English Version
This Site Is Available In English

توانستم فرماندهی عقلم را در دست بگیرم

توانستم فرماندهی عقلم را در دست بگیرم

گاهی در مسیر زندگی، چالش‌ها و تضادها ما را به نقطه‌ای می‌رسانند که نیاز به بازنگری و تغییر را احساس می‌کنیم. آموزش‌های کنگره۶۰ برای بسیاری از همسفران و مسافران، دریچه‌ای نو به سوی درک، آرامش و فرمان‌پذیری از عقل بوده‌اند. آن چه در ادامه می‌خوانید، تجربه‌ای است از عبور از احساسات ناآرام، رسیدن به تعادل و تکیه بر عقل به عنوان چراغ راه در مسیر درمان و زندگی.

همسفر سمیعه و مسافر ایشان با آنتی‌ایکس قرص و تریاک وارد کنگره شدند و در حال حاضر  به روش DST و داروی OT به مدت ۱۴ ماه است که به راهنمایی راهنما مسافر عباس و راهنما همسفر کبری در حال سفر مجدد هستند.
ورزش همسفر دارت و آمادگی جسمانی

در بعضی مواقع احساسات جلوی عقل را می‌گیرند مثل زمانی که عقل می‌گوید: ببخش؛ ولی احساسات اجازه نمی‌دهند. در این هنگام چگونه می‌شود فرمان عقل را اجرا کرد؟

قبل از ورودم به کنگره بین من و مسافرم  بحث و جدال بسیاری بود؛ ولی هنگامی که آموزش‌های کنگره را فرا گرفتم و به این صحبت آقای مهندس که بیان کردند: «ما از روز الست خودمان راهمان را انتخاب کرده‌ایم»، بیش‌تر فکر کردم، دیگر ناراحت نمی‌شوم و به خودم یادآور می‌شوم این مشکلات برای آموزش گرفتن و رسیدن من به تکامل لازم هستند؛ پس سعی می‌کنم کاری را انجام دهم که عقلم فرمان می‌دهد. مثلاً سکوت کنم یا آرامشم را حفظ نمایم تا هم مسافرم ناراحت نشود و همین‌طور مسئله جدیدی به وجود نیاید و مشکلی به مشکلات قبلی اضافه نشود.

زمانی که در وادی ششم به ما گفته می‌شود: «عقل باید فرمانده باشد» چه چیزی در ذهن شما تداعی می‌شود؟

حس بزرگ‌تری مرا راهنمایی می‌کند، زیرا من خودم را مانند کودکی می‌دیدم که هیچ چیز را یاد نگرفته؛ ولی در کنگره آموختم عقل مانند بزرگ‌تری است که راه درست را به من نشان می‌دهد و باید آن راه را فراگیرم.

اگر در زندگی عقل همانند چراغی ببینیم، به نظر شما در مسیر زندگیتان کجا روشن و کجا خاموش بوده است؟

سعی کردم این چراغ را همیشه روشن نگه دارم. با این تفاوت که وقتی مشکلات زیاد باشند، در آن هنگام باید فتیله چراغ عقل را بالا بکشیم و در جاهایی به طور معمولی باشد؛ چراکه در شرایط مختلف تعادل باید برقرار باشد.

در مسیر سفر مسافرتان چگونه توانستید به عقل خود تکیه کنید؟

تکیه بر عقلم بسیار زیاد به من کمک کرده است؛ زیرا در گذشته، ما همیشه دعوا داشتیم، چه در منزل و چه بیرون از خانه جنگ و بحث بین ما وجود داشت و حال بسیار بدی داشتیم. همین‌طور حال اعضای خانواده‌ام بد بود؛ ولی با آموزش‌های کنگره متوجه شدم، بیش‌تر اوقات من مقصر بودم؛ زیرا مسافرم بیمار بوده و من نمی‌دانستم و مشاجره من باعث می‌شد، بحث بالا بگیرد؛ اما در کنگره یاد گرفتم، فرماندهی عقلم را در دست بگیرم و سعی کنم به فرمان عقل نزدیک شوم، مثلاً سکوت می‌کردم یا کاری انجام می‌دادم تا مسافرم آرامش داشته باشد تا مشکلات بدتر از چیزی که هست نشود و در حال حاضر زندگی ما بسیار بهتر شده است.

به نظر شما آیا عقل همیشه صدای واضحی دارد یا گاهی باید دنبال آن بگردیم؟

به نظرم عقل هم مانند القای افکار منفی و مثبت است، یک نفر ما را به کار خوب تشویق می‌کند و دیگری می‌گوید: انجام نده. من تلاش می‌کنم به آن کسی که من را به کار خوب تشویق می‌کند، گوش دهم؛ چون می‌دانم در نتیجه، برداشت خوبی به من می‌رسد.

کلام آخر

از خداوند می‌خواهم که کنگره۶۰ را بر سر راه تمام مصرف‌کنندگان مواد مخدر و خانواده‌هایشان قرار دهد تا آن‌ها نیز بتوانند، آموزش‌ها را دریافت کنند و به حال خوش برسند. امیدوارم همه ما بتوانیم، آموزش‌ها را به درستی دریافت و اجرا نماییم تا به فرمان عقل برسیم.

عکس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
مصاحبه کننده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون داوزدهم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .