انسانها کمالگرا هستند و به هر نقطهای برسند، باز هم نقطه بالاتری را میخواهند. حالا در هر چیزی در ثروت، علم و یا در عشق. ما باید در حال زندگی کنیم نه در گذشته و نه در آینده، مثلاً یک نفر زمینهای زیادی را میخرد و میخواهد، کلی زمین داشته باشد تا در آینده وضع مالی خوبی داشته باشد؛ ولی چه کسی آینده را دیده است، بنابراین باید در زمان حال زندگی کنیم و لذت ببریم.
در زندگی دو چیز است که انسان قدر آن را نمیداند، امنیت و سلامتی. ما باید همیشه پسانداز داشته باشیم، شاد زندگی کنیم و بر مشکلات غلبه کنیم، زیرا مشکلات و سختیها همیشه وجود دارند. چشمهای که زلال است، باعث آسایش و رحمت است که همه از آن لذت میبرند و چشمهای که بوی تعفن میدهد، حال انسان را بههم میزند. در طول حیات، انسان میتواند نفس خود را انتخاب کند: زشتی یا زیبایی، کژی یا راستی، عشق یا نفرت، حقارت یا سرافرازی و دوزخ یا فردوس.
یعنی اگر کینه بکاری، کینه درو میکنی و اگر خوبی بکاری خوبی درو میکنی، آن چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی. هرکس، هر چه دریافت کند، همان را باز پرداخت میکند، این قانون هستی و خلقت است. بعضی از افراد هر چه دریافت میکنند، فقط برای خود یا خانوادهشان میخواهند و مانند کویر یا شورهزاری هستند که هیچ روییدنی در آن نمیروید. انسان مانند یک چشمه ثابت است؛ ولی روح و روان او همیشه در حال حرکت و کسب آگاهی و اطلاعات جدید است.
انسان باید بداند همیشه مسیر و راه هموار نیست و چیزی که مهم است تفکر، حس، عشق و عقل سالم او است و همیشه باید زیستن را محترم بشمارد و از زندگی لذت ببرد. برای انسان هیچ تضمینی نشده است که همیشه در خوشحالی، ثروت و آسایش باشد. ما باید بدانیم ممکن است هر اتفاقی برایمان پیش بیاید و خودمان را برای هر چیزی آماده کنیم.
منبع: وادی یازدهم بخش۳
نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر پریناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
11