English Version
This Site Is Available In English

کیمیا گری کنگره در تبدیل مصرف کننده به مسافر و مواد به دارو است

کیمیا گری کنگره در تبدیل مصرف کننده به مسافر و مواد به دارو است

اولین جلسه از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره‌۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما مسافر حامد، نگهبانی مسافر ایرج و دبیری مسافر رضا با دستورجلسه «جهان‌بینی در ورزش و در ادامه تولد ده سال رهایی راهنما مسافر محمدحسین» شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان حامد هستم مسافر؛ امیدوارم حال همه خوب باشد. خدا را شکر که این فرصت مهیا شد تا در خدمتتان باشم. دستور جلسه امروز «جهان‌بینی در ورزش» است و من می‌خواهم از تجربه‌ام بگویم. روز اولی که به کنگره آمده بودم، اعتقاد داشتم همه کسانی که اینجا در جایگاه بالا نشسته‌اند، مواد مصرف می‌کنند و مگر می‌شود کسی مصرف‌کننده باشد و به جایگاهی برسد که دیگر مصرف نکند؟ چیزی که مرا در قدم اول در کنگره نگه داشت، این بود که ما در بیرون حرف‌های زیادی درباره اینکه «فلان کار را انجام بده و این‌گونه پیش برو» می‌شنویم، اما نکته حیاتی اینجاست: چگونه می‌توان مصرف نکرد؟ راهش چیست؟ و برای پیمودن این راه به چه چیزهایی نیاز داریم؟

به نظر من، مهم‌ترین جزء در درمان بحث جهان‌بینی است که باعث می‌شود. من با آن نگاه وارد کنگره شوم، بمانم و آموزش بگیرم و هر آنچه در کنگره به دست می‌آورم، حاصل تغییراتی باشد که در نگاه، برداشت و ادراکم رخ داده است. روز اول که آمده بودم، می‌گفتم شیشه درمان ندارد. یک دوستی بود که وقتی اعلام سفر می‌کرد، شاید پنج دقیقه فقط درباره موادش صحبت می‌کرد. یادم هست دویدم تا ببینم او واقعاً چه کسی است؛ آیا واقعاً ممکن است فردی با این مصرف‌، الان حالش اینقدر خوب باشد؟

آنچه در کنگره برای ما رخ داد، همین تغییر نگاه‌ها بود. حساب کنید فردی مصرف‌کننده که تا دیروز به او «معتاد» یا «مصرف‌کننده» می‌گفتند، وارد کنگره می‌شود و «مسافر» می‌شود. داروی مصرفی‌اش که همان مواد بود، اکنون تبدیل به دارو شده و دیگر نیازی نیست گوشه‌ای پنهانی آن را مصرف کند؛ تفاوت نگاه، اینجاست. ولی این کافی نیست که فقط آموزش ببینیم و به ما یاد بدهند وادی‌ها یا بحث‌های آموزشی کنگره چیست؛ مثلاً قضاوت، ترس، منیت، یا ناامیدی چیست. باید جایی در برابر این آموخته‌ها آزمایش بشویم. یکی از جاهایی که آزمایش در آن اتفاق می‌افتد، خدمت کردن است. خدمت کردن جایی است که شما آن چیزی را که آموزش دیده‌اید، در عمل پیاده می‌کنید؛ چه به عنوان گرداننده میکروفون، چه دبیر جلسه، چه نگهبان، یا در آبدارخانه؛ آنجا اتفاقاتی می‌افتد که زمینه را برای درک درست مطلب فراهم می‌کند.

مبحث دیگری که بسیار مهم است، ورزش در کنگره است. ما به هر قیمتی ورزش نمی‌کنیم. شعار اصلی کنگره این است: «یا می‌بریم یا می‌آموزیم»؛ باختی در کار نیست. ورزش قرار است حالمان را خوب کند. جهان‌بینی در ورزش قرار است به ما بیاموزد در جایی که احساس می‌کنیم حقمان ضایع شده، صدایمان را بالا نبریم. یادم می‌آید در شعبه اقدسیه بودیم که بسته شد و مجبور شدیم به شعبه صالحی برویم. آنجا تیم ورزشی نداشتیم، نه اینکه اصلاً تیم نداشته باشیم، منظورم این است که کاپ و مدال و مقام نداشتیم. گفتیم بیایید تیمی بسازیم و آقای محمدحسین مسئول راه‌اندازی تیم بسکتبال آن نمایندگی شد. یکی از زیباترین دوره‌های من در کنگره، همان دوره‌ای بود که تیم بسکتبال را تشکیل دادیم. آنقدر خندیدیم، باختیم، لذت بردیم و شاد بودیم. بچه‌هایی که آن موقع در تیم بودند، اکنون سه چهار نفرشان در اینجا راهنما هستند؛ محمدحسین، تهمورث، اردلان، حسام، همه از اعضای آن تیم بودند و ما یک دوره درخشان و لذت‌بخش از تجربه حال خوب را گذراندیم.

