آقای مهندس همیشه میفرمایند: تا ما فرمانبردار خوبی نباشیم، نمیتوانیم به فرمانده لایقی تبدیل شویم. تمام این موضوع به سطح آگاهی و دانش ما در زمینه فرمانبرداری اشاره میکند؛ اما ما باید از نظر درونی بتوانیم این موضوع را درک کنیم؛ هر چند که تا قبل از ورود به کنگره همیشه اسیر فرمانبرداری از نیروهای منفی بودیم و در تاریکی درون خود زندگی میکردیم؛ اما باید مسیر حرکت خود را معکوس نموده و این فرمانبرداری را به سمت نیروهای مثبت و الهی سوق دهیم و در صورتی به نتیجه خوب دست پیدا میکنیم که فرامین الهی را به درستی اجرا نماییم.
ما نمیتوانیم بدون کسب آگاهی و آموزش فرمانبردار خوبی باشیم؛ اگر چنین بود تا امروز در زندان تاریکی خود به سر نمیبردیم؛ پس احتیاج داریم از تجربه دیگران که در این زمینه موفق بودند استفاده کنیم.
وقتی ما در مسیر درست قرار بگیریم قطعا نیروهای مثبت، نیروهای الهی و همچنین الهامات مثبت به ما یاری میرسانند؛ تا به هدف خود که فرماندهی لایق است، برسیم. اگر همین مسیر را پیش بگیریم، ذرهذره به فرماندهی عقل نزدیک میشویم و در نهایت فرمانده خوبی برای دیگران میشویم.
باید این را در نظر بگیریم؛ که در زندگی همه چیز ذرهذره پدیدار میگردد و نباید توقع داشته باشیم یکباره همه موضوعات تغییر کند، این مسئله نیاز به زمان دارد؛ تا بتوانیم این تغییر درونی را در وجود خود به آرامی ایجاد کنیم و به هدف والای انسانی دست یابیم.
در تمام مراحل زندگی وقتی انسان احساس خوشبختی یا خوشحالی میکند؛ یعنی توانسته فرماندهی یک سری از نیروهایی که خداوند در اختیار او قرار داده است را خود بهدست بگیرد.
به طور کلی انسان وقتی از انجامدادن کاری احساس خوبی میکند؛ یعنی به نیروهای خود مسلط شده و به فرماندهی رسیده است. انسانی که در اعتیاد به سر میبرد، هیچ یک از اعضای بدن او از عقل فرمان نمیگیرد؛ زیرا تمام حسهای او بسته است و نمیتواند به تصمیماتی که در زندگی خود میگیرد اعتماد کند؛ چون تمرکز ندارد و مدام به او القائات منفی میشود و همین موضوع باعث میگردد؛ که دچار مشکلات متعددی شود.

خداوند به ما انسانها قدرت اختیار داده است؛ تا بتوانیم با تصمیم درست، خود را تغییر دهیم و برای بهتر شدن حال خود تلاش کنیم. در نتیجه به حال خوش برسیم و فرماندهی جسم و روان خود را با تسلط کامل به دست گیریم.
در واقع فرماندهی یک هدف است و ما میخواهیم به درجهای از انرژی و توان دست پیدا کنیم؛ تا بتوانیم تمام کارهایی که دیگران از ما میخواهند را با تسلط کامل انجام دهیم؛ اما در رابطه با عقل که به عنوان یک فرمانروا، فرمان میدهد.
در حقیقت ما باید فرمان را از کارهای کوچک شروع کنیم؛ تا بتوانیم کمکم فرمانهای بزرگ را انجام دهیم؛ یعنی به فرماندهی عقل برسیم و از نفس اماره فاصله بگیریم؛ یعنی در واقع فردی که در اعتیاد است با درمان جسم، روان و جهانبینی در طول سفر خود میتواند به تعادل برسد و فرماندهی را به عقل خود برگرداند.
جمله آخر اینکه یک فرمانده لایق ابتدا باید خود فرمانها و قوانین را رعایت کند و با دوری از ضدارزشها، نظم و انضباط در اجرای قوانین عقل حرکت کند.
منابع: سیدیاز فرمانبرداری تا فرماندهی، سیدی مراتب فرمان، کتاب۱۴ وادی
تایپ: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر افسانه (لژیون سوم)
ویرایش و رابط خبری: همسفر سیاره رهجوی راهنما همسفر افسانه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر رضوان رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
126