هشتمین جلسه از چهل و دومین کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، شعبه نیما یوشیج بهشهر به استادی مسافرمهدی، نگهبانی همسفر مهدی و دبیری مسافر محمد باقر با دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرمان دهی» در روز یکشنبه مورخ 9شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. خدا را شاکرم که یکبار دیگر به من فرصت داد که در این جایگاه قرار بگیرم. از نگهبان لژیون سردار و گروه مرزبانی بینهایت ممنونم و برای گروه مرزبانی جدید تبریک میگویم. تمام این خدمتها برای آموزش گرفتن من است و اگر هرجایی خدمت میکنم منتی بر هیچکس نیست. بلکه برای درمان خودم این فعالیتها را میکنم. منت کنگره است که بر سر من است که این اجازه را به من میدهد که مشکلم را حل کنم و در این جایگاه خدمتی که دارم آن گمشده و یا همان گیر کارم را پیدا کنم. ایرادی داشتم آن را برطرف کنم و ما این فرصتها را فقط در کنگره میبینیم. مشکلات هیچ جایی به این قشنگی حل نمیشود. اعتیاد هر چه با خودش دارد جهل است و چیزی جز نادانی و ناآگاهی ندارد.
من مصرفکننده هرجایی صحبت میشد میگفتم خودم میدانم و استادکار هستم. اگر در آن لحظهای که پا به کنگره گذاشتم و در آن مقطع ظرفم را خالی کردم و فقط گوش دادم. درست نشستن و حرف نزدن را یاد گرفتم آنوقت میتوانم آرامآرام ظرفم را پرکنم. کولهپشتی و ظرفم را بیرون از کنگره خالی کنم و وارد شوم، آن چیزی را که آموزشها به من میدهد و آگاهی که به من میدهد تمام خدمتگزاران در هر بخشی. چه اوتی که مبصرش راهنمای من میشود، وقتی اینجا هستم نگهبان جلسه راهنمای من است. سر لژیون راهنمای من راهنمایم میشود در مجموعه کنگره مرزبانان و ایجنت راهنمای من میشوند، باید به همه احترام بگذارم از همه یاد بگیرم. ابتدا حرف نزدن و بعد منظم سفر کردن،مرا از نادانی و جهل به آگاهی و از تاریکی به روشنایی سوق می دهد
ظرفها پر میشود ولی این بار چیزهای باارزش. تا فرمانده شدن فاصله زیاد است و همیشه عیب و ایراد برای من آدمها وجود دارِد. اما وقتی یاد میگیریم اول تفکر کنیم. کار عقل پردازش است. زمانی که به آن فرمان عقلی میرسیم فرق میکند. احساس کارش همیشه شیطنت است اما عقل آن پیامبر درون و نفس مطمئنه است که مسئله را پردازش میکند. ما مشکلداریم مثلاً مشکل مالی داریم به هر دری میزنیم مثلاً میگوییم نزول میگیرم اما کار عقل این است که بگوید نه. حتی ملک خود را زیر قیمت بفروش اما نزول نگیر.
کار عقلی یعنی آینده خراب نیست. خیلی وقت در کارم مشکل داشتم، باید رانندگی میکردم و میرفتم میدان بار، میگفتم یک بست شیره بندازم خوب میشوم. اما عقل چه میگوید. میگوید این بیچارهات میکند. چند ماه بعد بایدبنشینیم پای مواد بهصورت مداوم. پس پردازش عقلی چیزی است که اشتباه نمیکند. کنگره ما را بهفرمان عقل نزدیک میکند اما مواد نه..jpg)
روز اول که پا میگذارید به کنگره باید یاد بگیرید که راهنما چه میگوید. خوردن و خوابیدن، مصرف دارو و سی دی نوشتن. درهر کاری مطیع بلامنازع راهنمای خودم باشم آنوقت است که درصد خطا و اشتباهم کمتر است. باید بدانم در مقابل شخصی که جلوی من نشسته و شال نارنجی دارد صفر هستم و هیچ نمیدانم. اگر به این جایگاه برسم خیلی چیزها را یاد میگیرم. راهنما میشود خدای من .اما اگر بیایم و راهنمای خودم را قضاوت کنم و بگویم اینطوری است و حرفهایی در موردش بزنم هیچگاه به آن چیزی که برای من خوب است نمیرسم. اینها همه حاشیه هستندو حاشیه کار شیطان است که در این صورت آموزش صورت نمیگیرد و انسان را به سمت تاریکی میبرد. مراقب باشیم گیر شیطان درون خود نیفتیم که باعث شود راهنما ی خود را قضاوت کنیم. باید یاد بگیریم دوربین فقط روی خودمان باشد و کاری به کار دیگری نداشته باشیم کسی را قضاوت نکنیم اگر بخواهیم واقعاً یک سفر زیبایی داشته باشیم و از سفرمان لذت ببریم،باید صدای آقای مهندس برای من زیباترین آهنگ باشد و اینزمانی ممکن است که روی برنامه باشم. و اگر غیر این باشد هیچوقت نمیتوانم به جایگاهی که مطلوب است برسم. امیدوارم که به آن فرمان دهی عقل برسیم و تصمیماتی که میگیریم از روی عقل باشد و درست باشد. بین عمل نیکو و عمل بهظاهر نیک یک تار مو فاصله است. کار اعتیاد عمل بهظاهر سالم است اما کار عقل عمل سالم است. امیدوارم همیشه عمل سالم را انجام بدهیم کاری که در کنگره راهنمای ما انجام میدهد عملی است سالم چراکه هیچگاه بد ما را نمیخواهد. از اینکه با سکوت خود به حرفهای من گوش دادید ممنون و سپاسگزارم.
تایپ و ویراستاری:مسافر علی لژیون پانزدهم
عکس و بارگذاری:مسافر محمد جواد لژیون هشتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
93