چهاردهمین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی حر، به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه " در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ " روز شنبه بیست و دوم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد :
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که بار دیگر توفیق حاصل شد در این جایگاه قرار بگیرم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم. از خدمتگزاران کنگره تشکر میکنم که این بستر را فراهم میکنند تا ما آموزش بگیریم. دستور جلسه امروز دو قسمت است بخش اول چگونه در کنگره قدردانی میکنیم و بخش دوم دستور جلسه تولد دهمین سال رهایی هاشم عزیز است. در مورد قسمت اول دستور جلسه، چگونه در کنگره قدردانی میکنیم باید بگویم که شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت، از کفت بیرون کند. در ابتدا باید بفهمیم که نعمت چیست، هیچ موقع یادم نمیرود که من یک ضد ارزش را برای خودم نعمت میدانستم و هزاران بار نذر و نیاز میکردم که این ضد ارزش را داشته باشم. اول باید تعاریف را در کنگره بدانیم و بفهمیم نعمت چیست تا بتوانیم درست قدردانی کنیم. چیزی که در کنگره یاد گرفتم و تجربه من شده است، این است که وقتی ما میتوانیم چیزی را به دیگران بدهیم که آن چیز در وجود ما باشد و در وجود ما تبلور بیابد. من وقتی کمک یک شخصی به نفر دیگر را ریا بدانم اصلا آن را انجام نمیدهم ولی وقتی با تفکرات من درست باشد آن را انجام میدهم و این در پالایش حس خیلی مهم است. در کنگره این امر به راحتی انجام میشود. وقتی من میتوانم از کسی قدردانی کنم که حسهایم پاک باشد. قدر دانی باید قلبی، کلامی و عملی انجام بگیرد. در کنگره ما میگوییم هیچ کس دینی به شخص دیگری ندارد و وقتی که رها شد میتواند به زندگی خودش بپردازد ولی آقای مهندس که بنیان کنگره است میگوید من هنوز نتوانستهام دین خودم را به کنگره بپردازم ولی یاران واقعی میمانند و خدمت میکنند. بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند. اگر من خوب باشم ولی همسایه من مشکل داشته باشد من نمیتوانم خوب بمانم و آقای مهندس هم نتوانست بی تفاوت بماند و ایستاد تا بندهای دیگران را هم پاک کند.
.jpg)
بخش دوم دستور جلسه راجع به تولد دهمین سال رهایی راهنمای محترم هاشم عزیز است. من حضور همه دوستان را در این جلسه خیر مقدم میگویم، همانطوری که میدانید و هاشم عزیز معرف حضور همگی است. من خیلی خوش شانس بودم که بچههای خوبی در لژیون هفتم رها شدند و باعث شدند که من بتوانم در کنگره بمانم و خدمت کنم، هاشم عزیز گل سر سبدی از بین این دوستان بود. گلهایی که امروز به درختان بزرگی تبدیل شده اند، من از هاشم تعریفی ندارم چون همه چیز گویای وجودش است. هاشم سالهای زیادی است که در شعبه حر راهنمای لژیون دوازدهم است و همچنین راهنمای درمان سیگار هم میباشد. امروز دهمین سال رهایی ایشان است و من به خودش، همسفر محترمش و همچنین به راهنمای همسفر ایشان که خانم فاطمه هستند تبریک میگویم و امیدوارم که بهترینهای الهی نصیب دل مهربان ایشان شود. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما تشکر میکنم.
.jpg)
مشارکت راهنمای محترم مسافر هاشم:
سلام دوستان هاشم هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم امروز توفیق شد در خدمت شما عزیزان باشم. امروز روز مبارک و عزیزی برای من است، از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم. از راهنمای خودم آقا مهدی و همچنین از راهنمای سیگارم آقای علی اسفندیاری تشکر میکنم. از راهنمای همسفرم خانم فاطمه تشکر میکنم. از همسفرم خانم مینا تشکر میکنم. امروز صبح با آقای محمدیان به ساختمان سیمرغ میرفتیم. من یاد سیدی شب آقای مهندس افتادم، وقتی که فجری اتفاق میافتد انسان از ظلمت و تاریکی نجات پیدا میکند. همه ما در زمان مصرف مثل هم بودیم و خاطرات ما هم شبیه همدیگر هستند چون در جهان تاریکی که بودیم از یک جنس بود. امروز اتفاقی که در کنگره برای من افتاده، مسیر زندگی من را به شدت تغییر داده است، چون این توفیق را خداوند شامل حال من کرد که بتوانم در این بستر خدمت کنم و آموزش بگیرم. همه دوستان تقریبا شغل من را میدانند، من در خط تولید شرکت پارس خودرو کار میکنم. برای من یک دقیقه مرخصی گرفتن خیلی کار مشکلی است، من در اواخر سابقه خدمتم است و تاثیر زیادی در بازنشستگی من دارد ولی با این حال همه را کنار گذاشتم و فقط به حس و حالی که در کنگره میگیرم فکر میکنم و خوشحال هستم که برای من توفیق شده است تا ذرهای از زحمات کنگره را جبران کنم. از همسفر عزیز کمال تشکر را دارم که در این مسیر خیلی من را حمایت کرد. آرزوی جایگاه های کنگره را برای همه دوستان دارم و از همه دوستان که از شعبههای دیگر برای تولد تشریف آوردند تشکر میکنم. ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
مشارکت راهنمای محترم همسفر فاطمه:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر. خوشحال هستم که در جمع شما خوبان هستم. این روز قشنگ را خدمت آقای مهدی کنعانی و آقای هاشم و خانم مینا تبریک عرض میکنم و به طاهای عزیز و به طنين عزیز تبریک میگویم. بچه های ما وقتی بزرگ میشوند که مسافران ما از تاریکی نجات پیدا میکنند. خدمت علی آقا راهنمای سیگار تبریک عرض میکنم علی آقا خیلی خوشحال شدم که تشريف آوردید و در جمع عزیزان هستید و تبریک میگویم به خانم زهرا راهنمای ویلیام خانم مینا خیر مقدم میگویم به عزیزانی که از ساختمان ققنوس و شعبات دیگر تشريف آوردن و از تک تک عزیزانی که مشارکت کردند از همگی سپاسگزارم. من همیشه از شما عزیزان آموختم و قدردان شما هستم و اما درباره خانم مینا باید بگویم جایگاه ایشان و شال اسیستانت که بر دوش ایشان است نشان دهنده فعالیتهای ایشان در طول این سالها می باشد و مسیر ناهمواری را طی کردند و سختی های بسیاری کشیدند تا الان اینجا در این جایگاه نشستند این جایگاه فعلی ما است که جایگاه بعدی را نشان میدهد آقای مهندس فرمودند آنچه که باعث موفقیت ما میشود استقامت ما است و این استقامت را خانم مینا داشتند و شالی که خانم مینا دارند در مراتب جايگاه ها بالاترین جایگاه را دارد و من واقعا خوشحال میشوم و خداوند را شاکر هستم برای این اتفاق این شال همانقدر که زیباست میتواند خطر ناک هم باشد این شال میتواند ما را برگرداند به قول آقا هاشم در مثالی که زدند گاهی اوقات میخواهیم شکار کنیم اما شکار میشویم بایستی حواسمان را جمع کنیم اشتباه در مسیر قرار نگيريم. اینکه الان در این جایگاه هستم به خودمان بگوییم که آمدهام بیشتر آموزش بگیرم تا به دیگران آموزش بدهم چون هر جایگاهی آموزش خودش را دارد و اولین چیزی که برای من فاطمه جا افتاد که اگر به جایگاهی رسيدی سختی ها در آن بستر مشخص میشود و اگر میخواهید بدانید که چه هستید با نوع خدمتت میتوانید ببینید که درونت چه اتفاقهایی میافتد کجای این هستی هستیم که خدا را شکر خانم مینا تا به امروز این عرصه را پشت سر گذاشتند به ایشان تبریک میگویم و امیدوارم همیشه و همه جا خوش بدرخشند از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما عزیزان تشکر میکنم
.jpg)
مشارکت اسیستانت محترم همسفر مینا:
سلام دوستان مینا هستم یک همسفر، امروز خدا را شکر میگویم که توفیق حاصل شد توانستیم دهمین سال رهایی از بند اعتیاد را جشن بگیریم. از دوستانی که از ساختمان سیمرغ و ققنوس و شعبات دیگر تشریف آوردند تشکر میکنم. از خانم لیلا و خانم فاطمه تشکر میکنم که با حضورشان جشن ما را زیبا و نورانی تر کردند. بند اعتیاد برای من و مسافرم مثل بقیه دوستان که طعم تاریکی را چشیدهاند خیلی سخت بود. سفر اول مسافر من بیش چهارده ماه طول کشید، در این مدت خیلی سختی کشیدیم.جوری شده بود که تمام دارایی که داشتیم را از دست داده بودیم و نزدیک بود بخاطر غیبت های مکرر از کار اخراج بشود، ما در روز رهایی هم که میخواستیم به آکادمی برویم دچار مشکل شدیم ولی به هر سختی که بود گل رهایی را از آقای مهندس دریافت کردیم. این مطلب را به این خاطر بازگو میکنم که همه سفر اولیها به عنوان مسافر و همسفر بدانند که سفر سخت است ولی ناامید نشوید. الان که من یاد آن روزها میافتم و زحماتی که آقا مهدی کنعانی برای هاشم و راهنمای من برایم کشید، قدمهایم را محکمتر برمیدارم و از خدا میخواهم تا زمانی که توانایی دارم توفیق به من داده بشود که در کنگره بمانم و خدمت کنم. امیدوارم همه کسانی که در این مسیر به من کمک کردند، بهترینهای الهی نصیب دل مهربان ایشان بشود، از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه تشکر میکنم.
اعلام رهایی و آغاز سفر دومی مسافر رضا توسط راهنمای محترم مسافر حسین از لژیون دوم
.jpg)
اعلام رهایی و آغاز سفر دومی مسافر جواد توسط راهنمای محترم مسافر رضا از لژیون یازدهم
.jpg)
.jpg)
تایپ : مسافر حسین
ویراستاری : مسافر مهدی
عکس/بارگذاری : مسافر سعید
مرزبان کشیک : مسافر حامد
- تعداد بازدید از این مطلب :
2309