اولین جلسه از دور اول لژیون سردار نمایندگی اندیشه با استادی مسافر پهلوان علی، نگهبانی مسافر ابراهیم، دبیری مسافر حبیب و خزانه داری مسافر امیر با دستور جلسه «وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می شود» چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که در کنار شما دوستان هستم و از وجود پر مهر شما آموزش میگیرم، باعث افتخار من هست که در اولين جلسه از لژیون سردار نمایندگی اندیشه حضور دارم و از گرمای وجود شما استفاده میکنم. به محض ورود به شعبه کیف کردم، شعبه حس و حال خیلی خوبی دارد، بعضیها میگویند که حس شعبه ما را گرفت، البته که همه شعبههای کنگره 60 همین حس و حال را دارند و عشق و محبت در آنها جاریست؛ فرقی نمیکند هرکجای ایران زمین که باشد. خدا را صد هزار مرتبه شکر میکنم در عصری زندگی میکنیم که وجود آقای مهندس، استاد امین و خانواده محترمشان است و چه آموزشهای نابی به ما میدهند که هیچ جایی گیر نمیآید.
متاسفانه گاهی یادم میرود که کجا هستم؛ برای همین باید یک فلش بک به گذشته خودم بزنم تا فراموش نکنم از کجا آمدم و وارد این سیستم شدم، کجا بودم؟ چه تاریکیهایی داشتم که الان روی این صندلی نشستهام، صندلی که به نظر من، صندلی خوشبختی است، خیلی از خانوادههایی که به مرز طلاق رسیده بودند و به واسطه نشستن روی این صندلی زندگیشان انسجام پیدا کرد؛ پدری که وجودش باعث شرمساری بود، غرق در حقارت و تاريکی بود، این صندلی باعث شد که بیاید خودش را پیدا کند، عشق واقعی را درک کند. این باعث افتخار است و خدا را شکر میکنم که اذن نشستن روی این صندلی را خداوند به من داد.
با حرکت راه نمایان میشود، دستور جلسه امروز است. الان برای ما راه نمایان شده، البته حرکت را فرد دیگری کرده و ما فقط دنبال روی ایشان هستیم. آقای مهندس این راه را علامت گذاری کردند و الان یک اتوبان چهار بانده شده که اگر یک سفر اولی، گوش به فرمان راهنما باشد به راحتی، به درمان و رهایی میرسد. در سفر اول یک زمانی راهنما به رهجو سقوط آزاد میدهد، آن سقوط آزاد حرکت هست، اگر رهجو گوش به فرمان راهنما باشد و انجام بدهد، همان گذرگاه سخت است که رهجو اگر حرکت کند راه برایش نمایان میشود و معجزه اتفاق می افتد. خداوند در قرآن میگوید ای کسانی که اسلام آوردید، نگویید ايمان آوردید بگویید اسلام آوردید؛ ايمان آوردن کار سختی است؛ چون وقتی که میگویی ايمان آوردم، باید در بوته آزمایش قرار بگیری.
میخواهی به رهایی برسی باید بهایش را پرداخت کنی هر چیزی بهای دارد. کنگره مقیاس کوچکی از هستی است. برای این شعبه، هزینه گزافی پرداخت شده، هم نیروی انسانی، هم علمی که از طریق آقای مهندس توسط راهنمایان انتشار پیدا میکند؛ علم دست آقای مهندس است، ما فقط یاد آوردنده هستیم و مورد دیگر هزینههای مالی است که این سه در کنار هم این ساختار را درست میکنند و چراغش را روشن نگه میدارند. همه اینها دست به دست هم میدهد تا یک نفر از این در با حال خراب بیاید، بگوید سلام دوستان من علي هستم یک تازهوارد.
از آقای مهندس تا همه خدمتگزاران کنگره در تلاش هستند تا من بیایم و وارد سفر اول شوم و به حال خوش برسم، آیا من قدر می دانم که چه کسانی در این مسیر زحمت کشیدند، آیا می دانم که چراغی که اینجا روشن است از لژیون سردار است، تابلو اینجا از لژیون سردار هست، سرامیک اینجا از لژیون سردار هست؟ افرادي هستند که با شش میلیون تومان یا پانصد هزار تومان که تمام دارایی آن شخص می باشد ی حتی قرض میکند یا با ماهی بیست میلیون در آمد که دارد ماهی یک میلیون پس انداز میکنید برای این که در لژیون سردار شرکت کند، این عشق است هرچند صدها برابر خداوند به او عنایت میکند.
چندین مرتبه در قرآن آمده است که به خداوند قرض نیکو بدهید، مگر خداوند به پول من نیاز دارد که میگوید به من قرض نیکو بدهید میخواهد به من یاد بدهد؛ چون من این جوری میتوانم یاد بگیرم، همین مطلب را آقای مهندس در قالب لژیون سردار به ما اموزش میدهد؛ چون من اینجوری میتوانم بخشش را یاد بگیرم و وارد بازی بخشندهها شوید، ببینید چه لذتی دارد؟ بیایید ببنید آنهایی که میآیند پانصد میلیون و شش میلیون و یا شصت میلیون و یا حتی نشانی در بینشاني میدهند، چه عشقی را تجربه میکنند؛ چون بخشش با سیستم خمر انسان رابطه مستقیم دارد، خدمت و بخشش دل آدم را جلائ میدهد. از این که به مشارکت من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
گروه سایت نمایندگی اندیشه
- تعداد بازدید از این مطلب :
226