English Version
This Site Is Available In English

قدر داشته‌هایمان را بدانیم

قدر داشته‌هایمان را بدانیم

جلسه چهارم از دوره شصت وسوم از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی مسافر مهدی ، نگهبانی مسافر محمد رضا و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «جشن ایجنت و مرزبان» روز یکشنبه 23 شهریور ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار کرد .

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. رهایی مسافر رضا و مسافر داوود را به خودشان و آقا پوریا و آقا فرزاد تبریک می‌گویم، همه این جشن‌ها و همه این چیزهایی که داریم یاد می‌گیریم برای اینکه بستری فراهم بشود تا انسانی به رهایی برسد، هفته ایجنت و مرزبان را به کلیه ایجنت ها و مرزبانان کنگره 60 و مرزبانان نمایندگی خلیج‌فارس و ایجنت لامرد آقا پوریا و ایجنت و مرزبان پارک شغاب، آقا نادر تبریک می‌گویم.

ساختار کنگره یک ساختاری است که در طول زمان در حال کامل شدن است و این نبوده که از روز اول یک طراحی برایش شده باشد و قرار باشد تا آخر به همین صورت جلو برود، یک ساختمان در حال ساخت بوده و مطمئن باشید در سال‌های آینده هم تکامل‌یافته‌تر خواهد شد.
قبل از سال ۸۰ نگهبان جلسه کارهای اجرایی شعبه را بر عهده داشته و بعد می‌بینند تعداد زیادتر شده و کارهای متنوع‌تری پیش می‌آید، سیستمی به عنوان مرزبانی توسط آقای مهندس پیشنهاد می‌شود که در اجرای امورات جاری شعبه بستری فراهم می‌کنند که راهنمایان و رهجویان بتوانند آن فلسفه‌ای که برای آن به اینجا آمدند که همان درمان اعتیاد است، در یک فضای امن انجام بدهند و بعد از یک مدت که پیش می‌رود ایجنت هم اضافه می‌شود که نقش راهنمای لژیون مرزبانی را بر عهده دارد.

در کنگره چهار جشن اصلی داریم؛ جشن هفته راهنما، جشن ایجنت و مرزبان، جشن هفته دیده‌بان و جشن همسفر.
در این جشن‌ها ما از این عزیزان تقدیر می‌کنیم که با پاکت و دلنوشته این قدردانی را به عمل در می‌آوریم.

با خودم فکر می‌کردم که این تقدیرها که در کنگره انجام می‌شود چه فلسفه‌ای دارد؟
در طول تاریخ، عرفا و بزرگان آمدند که بگویند که شادی و خوشحالی و احساس خوشبختی یک چیز بیرونی نیست و یک چیز کاملا درونی است، نمی‌شود که صرف اینکه فلان ماشین یا کسب درآمد بالا ماهیانه دارید، انسان خوشبختی هستید، هیچ معیاری نیست! به هر معیاری دست بزنید می‌توانیم کلی مثال نقض برای آن آورد؛ طبق گفته‌های جناب مهندس، انسان در دو تله گیر می‌کند؛
یک تله گذشته است، یعنی حسرت فرصت‌هایی که از دست داده‌ایم می‌خوریم و دو ترس از آینده داریم که مثلا دو سال دیگر چه اتفاقی می‌افتد و به این صورت انرژی ما هدر می‌رود.

همه عرفا و بزرگان خواستند که راه‌حل‌هایی پیشنهاد بدهند که ما در زمان حال چیزی که نقدا در دست ماست را از دست ندهیم، چون برای گذشته کاری نمی‌توانیم بکنیم و آینده هم که هنوز نیامده، پس باید در زمان حال زندگی کنیم.

حالا روش اجرایی اینکه در زمان حال زندگی کنیم چیست؟
روشی که من از آقای مهندس یاد گرفتم این است که قدر داشته‌هایمان را بدانیم، زیرا ذهن انسان روی چیزهایی متمرکز می‌شود که ندارد، مثلاً تا حالا ماشین نداشته، وقتی ماشین می‌خرد دیگر فکر ماشین نیست، به فکر یک چیز دیگر است.
این جشن‌ها دارند به ما یاد می‌دهند که نگاهمان به سمت چیزهایی که داریم باشد، ماشین ندارم، اشکال ندارد موتور دارم، موتور ندارم خدا را شکر پا دارم، خیلی‌ها اصلا پا ندارند، پا نداریم خدا را شکر دست دارم! این روش به ما می‌گوید چیزهایی که داریم را اول ببین، وقتی دیدی، قدرش را بدان!

وقتی نگاه من به این سمت رفت ناخودآگاه قدردان چیزهای می‌شوم که در اختیار من گذاشته شده و ذره ذره باعث می‌شود حال خوبی داشته باشم، وقتی من در حال خوبی سیر کنم مطمئنا آینده هم مسیر خوبی را می‌چیند.
در کنگره این را یاد می‌گیریم هر ساعتی که به این‌جا می‌آیم، کولرها روشن، کف جارو شده، چایی آماده شده و یک سری افراد این کارها را کرده‌اند که ما راحت باشیم و این چیزیست که توسط مرزبانان در شعب فراهم می‌شود.
به شخصه امیدوارم قدر این شرایطی که توسط بعضی از عزیزان فراهم می‌شود را بدانم و قدردانشان باشم و بدونم چه لطفی به من شده است.
از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

نگارش: مسافر مهدی (مرزبان خبری)
عکس: مسافر صادق (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: مسافر اسماعیل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .