درخدمت اسیستانت همسفر آرزو هستیم تا مصاحبهای با ایشان داشته باشیم.
مسافرایشان با آنتیایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. به مدت یازده ماه و بیست روز به روش DST با داروی OT به راهنمایی مسافر محترم کامران و راهنمایی همسفر مرجان سفر کردند. اکنون مدت نه سال و شش ماه است که از بند مواد مخدر به دستان پرمهر مهندس حسیندژاکام آزاد و رها شدهاند. رشته ورزشی همسفر بدمینتون است.
چه تغییراتی در صفات خود و چه تاثیری در زندگی شخصی خود با خدمت در جایگاه اسیستانتی مشاهده کردهاید؟
یک همسفر زمانی که وارد کنگره میشود، درگیر انبوهی از مشکلات است و با ورود به لژیون تازهواردین راه درمان اعتیاد و تخریبهایی را که به جسم مصرفکننده وارد شده را متوجه میشود، در ادامه با ورود به لژیون پی میبرد خودش هم نیاز به کارکردن روی خودش دارد و او هم اشکالاتی دارد؛ پس لازماست خود را به موج کنگره بدهد، بیاموزد و عمل کند تا تغییر کند.
من هم در بدو ورود به کنگره با پذیرش اشکالاتم شروع به حرکت کردم و سعی کردم با تمام توانم بیاموزم و عمل کنم البته که هنوز برای اصلاح خیلی از صفاتم نیاز به آموزش و عمل به آموزشها دارم.در این جایگاه تلاش میکنم با صبر و مردم داری و بسیاری صفات دیگر خدمت کنم؛ چرا که آموختن بخشی از آموزش و عمل کردن بخش دیگری از آن است. من در خدمتها باید بتوانم آموزشها را به کار گیرم تا درست حرکت کنم، در این جایگاه توانستم دید وسیعتری داشته باشم و میتوانم بگویم برای انجام کارهایم باید منظمتر باشم تا بتوانم بین همه کارهایم تعادل برقرار نمایم.
با توجه به خدمتهایی که تاکنون در لژیون سردار داشتهاید و تاثیر آن را مشاهده کردهاید چگونه میتوان سطح آگاهی همسفران برای اهمیت خدمت در این لژیون را بالا برد؟
در مورد لژیون سردار هم خوب است فلسفه خدمت در لژیون سردار برای همسفران باز شود؛ یعنی بدانم این خدمت یکی از خدماتی است که باعث میشود اضلاع مثلث درمانم یعنی همان جسم و روانم به تعادل برسند و جهانبینی بهتری داشته باشم و بهتر بتوانم بر مشکلات فایق بیایم. اگر من این خدمت را با تمام وجود و بدون چشم داشت انجام دهم ناخودآگاه گرههای خود را میبینم و در ادامه با پذیرش، به حرکت خود ادامه میدهم.
آقای امین در یکی از سیدیهایشان فرمودند: من خدمت مالی انجام نداده بودم اما با انجام خدمت مالی کمکهای زیادی به من شد. من همیشه فکر میکنم عضو لژیون سردار دنور و پهلوان شدن یک فرصت است که نصیب من میشود و شاید تا سال آینده من زنده نباشم که این خدمت را به سالهای آینده موکول کنم و در نهایت امیدوارم با دریافت درست آموزشها و عمل به آنها و آموزش مفهوم بخشش بتوانیم در لژیون سردار همخدمتگزار باشیم.
با توجه به آموزشهایی که در کنگره دیدهاید و خدمتهای مختلفی را که انجام دادهاید چه توصیهای برای همسفران نمایندگی بروجن دارید تا بتوانند قدر و ارزش حضور در کنگره و اهمیت خدمت کردن را بدانند و تلاش بیشتری برای عملی کردن آموزشها داشته باشند؟
من هیچ توصیهای نمیتوانم داشتهباشم فقط از تجربه خودم در این مورد میگویم، روزی که وارد کنگره شدم با حال خیلی بد وارد شدم، آموزشهای کنگره و راهنما مرا با خودم آشنا کرد و توانستم به فلسفه ورود به کنگره پی ببرم؛ به اینکه ما به دو دلیل پا به حیات گذاشتهایم؛ آموزش و خدمت و در صورتی که در صراط مستقیم و در باد مناسب کنگره آموزش نگیریم روز به روز از خودمان فاصله میگیریم و تبدیل به انسان دیگری میشویم؛ من با آموزش گرفتن و دیدن الگوها آرام آرام وارد خدمت شدم و وقتی دیدم با خدمت و تعامل با انسانها حالم بهتر میشود و میتوانم آموزشها را در ارتباطاتم در داخل و بیرون کنگره به کار ببرم؛ در من تغییری رخ داد به نظرم کنگره در هر لحظه و هر دقیقه فرصتی است ارزشمند و اگر از این فرصت به شخصه استفاده نکنم این فرصت از من گرفته شده و به همین راحتی در بسته میشود.
من همیشه خودم را با روز اولی که به کنگره آمدم مقایسه میکنم که شاکر باشم و فراموشکار نباشم و با این کار مرتب خود را میسنجم که در مسیر باشم و به درستی حرکت و خدمت کنم .
بزرگترین معجزه حیات خود حیات میباشد، به نظر شما چرا انسان این اصل را همیشه نادیده گرفته و در گذشته و یا آینده زندگی میکند؟
در سیدی رب مهندس حسیندژاکام میفرمایند: زندگی مثل قطره شبنم روی برگ گل است یعنی زندگی آنقدر کوتاه است که اگر من بخواهم در گذشته و یا در آینده زندگی کنم حال را از دست میدهم. من به مرور زمان یاد گرفتم از گذشته درسهای لازم را بگیرم و عبور کنم و در حال زندگی کنم چرا که اگر حال را به خوبی رقم بزنم بالطبع آینده خوبی هم خواهم داشت و بر اثر تغییر است که به معجزه حیات پی خواهم برد و در حال زندگی خواهم کرد. در کل زندگی و فرصت زندگی بسیار ارزشمند است طبق سخنان مهندس حسیندژاکام خوب است که به اندازه از گذشته درس بگیریم و به آینده فکر کنیم و اما در حال زندگی کنیم و قدر فرصت و شرایطی که در اختیارمان قرار داده شده را بدانیم.
کلام آخر:
خدا را شکر میکنم که به من کمک کرد که یکی از اعضای کنگره باشم، کمک کرد که بایستم و بتوانم برای خودم قدمی بردارم از مهندس حسیندژاکام، خانم آنی بزرگ، آقای امین، خانم آنی کماندار و خانم شانی عزیز ممنونم که سختیها را با جان و دل پذیرفتند تا من امروز بتوانم در کنگره باشم و حرکت کنم.
از راهنمای عزیزم خانم مرجان بسیار ممنون و سپاسگزارم که همیشه از ایشان میآموزم امیدوارم شاگرد خوبی برای کنگره باشم و از اعضای نمایندگی بروجن و قسمت سایت ممنونم که به من اجازه دادند در این قسمت خدمت کنم.
طراح سوالات و مصاحبهکننده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده(لژیون سوم)
تنظیم و ارسال: همسفر عفیفه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)دبیرسایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
135