هشتمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو خرمآباد به استادی همسفر آرزو، نگهبانی همسفر رباب و دبیری همسفر راضیه با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی» روز یکشنبه ۹ شهریورماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این مکان مقدس قرار گرفتم که کنار شما دوستان عزیز، هم خدمت کنم و هم آموزش ببینم. از راهنمایم همسفر فاطمه تشکر میکنم که من را لایق این جایگاه دیدند، از همسفر هدی راهنمای سفر اولم تشکر میکنم که برای من زحمت کشیدند که در اینجا باشم و به حال خوش برسم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که این بستر را برای ما همسفرها فراهم کردند که در اوج تاریکی به حال خوش برسیم، روز پزشک را به آقای مهندس برای کشف روش DST تبریک میگویم، همچنین از همسفر رباب(نگهبان جلسه) تشکر میکنم.
میخواهم در مورد فرمانبرداری و فرماندهی صحبت کنم، اگر بخواهیم همه مسائل را به هم ربط بدهیم باید بگویم ما اگر به فرمان عقل خود باشیم؛ وقتی دست را تکان میدهیم یا به فرمان عقل، پا را برمیداریم برای راه رفتن، ما به فرمان عقل خود هستیم که هم دست خود را تکان میدهیم و هم راه میرویم؛ در واقع در کنگره۶۰ فرمانبرداری باید جوری باشد که رهجو باید هر چیزی که راهنما میگوید را گوش کند؛ مثلاً راهنما میگوید: سیدیها را به موقع بنویسیم یا سر تایم مشخص در جلسه حضور داشته باشیم؛ ما نباید ساعت ۵ یا ۵:۱۰ سر جلسه حضور داشته باشیم؛ پس این یک نافرمانی میشود؛ مثلاً میگوید: در آزمون شرکت کنیم، اگر در آزمون قبول بشویم نشان میدهد که فرمانبردار خوبی هستیم و به حرف راهنما گوش دادهایم.
مثال خودم را بخواهم بزنم؛ وقتی وارد کنگره شدم و بعد از دو ماه پارک رفتن به من گفتند که لژیون جونز هست، من به لژیون رفتم و راهنمای من، همسفر روحانگیز گفتند که باید این کارها را انجام بدهم و به وزنی که میخواهم برسم. من هرچه که گفتند فرمانبرداری کردم، همه کارها را انجام دادم؛ اینکه صبح چکار کنم؟ ظهر چکار کنم؟ یا شب چکار کنم؟ من انجام دادم و هیچ کاری نبود که انجام ندهم. من خوب گوش دادم و به کاهش وزن خوبی هم رسیدم تا وقتی که تا یک ایامی بود که پاهایم مشکل پیدا کرد و نتوانستم وزنم را پایین بیاورم و فرمان راخوب انجام بدهم و به وزن ایدهآل برسم.
اگر بخواهم در مورد فرمان صور آشکار یا صور پنهان بگویم؛ فرمان عقل برای ما زمانی که در کنگره هستیم در کنار هم در یک راه هستیم مثل امروز میز خدمت شما هستید و باید این کار را انجام بدهید، اگر انجام ندهید این خودش نافرمانی است؛ مثلاً این نیست که من بروم، انجام ندهم! مثلاً باید میز را بردارم یا صندلیها را جا به جا کنم یا همین جارو کشیدن! اینها خودش حال آدم را خوش میکند؛ نه اینکه بگویید ما آمدهایم اینجا کار کنیم؟ من که توی خانه زیاد کار میکنم بیایم اینجا هم کار کنم؟ نه! اینجا فرمانبرداری که انجام بدهی، میدانی که بعدش فرمانده هستی و خودت هم میتوانی حال خوش را درک کنی. وقتی که در این مکان آمدم اول گفتم من چرا در این مکان قرار گرفتم؟ ولی رفتهرفته دیدم که برای خودم است که اینجا هستم و باید هر چه راهنمایم میگوید انجام بدهم؛ مثلاً سفر اولیها، اگر فرمانبردار خوبی باشید در سفر دوم و ادامه آن میتوانید به آن حال خوش برسید؛ یعنی آن کاری که به تو میگویند را انجام بدهید.
در آخر تشکر میکنم از تمام کسانی که در اینجا زحمت میکشند از مرزبانان نمایندگی و ایجنت همسفر هدی تشکر میکنم و همینطور تشکر میکنم از یک نفر از اعضای خانواده که ما را به اینجا آورد و اینجا را به ما معرفی کرد. انشاءالله در ادامه راه کارمان به جای برسد که بتوانیم در زندگی خودمان فرمانده باشیم؛ به قول معروف منِ مادر به فرزندم میگویم این کیف را بردار بگذار آن طرف! باید دیده بشود که من خودم کاری که میکنم به خوبی انجام بدهم؛ یعنی حرف شنویی دارم که فرزندم باید حرف شنویی داشته باشد و فرماندهی به این میگویند و در آخر هم از آقای مهندس و از خانواده محترم ایشان تشکر میکنم.
نفرات برتر آزمون شماره ۵ مرداد ماه
تقدیر و تشکر از دبیر و خدمتگزار حضور و غیاب دوره قبل

.jpg)
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر لیلا و مسافر حسین
عکاس: همسفر فروزان
تایپیست: همسفر فریده رهجو راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
686