English Version
This Site Is Available In English

پیش از آشنایی با کنگره همچون پرند‌ه‌ای در قفس بودم

پیش از آشنایی با کنگره همچون پرند‌ه‌ای در قفس بودم

،پیش از آشنایی با کنگره برادر من از حال مساعدی برخوردار نبود به بیماری اعصاب مبتلا و از داروهای اعصاب و روان استفاده می‌کرد، هر روز حال او بدتر از قبل می‌شد و در آخر به طرف مصرف مواد‌مخدر روی آورد، اخلاق، خواب و خوراک مناسبی نداشت و برنامه زندگی‌ او به هم ریخته و غیر‌ قابل کنترل بود. توسط فردی از آشنایان با کنگره‌۶۰ آشنا شدیم، برادرم قصد درمان داشت به کنگره آمد پیشنهاد کرد با او همراه شویم و راه کنگره برای ما نمایان شد، روزهای اول کنگره برای من معنایی نداشت چون قوانین و شرایط آن جا را نمی‌دانستم همه چیز مبهم بود؛ اما به خاطر مسافرم سعی کردم در کلاس‌ها حضور پیدا کنم و بیشتر با کنگره۶۰ آشنا شوم، اوایل ورود متوجه هیچ موضوعی نمی‌شدم و همه چیز جلو چشمان من تیره و تار بود، اکنون نزدیک یک سال است در این مکان سراسر عشق و آرامش حضور دارم، شاکر خداوند و سپاسگزار از آقای مهندس دژاکام هستم؛ زیرا به واسطه متد DST و داروی‌OT مسافرم از بند اعتیاد رها و درمان شد اکنون تغییرات بسیاری در او مشاهده می‌کنم، هر روز مسیر کنگره برای من زیباتر می‌شود، خبری از آن تاریکی روزهای اول نیست و روشنایی پدیدار شده است. چه آموزش‌های خوبی در کنگره۶۰ دریافت کردم که به بالا رفتن سطح آگاهی و دانایی من کمک کرد. از آقای مهندس دژاکام برای فراهم کردن چنین بستری تشکر می‌کنم؛ زیرا باعث شدند من و مسافرم به این مکان قدم گذاشته و به حال‌خوش برسیم.

نویسنده: همسفر حدیث رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون بیست‌ویکم)

اولین روزی که به عنوان مهمان وارد کنگره۶۰ شدم گمان نمی‌کردم روزی حضور مستمر داشته و قادر به استفاده از آموزش‌های کنگره باشم و به حال خوش برسم، در این سفر زهرای جدیدی در من متولد شد. اوایل ناامیدی، نادانی و ضدارزش‌ها وجود من را تاریک و بر من غالب شده بود؛ اما این تاریکی‌ها دائمی نبود در اواسط مسیر با آموزش‌های ناب کنگره‌۶۰ و راهنمای عزیزم توانستم نور‌ روشن حیات را کشف کنم و زیستن در این جهان را به گونه‌ای دیگر و همراه با آگاهی از سر گیرم. نظم، قوانین، حرمت و از همه مهم‌تر آموزش‌های جامع و کامل که در هیچ کجای جهان پیدا نمی‌شود نوری بود که درخشش آن باعث تحول در زندگی من شد و عشق، محبت و دانایی را به من آموخت، باید اعتراف کنم تا قبل از آشنایی با کنگره همچون پرنده‌ای در قفس بودم که برای نفس کشیدن روح و آزادی را طلب می‌کرد، در آن زمان هنوز باور نداشتم می‌‌توان تغییر کرد و زندگی را از نو آغاز نمود. کنگره برای من یادآور بهاری از بخشش، محبت، مهربانی و طراوت است، بهاری که در هر لحظه از ناامیدی بازگشت و به روشنایی و ایمان به دوباره زنده شدن را در من بیدار می‌کند و من را از تاریکی‌های درون خود به سمت روشنایی سوق می‌دهد. سپاس از کنگره۶۰ و آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان که با آموزش‌های ناب خود به ما می‌آموزند که سقوط، پستی و بلندی‌های زندگی نه تنها پایان راه نیست بلکه بازگشت از مسیری نادرست و آغازی برای برخاستن، آموزش‌دیدن، تغییرکردن و متولد‌شدن دوباره است.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون بیست‌ویکم)

خداوند را سپاسگزارم که مسیر درست زندگی کردن را به من نشان داد تا آموزش بگیرم و به آرامش برسم. قبل از ورود به کنگره۶۰ حال روحی خوبی نداشتم و به هر دری می‌زدم که مسافرم به زندگی دوباره برگردد، درمان مسافرم برای‌ من یک آرزو شده بود. مدتی کمپ و در سقوط آزاد بود؛ اما نتیجه‌ای نداشت و با حال آَشفته تر برمی‌گشت تا این‌که با کنگره آشنا شدم و در آن‌جا الگوها را دیدم؛ زمانی‌که روزهای پنجشنبه جشن تولدی برگزار می شد به خود می‌گفتم کنگره۶۰ جایی است که مسافر من به درمان می‌رسد. روزها گذشت با سی‌دی‌هایی که گوش می‌دادم و با صحبت‌های راهنمای خوبم توانستم مقداری از آموزش‌ها را دریافت کنم. با سی‌دی نوشتن ذهنم بسیار آرام‌تر شد؛ زیرا من ندا وجودم پر از استرس، نگرانی و اضطراب بود هنوز هم هست؛ اما نسبت به قبل بسیار بهتر شده و متوجه شدم ابتدا باید خود را درمان شوم و به حال خوش برسم و بعد بتوانم به مسافرم کمک کنم. خدا را شکر مسیر کنگره را پیدا کردم، از خداوند می‌خواهم در این راه بمانم و بتوانم خدمت کنم.از آقای مهندس و خانواده‌شان سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند.

نویسنده: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون بیست‌ویکم)

ویرایش: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیست‌وسوم)
عکس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون نهم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .