آدابِ سفر در کنگره ۶۰
آداب سفر آن است که هیچگاه از حرکت باز نایستی. در این سفر، مقصد جایی است که در آن آرامش مییابیم و برای من، این مقصد در کنگره ۶۰ یافت شده است. چرا که اینجا مسیر، خود یک سفر است و مقصد همان مسیر است؛ سفری که به درون انسان تغییرات عمیقی میآورد و به من نشان میدهد که همیشه بیشتر از آنچه فکر میکنم، توان دارم.
من در ابتدا راهی پر از بیراههها بودم، یک مسیر صعبالعبور که جز رنج و درد، چیزی نصیبم نمیشد. اکنون برای مقصدی که سالها به اشتباه طی کرده بودم، سفری شیرین را در جغرافیای کنگره ۶ آغاز کردهام. مسافری که میدانم هر کسی که در این مسیر حرکت کند، به اوج میرسد.
این سفر را دوست دارم، چون علاوه بر رسیدن به مقصد، خود مسیر هم برایم اهمیت دارد. در فضایی پر از مهربانی، کنار شهری به نام لبخند، حرکت میکنم. اینجا جایی است که مسافر هنوز به حقیقت پی میبرد و بند کفشهای خود را میبندد تا به حرکت درآید. در این سفر، من قدم به قدم در چهارده وادی حرکت میکنم، و اولین قدم، تفکر است.
من عهد بستهام که تا رسیدن به مقصد، ادامه دهم و در پایان، در مقصد بمانم. مقصدی که همان مسیر است. چرا که هر کسی که از مسیر منحرف شود و متوقف گردد، به بیراهه خواهد رفت. من دیگر تحمل این را ندارم که در سکون بمانم.
در کنگره ۶۰ به من آموخته شد که مشکلات بخشی از زندگیاند و اگر منتظر باشم تا مشکلات تمام شوند، هیچ وقت نمیتوانم درمان را آغاز کنم. من باید با وجود مشکلات، حرکت را آغاز کرده و در مسیر درمان قرار گیرم. سالها به دنبال میانبرها بودم، اما متوجه شدم که میانبرها هیچگاه راه را نزدیکتر نمیکنند. در کنگره ۶۰ به من آموختند که اگر قرار نیست به مقصد برسم، هر راهی که امتحان کنم بیراهه است. زمانی که نمیتوانیم بالا برویم، باید همانند سیب باشیم که با افتادن اندیشهای را بالا میبرد.
من پس از پیمودن چهارده وادی، به این حقیقت رسیدم که دستم را در دست عزیزانی قرار دادهام که هرگز مرا رها نخواهند کرد. آنها همیشه کنار من خواهند بود تا از باتلاقی که در آن گرفتار بودم، مرا بیرون بکشند و بتوانم روی پای خود بایستم و با سرافرازی به مسیر ادامه دهم.
ما در کولهبار خود هفت وادی داریم که در ابتدا با تفکر شروع میشود. اگر این هفت وادی را بهخوبی پشت سر بگذاریم، به وادی هشتم خواهیم رسید. وادیها مکمل یکدیگرند، و بدون سامان دادن به تفکرات، نمیتوانیم حرکت درستی داشته باشیم. حرکت به تنهایی بیفایده است، باید ابتدا تفکرات خود را اصلاح کنیم تا بتوانیم در مسیر حرکت درست قرار بگیریم.
وقتی خواستهای داریم، باید در مسیر آن حرکت کنیم. هیچ تغییری در زندگی ما رخ نخواهد داد مگر اینکه بخواهیم و حرکت کنیم. در ابتدا مسیر ممکن است طولانی به نظر برسد، اما در واقع خود مسیر به ما نشان میدهد که کجا باید برویم تا به حقیقت وجودیمان برسیم.
اگر در وادیهای گذشته و آموزشهای کنگره سکون داشته باشیم و حرکت نکنیم، هیچ اتفاق جدیدی نخواهد افتاد. حرکت بخشی از طبیعت جهان است. انسان اگر حرکت نکند، به گنداب تبدیل خواهد شد. در واقع، مسیرهای زندگی همانند رودخانهای هستند که همیشه در جریاناند، و ما باید یاد بگیریم که چگونه در این جریان شنا کنیم.
من به کنگره ۶۰ آمدهام تا از سکون خارج شوم و جوشش درونی پیدا کنم. هر چه این جوشش بیشتر شود، به رودخانهای خروشان تبدیل میشوم و سپس به بحر و اقیانوس میرسم.
زمانی که میخواهم حرکت کنم، باید از اصول و قوانین پیروی کنم. در گذشته حرکات من به سمت ضدارزشها بود. ولی در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که حرکت نیازمند مقدمات خاصی است؛ اولین قدم، سالمسازی تفکر است. باید مسئولیت کارهای خود را بپذیرم، از عقل و خرد برای هدایت خود استفاده کنم و راه درست را پیدا کنم.
در هنگام حرکت، باید اطلاعات جمعآوری کنم و با شجاعت و بدون ترس ادامه دهم، زیرا حرکت، خود راه را نمایان میکند. ترس از حرکت ناشی از جهل است. پس برای رسیدن به خواستههایم باید هدف مشخصی داشته باشم و از راه منحرف نشوم.
در مسیر حرکت، گاهی با چندین راه برخورد میکنیم که میتوان آنها را به دو دسته ارزشی و ضدارزشی تقسیم کرد. هر فرد با توجه به خرد خود، مسیر درست را انتخاب میکند و باید تلاش کند تا از راه مستقیم منحرف نشود.
برای رسیدن به هدف، باید توبه کنیم و از گناهانی که کردهایم بازگشت نماییم. در خصوص کارهای معنوی ممکن است مورد بخشش خداوند قرار گیریم، اما در خصوص حقالناس باید جبران کنیم و خسارتها را بازپرداخت نماییم.
وادی هشتم، فرمان حرکت صادر میکند: «با حرکت، راه نمایان میشود». من در این وادی آموختهام که برای عبور از تاریکیها، برای درمان اعتیاد، برای رسیدن به رهایی، روشنایی و خوشبختی باید حرکت کنیم. این وادی به من آگاهی میدهد که حرکت چگونه باید باشد و از کجا باید آغاز شود.
در نهایت، زمانی که ایستادهایم و فقط میاندیشیم، وضعیت متفاوت است. اما زمانی که حرکت میکنیم، افکار و اندیشههایمان به شکلی جدید و معنادار در میآید. بنابراین، اگر حرکت نکنیم، در جایی که هستیم باقی خواهیم ماند و هیچ تغییر مثبتی در زندگیمان ایجاد نخواهد شد.
جهانبینی کنگره ۶۰ به من آموخت که حرکت، رمز زندگی و تحول است. و در این مسیر، انسان با معرفت و عدالت به سراغ عمل سالم میرود و از جهل و سکون به سوی نور حرکت میکند.
نویسنده مقاله: مسافر علی لژیون یازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
150