جلسه هشتم از دوره سی و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو به استادی همسفر ساره، نگهبانی همسفر راضیه و دبیری همسفر شیوا با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم) و تأثیر آن بر روی من» روز دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از خداوند به خاطر حضورم در کنگره۶۰، از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان برای فراهم نمودن این بستر، از راهنمایم همسفر صدیقه به خاطر راهنماییهایشان و از نگهبان جلسه همسفر راضیه که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند، تشکر و قدردانی میکنم. همچنین خدا قوت خدمت دبیر اول همسفر زهرا و تبریک به دبیر دوم همسفر شیوا عرض میکنم؛ اما دستور جلسه امروز «وادی ششم، حکم عقل را در قالب فرمانروا کاملاً اجرا نماییم». ما در وادیهای قبلی یاد گرفتیم که باید تفکر کنیم و تفکرمان را به مرحله اجرا برسانیم؛ ولی برای اینکه بدانم، کاری که انجام میدهم، تفکری که قرار است، اجرایی نمایم، راهی که باید انتخاب کنم و مسیری که قدم میگذارم، آیا مقصدش خیر است یا به شر و چاه تاریکی میرسد؛ باید آن را بررسی کنم.
ما یک تفکر مثبت و یک تفکر منفی، یک کار درست و یک کار غلط داریم و برای اینکه بتوانم تشخیص بدهم کارم درست است یا غلط، تفکرم مثبت است یا منفی؟ نیازمند یک سیستم، نیرو و یا مقامی هستم که تشخیص بدهد، آن تفکر از چه نوعی است. برای این تشخیص، خداوند یک حاکم مثل عقل را در وجود من قرار داده تا به کمک آن بتوانم، درست یا اشتباه بودن را بسنجم. بتوانم مسیری که قرار است در آن حرکت کنم را ارزیابی و بررسی نمایم که درست است یا غلط. درواقع، عقل حکم فرمانروا را در شهر وجودی یا جسم من دارد. حال این سؤال پیش میآید که این عقل چیست؟
یاد گرفتیم که انسان دارای دو بخش صور آشکار و صور پنهان است. صور آشکار به قسمتهایی که قابلدیدن و قابلرؤیت شدن هستند، گفته میشود؛ ولی صور پنهان، بخشهایی هستند که از دید ما مخفی است و نمیتوانیم با چشم فیزیکی ببینیم. عقل نیز از همین مؤلفههای صور پنهان انسان حساب میشود. نمیتوانیم برای عقل آغاز و پایان مشخصی در نظر بگیریم. نمیدانیم شروع آن از چه زمانی بوده است، قبل از تولد یا بعد از تولد و یا قرار است تا چه زمانی برقرار باشد. نمیدانیم جنسش از چیست؟ قطعاً از موادی که ما میشناسیم، نیست. از پوست، گوشت و استخوان هم نیست و به خاطر همین فناناپذیر است؛ حتی با مرگ ما هم عقل از بین نمیرود. درواقع عقل، یک نیروی کاملاً الهی در بدن و در وجود من است.
حال باید ببینیم که نفس چیست؟ نفس چیزی است که تعیین موجودیت میکند؛ یعنی خود من را نشان میدهد. نفس انسانها بر اساس تزکیه، پالایش، دانایی و آموزشی که میگیرند، میتواند در سه مرحله قرار بگیرد: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه. در نفس اماره، انسان خوب و بد برایش مهم نیست. هر کاری که بخواهد انجام میدهد و عقل بسیار کمرنگ است یا حتی میتوانیم، بگوییم در بعضی موارد اصلاً حضور ندارد؛ اما با تزکیه و پالایش میتواند، وارد نفس لوامه شود. در مرحله نفس لوامه، انسان به مرحلهای میرسد که کارهایش را بررسی میکند؛ اگر اشتباهی مرتکب شود، خودش را سرزنش میکند و عقل در این مرحله حضور پررنگتری دارد. انسان در این مرحله به دنبال اصلاح خود است و تلاش میکند تا اشتباهاتش را جبران کند.
در مرحله نفس مطمئنه، انسان به آرامش رسیده و به مرحلهای از رشد و دانایی میرسد که عقل کاملاً فرمانروایی میکند. در این مرحله انسان بهگونهای عمل میکند که در مسیر درست قرار دارد و دیگر دچار تردید و اضطراب نمیشود. این مرحله، نتیجه تزکیه، پالایش، آموزش و تجربههای فراوان است. درواقع، عقل و نفس دونیروی مهم در وجود انسان هستند که با یکدیگر در تعاملاند. عقل، فرمانرواست و نفس، میدان عمل. اگر نفس تربیت شود و در مسیر دانایی قرار گیرد، عقل میتواند بهدرستی فرمان بدهد و انسان را به سمت خیر و آرامش هدایت کند. امیدوارم بتوانیم با استفاده از عقل، مسیر درست را انتخاب کنیم و با پالایش نفس، به مرحلهای برسیم که آرامش و اطمینان در وجود ما جاری شود.
تحویل جایگاه دبیری کارگاه آموزشی

دریافت نشان پیمان وادی هشتم همسفر مدینه توسط راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)


مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر کمال
تایپیست: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر زهرا (خ) (لژیون دهم)
عکاس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (ح) (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
779