جلسه پنجم از دوره چهارم از سری جلسات لژیون سردار در نمایندگی شهباز با استادی مسافر راهنما مسعود، نگهبانی مسافر پهلوان علی و دبیری مسافر مصطفی در تاریخ ۱۴۰۴/۰۷/۲۲ روز سهشنبه با دستور جلسه(وادی هشتم، با حرکت راه نمایان میشود راس ساعت ۱۵/۴۵ دقیقه آغاز به کار نمود
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر
وادی هشتم که بیان میشود، من داشتم فکر میکردم از کجا شروع کنم. برای مسئله اعتیاد، همیشه اولین جلسهٔ سال تحصیلی کنگره از «صورتمسئلهٔ اعتیاد» شروع میشود. دو جلسهٔ قبل هم دربارهٔ همین بود که ببینیم مسئلهٔ ما چیست، برای چه اینجا نشستیم و من برای چه اینجا هستم. صورتمسئلهٔ اعتیاد این است که باید بخوانم، یاد بگیرم و بفهمم پشتِ این موضوع چه چیزی قرار دارد. دستورجلسه هم نظم و انضباط را مطرح میکند؛ یعنی ساعت، زمان، مکان و شرایط را باید در نظر داشته باشم و بر اساس آن حرکت کنم. باید بدانم برای چه حرکت میکنم و به چه جهتی باید بروم.
در هیچکجای کرهٔ خاکی نیست که بگویند این مشکل — اعتیاد — قابلِ درمان نبوده است. پیش از آمدن علم و تلاشهای گروهی، شاید این نگاه وجود داشت که اعتیاد غیرقابلدرمان، پیشرونده و کشنده است. آقای مهندس هم اشاره کرده بودند که سالها چنین تفکری حاکم بود؛ اما با ورود دانش و تلاشِ گروههایی که سالها روی این مسئله کار کردهاند، وضعیت تغییر کرده است. کنگره مسیرِ عکسِ آن نگاه را نشان میدهد: اعتیاد را میتوان تغییر داد و بازگرداند؛ اگر راهِ صحیح را بپیماییم، نتیجه حاصل میشود.
افرادی که بیرون میگویند «فلانی رفت کنگره پس چرا درمان نشد»، دچار اشتباهاند؛ ورود به کنگره بهتنهایی تضمینِ درمان نیست. کنگره یک حرکتِ درونی و بیرونی میخواهد؛ یعنی باید درونِ خودت را بگردی و حرکت درونی انجام دهی. انسان ممکن است یک جایگاه انسانی خود را جایی جا گذاشته باشد و باید آن مکان را دوباره بیابد. ممکن است از نظر سنی پنجاه ساله باشی، اما از نظر رشدِ درونی در سنّ پنج یا ده سالگی متوقف شده باشی؛ آموزش یا اطلاعات لازم را نداشتی و به همین دلیل گرفتار اعتیاد شدی.
وقتی به جامعه نگاه میکنیم، میبینیم که بسیاری از افراد از نظر فیزیولوژی سن دارند اما از نظر عقل و رشدِ درونی هنوز به آن بلوغ نرسیدهاند. اعتیاد یک شخصیتِ جداست که میخواهد انسان را از پا درآورد؛ برای مقابله با آن باید تمام قوای درون و بیرون را بسیج کرد. من خودم اعتیاد را تجربه کردم؛ اعتیادی که تمام نیروهایم را میخواست و هیچکس بهراحتی نمیتوانست جلویش را بگیرد. حتی خانواده و نزدیکان هم نتوانستند همیشه مانع شوند؛ چون مسئله از درونِ خودِ شخص شروع میشود.
درمانِ اعتیاد شبیه آبخوردن است اگر «خواستنِ واقعی» وجود داشته باشد. خیلیها فکر میکنند فقط داشتنِ ماشینِ خوب، خانهٔ خوب یا جابهجایی به محلهٔ دیگر مشکل را حل میکند، اما اینطور نیست. وقتی دل و عقل آدم یکی شوند — یعنی واقعاً بخواهی — آنوقت مسیرِ درست نمایان میشود. استاد امین هم دربارهٔ امنیت و تعریفِ آن صحبت کردند؛ امنیت مفهومی است که باید درونی شود و این مسیر زمانبر است.
ما در کنگره صراطِ مستقیم را نشانمان میدهند؛ این راه آغازی دارد ولی پایانی ندارد تا زمانی که ما قدم برداریم و ادامه دهیم. چیزی که در کنگره میبینیم این است که هیچ نیرویی نمیتواند انسانِ عاقل و خواهانِ تغییر را از مسیرش خارج کند. کسی که واقعاً بخواهد از تاریکی اعتیاد بیرون بیاید — چه مواد، چه سیگار یا هر چیز دیگر — باید با تمامِ وجود بخواهد و تلاش کند؛ آنگاه خداوند و نیروهای دیگر به کمک میآیند.
در وادی هشتم بحثِ جبرانِ خسارت مطرح است؛ خیلی به این مورد توجه کنید. باید از خودمان جبران خسارت کنیم و سپس برای جامعه تلاش کنیم. پرداختِ بدهیها، هرچند کوچک، باعث آرامش و آسایش میشود. همیشه خطر در کمین است، اما کسانی که بدهیهایشان را میپردازند، از مشکلات عبور میکنند. برای خودمان هزینه کنیم؛ برای سلامتیمان، برای خانوادهمان و برای آینده. حتی اگر منابع مالی محدود است، فکر کنیم و ببینیم چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم تا جای خالی را پر کنیم.

کارِ درست و کمک به کنگره هم یک نوع سرمایهگذاری برای خودِ انسان است؛ چه مالی، چه زمانی و چه عملی. آنچه مهم است این است که با نیتِ خیر و صداقت قدم برداریم و کارها را بهدرستی انجام دهیم. انشاءالله این مسیر را به نحوِ شایسته برای خودمان ادامه دهیم و به افتخار خودمان قدم برداریم.
تهیه و تنظیم:مسافر احمد کاربر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
116