تنها کاری که کردیم، بنا به دستور جلسه امروز، جلو رفتن و لذت بردن بود؛ آنچه آموخته بودیم را سعی کردیم پیاده کنیم. من فکر می‌کنم هدف این دستور جلسه همین است که به ما یاد بدهد آنچه را یاد گرفتی، اگر توانستی پیاده کنی، لذتش را ببری و حال خوب را تجربه کنی، آنگاه فرقی نمی‌کند در چه جایگاهی باشی. من این روز را به محمدحسین که تولد ده سال رهایی اوست، تبریک می‌گویم. روزی که محمدحسین وارد نمایندگی شد، با هیبتی خاص وارد شد و به سختی کنگره را پذیرفت و زمان بیشتری برای درک نیاز داشت. به او گفتم سی‌دی گوش کن یا بنویس. او می‌گفت: «مطمئنید باید این کار را بکنم؟» اما اکنون می‌بینم کارهایش را انجام داده، شال راهنمایی‌اش را گرفته و خدمت می‌کند. این همان کیمیاگری کنگره است؛ همان لحظه‌ای که انسانی مصرف‌کننده تبدیل به تولیدکننده و یک فرد خدمتگزار می‌شود. به او برای تولد و پهلوانی‌اش تبریک می‌گویم و امیدوارم در ادامه نیز همین‌طور محکم و استوار در راه خدمت به خلق خدا و در مسیر کنگره قدم بردارد و بهترین‌ها را برای خودش و خانواده‌اش از خداوند خواستارم. از همه شما عزیزان هم که این فرصت را به من دادید تا پس از مدت‌ها بتوانم بین شما باشم و خدمت کنم، تشکر می‌کنم و برای شما بهترین‌ها را از درگاه ایزد منان خواستارم. از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، سپاسگزارم.

در ادامه جشن تولد دهمین سال رهایی راهنما مسافر محمد‌حسین برگزار شد

سخنان مسافر محمدحسین:

سلام دوستان محمدحسین هستم مسافر؛ از همه عزیزانی که از راه دور و از شعبه‌های صالحی، شهرری و صالحی۲  تشریف آوردند، تشکر می‌کنم. در ذهنم مرور می‌کردم؛ روز اولی که به کنگره شعبه اقدسیه آمده بودم، ما را از سرای‌محله بیرون کردند و ما به پارک رفتیم،  واقعاً همه چیز را خاکستری می‌دیدم، در قدیم ۳ جلسه در سه لژیون می‌توانستیم بنشینیم و بعد انتخاب کنیم که با کدام راهنما سفر را شروع کنیم، از دیدگاه من، چیزی که احساس می‌کردم بین آن لژیون‌ها، لژیون آقا حامد روشن‌تر بود و گرما و حس امیدواری بیشتری برای من داشت.

در سفر اتفاقات عجیب و غریبی برایم افتاد و خیلی راهنمایم را اذیت کردم. دوستانی که با من بودند یادشان هست. آن موقع کمرم دولا بود و نمی‌توانستم بنشینم. عکسی روی پاکت‌های سیگار بود؛ همیشه بچه‌ها به من می‌گفتند تو هستی، چون من همه جزئیات آن عکس را داشتم؛ همان کاپشن، همان کفش‌ها و وزنه آویزان به پا را داشتم. در پارک هم دور هم می‌نشستیم، چای می‌خوردیم، بعدها که به شعبه صالحی آمدیم؛ گفتند که باید در جلسه بنشینیم. اصلاً متوجه نمی‌شدم جلسه یعنی چه؟

ولی تمام این داستان‌ها گذشت. واقعاً خدا را شکر می‌کنم. در کنگره، در لحظه لحظه‌اش از این لطفی که خداوند در حق من کرده و لطفی که آقای مهندس به من کردند که اجازه می‌دهند خدمت کنم، سیراب می‌شوم. قدر این خدمت‌ها را واقعاً باید دانست. من می‌گویم هر ثانیه‌اش لطف است آدم بیاید و خدمت کند. امیدوارم بچه‌هایی که می‌آیند قدردان باشند. واقعاً هدف فقط رهایی نیست. در کنگره، با روش <DST> و مسیری که ایجاد شده، درمان اعتیاد خیلی چیز سختی نیست. هدف اصلی برایشان باید خدمتگزار بودن باشد و این‌که ما بتوانیم پرورش پیدا کنیم و خدمت کنیم.

تهیه: مسافر رضا
ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .