تا باد چنین بادا، چه رهاییهایی که با چشم سر دیدیم و با چشم دل لمس کردیم، لمس آغوش پدر برای دختر، لمس ترمیم ترکهای قلب یک زن برای مرد زندگیش و لمس تکیهگاه شدن یک برادر برای خواهرش، آری تا باد چنین بادا.
کنگره مأمن آرامش و آموزش من، جایگاهی که قلب، روح و جسم من جلا پیدا میکند. فرقی نمیکند از کدام دیار و تبار باشی، اینجا فقط کافیست اندکی انسانیت در وجودت قرار داشته باشد تا اذن ورودت صادر گردد، وارد شوی، بمانی و خدمتگزار باشی تا ماندگار شوی.
مگر میشود دلی بیقرار باشد و کنگره قرارش نشود، مگر میشود، امید داشته باشی و ناامید بازگردی. اینجا همان جایی است که دستانی که کمک میکنند، مقدستر از لبهایی هستند که به دعا گشوده میشوند. کمکی بیمزد و منت، توأم با عشق و محبت، بیآنکه بدانی هر فرد از چه دین و مذهبی، چه فرقه و آیینی است.
در این مکان، برای لمس هر جایگاهی باید خواسته قلبی همراه با آموزش داشته باشی. قطعاً نوبت باران محفوظ و با گوشت و پوست، قابل درک و لمس است.
عدالت، عمل سالم و معرفت نه تنها شعار نیست؛ بلکه طریق علم به زندگی ماست.
در کجای جهان در کنار درمان آموزش نیز وجود دارد یا در کجای دنیا میتوان تمامی اقشار را بدون کوچکترین توهین و دعوا کنار هم گردآورد؟
آری! در کنگره۶۰ چنین است، میشود بود و رشد کرد، بود و گسترش داد، بود و کشف کرد و در آخر میشود بود و رسید.
همیشه در قلبم دستان مهربان و رهاییبخش شما را جناب مهندس دژاکام میبوسم و تمام قد، از شما و خانواده پرمهرتان سپاسگزاری میکنم. اگر ذرهای در جهت مثبت تغییر داشتهام؛ قطعاً از آموزشهای ناب و بیتکرار شماست.
قطعاً آنچه هست، نیست میشود و آنچه نیست، باعث رنج ابدی ماست.
خواستارم که همیشه سایه پربرکت وجودتان بالای سر ما باشد و نبینیم روزی را که کمبود این سایه باعث رنج ابدی ما گردد.
تایپ: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهره(لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زهره(لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
121