بنام قدرت مطلق
چهارمین جلسه از دوره سوم کارگاه های خصوصی کنگره 60 نمایندگی لواسان با استادی مسافر علی و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه وادی ششم و تاثیر آن روی من مورخ 27/5/1404 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود .
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم فرصت دیگری به من داده شد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. من برای اولین بار وارد نمایندگی لواسان شدم و بسیار مشخص است که چقدر زحمت کشیده شده وچقدر خدمت کرده اند تا این نمایندگی به این نقطه رسید. این شعبه که بنا شد نمایانگر حاکم بودن یک عقل است. زیرا خرابی ها و مشکل های اینجا را مشاهده کرده و سپس برای تغییر اقدام کرد و این اقدام را با اطمینان انجام داد. اولین کلنگی که اینجا زده شد واقعا نهایت عقل را نشان داد زیرا بسیار واجب بود تا در این منطقه پیام رهایی و درمان اعتیاد به گوش برسد. و بچه ها از لواسان و فشم به تهران می آمدند و در آنجا درمان می شدند و دیگر نیاز نیست که این همه راه را بروند و بیایند و امروز انجام این عمل برایشان بسیار راحت تر شده است. عقل حکم کرد و این عمل انجام شد و قرار بر این است که افراد اینجا بمانند و مستحکم باشند و این مستلزم آن است که هرگز فراموش نکنیم که اینجا چه مخروبه ای بود و امروز به چه زیبایی از آن استفاده میکنیم وچقدر زحمت کشیده شد تا این مکان شکل بگیرد تا ما بنشینیم روی صندلی که بتوانیم برای درمان اعتیاد قدمی برداریم و چگونه می شود که من در میان شما باشم آما این همه نکات مثبت را نبینم؟. آیا قصدام از آمدن به اینجا این است که خوب بشوم و بزارم و بروم؟ یا خیر؛ از سر سوزن عقلی که مرا به این مکان آورد تا درمان اعتیاد بشوم استفاده بکنم و همان عقل را روز به روز تکاثر ببخشم و زیاد کنم. اما بایستی بدانم چه کار باید بکنم، اولین چیزی که باعث می شود عقل من ارتقا پیدا بکند این است که بدون چشم داشت شروع بکنم به خدمت کردن. وبه سخنان آنهایی که خدمتگذار هستند بجز چشم چیز دیگری نگویم. چون هر جایی که خودم را توجیح کنم در اصل برای خودم خرابه ای درست کرده ام . زمانی که بیرون بودم و مصرف کننده بودم به هیچ عنوان حرف کسی را نمی گرفتم و با سر خودم ، با عقل خودم که عقلی بود که در خرابه ها بود و همیشه در منفی ها کار می کرد.
.jpg)
ما امروز در صراط مستقیم بدون عقل و تفکر نمی توانیم حرکت کنیم و برای اینکه از صراط مستقیم خارج نشویم مجبور هستیم که خیلی چیز ها را رعایت بکنم چون آنقدر خرابی به وجود آورده ام که زمانی که می خواهم کاری بکنم و برگردم عقب، نیرو ها می خواهند مرا نا امید بکنند و برگردانند سر جای اول. برای اینکه بتوانم از سد نا امیدی عبور کنم باید مستحکم باشم و در صراط مستقیم خدمت کنم. در سفر اول باید به حرف های راهنما گوش بدهم و انجامشان بدهم. راهنما که می گویید فلان مقدار شربت بخور، نیایم با عقل خودم بگویم که من اینقدر اضافه تر میخورم ببینم راهنمایم متوجه می شود یا خیر. راهنما فقط وظیفه دارد که درستی راه را نشان بدهد و مابقی خودت هستی که باید رعایت بکنی و در آخر سفر رها بشوی. عقل می گوید که برای درست کردن ویرانه ها و خرابی های درون، نباید عجله کرد. برای عمل کردن به حکم عقل بایستی رعایت خیلی مسائل را بکنم تا ذره ذره اتفاق های خوب که در حال وقوع هستند را ببینم و در حین زندگی کردن،خدمت هم بکنم. همانطور که من سفر اولی بودم و افراد حاضر در آن زمان به من خدمت کردند امروز هم نوبت من است و فرصتی است که بعد از رهایی خودم پیام رهایی را با خدمت کردن به دیگران برسانم. پس بسیار مهم است که به فرمان عقل عمل بکنم . برداشت من از این وادی همین است و از مشارکت های شما عزیزان برداشت های بیشتری خواهم کرد. از اینکه به حرف های من گوش دادید از همه شما سپاسگذارم.
با احترام مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
33