌کنم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای ما فراهم کردند تا ما بتوانیم حال خوش را تجربه کنیم تشکر می‌کنم.
از مادر گرامی، همسفر خانم ایران که با بخشیدن، بخشش و قدردان بودن را به ما آموختند، از صمیم قلب تشکر می‌کنم.
از راهنمای مسافرم آقا عزیزالله   که با آموزش درست، تأثیر فراوانی در درمان و جهان‌بینی
مسافر من گذاشته‌اند، کمال‌ تشکر و قدردانی را می‌کنم.
داستان زندگی ما یادآور همان داستان ایاز است.
در شروع سفر غرق در تاریکی، ناامیدی، ترس، اضطراب،  افسردگی و....شده بودیم. شرایط برای ما خیلی سخت شده بود، ناامیدی گریبان گیر بود به‌طوری‌که دوست نداشتم مسافرم به کنگره بیاید و رها شود،و اصلاً رهایی را قبول نداشتم، برای اینکه دیده بودم ترک‌های قبلی مسافرم را که بیشتر از دو، سه، ماه طول نمی‌کشید.
هر وقت مسافرم از من درخواست می‌کرد تا همراهی‌اش کنم و به کنگره بیایم، می‌گفتم نمی‌آیم، نه خودت را خسته کن نه من را، دیگر توانایی این را نداشتم برای چندمین بار ترک ناموفق تکرار شود، دیگر پذیرفته بودم که با یک شخص مصرف‌کننده زندگی کنم، دیگر رمقی برایم نمانده بود، تا اینکه تغییراتی در مسافرم دیدم.
قبل از کنگره به سایت علاقه داشتم و سر می‌زدم و مطالب را بازدید می‌کردم که متوجه شدم  درمان و رهایی از اعتیاد واقعیت دارد، بعد از سه، چهار ماه تغییراتی اساسی از مسافرم دیدم و باعث شد به کنگره ایمان بیاورم، حضور پیدا کنم و ماندگار شدم.
از راهنمای محترم خانم زهره عزیز کمال تشکر و قدردانی را می‌کنم که در اوایل ورود من به کنگره ناملایماتی که از من می‌دیدند با صبوری و آرامش راهکار دادند و به‌خوبی راهنمایی کردند.
اگر بخواهم قدردان کنگره باشم باید مسیر بنیان کنگره۶۰، مهندس دژاکام را ادامه بدهم،
و این در عمل مشخص می‌شود.
وقتی مسافرم و خودم به حال خوش و آرامش رسیده‌ایم، وظیفه دارم با خدمتگزار بودن در کنگره بتوانم قدردان واقعی از کنگره باشم.
از همه شما دوستان که به صحبت‌های من گوش کردید ممنونم


سلام دوستان نیکان هستم یک همسفر
از آقای مهندس تشکر می‌کنم که حال بابایم را خوب کرده، از راهنمای بابایم آقای عزیزالله تشکر می‌کنم، از راهنمای محترم خانم زهره، راهنمای مامانم تشکر می‌کنم.
ممنونم که به مشارکت من گوش دادید
سلام دوستان ملیکا هستم همسفر
خیلی خوشحالم که امروز در جشن پدرم حضور دارم؛ درواقع این حال خوش و تولد نتیجه آموزش‌های آقای مهندس، کنگره ۶۰ د تلاش‌های پدرم و همین‌طور حمایت و محبت اعضای کنگره است.
از راهنمای پدرم آقا عزیزالله و راهنمای مادرم خانم زهره عزیز که با صبر و با عشق، پدر و مادرم را در این مسیر راهنمایی و هدایت کردند کمال تشکر را می‌کنم.
امیدوارم این تولد آغاز مسیری روشن و بابرکت برای پدرم و اعضای خانواده ما باشد.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.


تایپیست‌ها: مسافر محسن لژیون ۸، مسافر وحید لژیون4  و مسافر احمد لژیون 5
عکاسان: مسافر محمد لژیون ۱ و مسافر احمد لژیون ۵
ويرايش: مسافر بختیار لژیون ۱۲
ارسال: راهنما مسافر حسن
مرزبان کشیک مسافر مجید
نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .